۲ می

R10502
Category
تثنیه باب ۱۹

19:1 «آنگاه که یهوه خدایتان اقوامی را که سرزمینشان را به شما می‌دهد منقطع سازد، و شما وارث ایشان شده، در شهرها و خانه‌هایشان ساکن شوید،
2سه شهر در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به ملکیت می‌دهد، برای خود جدا کنید.
3فاصله‌ها را اندازه بگیرید و سرزمینی را که یهوه خدایتان به شما به ملکیت می‌دهد به سه قسمت تقسیم کنید، تا هر قاتلی بتواند به آنجا بگریزد.
4«این است حکم قاتلی که با گریختن به آنجا زنده می‌ماند: هرگاه کسی نادانسته همنوع خود را بکشد، بی‌آنکه با او دشمنیِ قبلی داشته باشد.
5برای مثال، کسی که با همسایۀ خود برای بریدن درخت به جنگل برود، و هنگامی که با دستش تبر را برای قطع کردن درخت بلند می‌کند، سَرِ تبر از دسته جدا شده به همسایه‌اش برخورَد و او بمیرد. چنین کسی می‌تواند با گریختن به یکی از این شهرها زنده بماند،
6مبادا خونخواهِ مقتول در شدت خشم خود قاتل را تعقیب کرده، به سبب راه طولانی، به او برسد و او را بکشد، حال آنکه سزاوار مرگ نبوده زیرا پیشتر بر مقتول بُغض نداشته است.
7از این رو به شما فرمان می‌دهم که سه شهر برای خود جدا کنید.
8اگر یهوه خدایتان، همان‌گونه که برای پدرانتان سوگند خورد، حدود شما را وسیع گردانید و تمامی سرزمینی را که به پدرانتان وعده داده بود، به شما بخشید -
9مشروط به آن که همۀ فرامینی را که امروز به شما امر می‌فرمایم به‌دقّت به جای آرید، یعنی یهوه خدای خود را دوست داشته، پیوسته در راه او گام بر‌دارید - آنگاه سه شهر دیگر نیز بر این سه بیفزایید،
10تا خون ناحق در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به میراث می‌دهد ریخته نشود، و خون کسی بر گردن شما نباشد.
11«اما اگر کسی از همسایۀ خویش کینه داشته، در کمین وی باشد و بر وی حمله آورده، او را به ضربِ کشنده بزند که بمیرد، و به یکی از این شهرها بگریزد،
12آنگاه مشایخ شهرش فرستاده، او را از آنجا بگیرند و به خونخواهِ مقتول تسلیم کنند تا کشته شود.
13چشم تو بر او ترحم نکند. بر شماست که لکۀ خونِ ناحق را از میان اسرائیل پاک کنید تا برای شما نیکو باشد.
14«در سرزمینی که یهوه خدایتان برای تصرف به شما می‌دهد، در مِلکی که به دست خواهید آورد، مرز همسایۀ خویش را که پیشینیان نهاده‌اند، تغییر ندهید.
15«شهادت تنها یک تن علیه کسی، برای اثبات هیچ جرم یا گناهی، از هر قبیل کارِ خلاف که شخص مرتکب شده باشد، کافی نیست. به گواهی دو یا به گواهی سه شاهد هر سخنی ثابت خواهد شد.
16هرگاه شاهدی مُغرِض بر کسی برخاسته، او را به ارتکاب جرمی متهم کند،
17آنگاه هر دو طرفِ دعوا باید در پیشگاه خداوند، نزد کاهنان و داورانی که در آن زمان بر سر کارند، حاضر شوند.
18داوران باید به‌دقّت تفحص کنند، و اگر شاهد، شاهدی دروغین است و به دروغ بر ضد برادرش شهادت داده است،
19آنگاه با وی همان کنید که قصد داشت با همنوعش کند. بدین‌گونه بدی را از میان خود خواهید زدود
20و دیگران شنیده، خواهند ترسید، و دیگر هرگز مرتکب چنین عمل زشتی در میان شما نخواهند شد.
21چشم تو ترحم نکند: جان به عوض جان باشد، چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، و پا به عوض پا.

Speaker
جامعه باب ۱۱

11:1 نان خود را بر آبها بفرست، زیرا پس از روزهای بسیار آن را باز خواهی یافت.
2قسمتی به هفت، بلکه به هشت تن بده، زیرا نمی‌دانی چه بلایی بر زمین واقع تواند شد.
3اگر ابرها پر از باران باشند، آن را بر زمین خالی خواهند کرد؛ خواه درختی به سوی جنوب بیفتد خواه شمال، در همان‌جا که افتاده است، خواهد ماند.
4آن که به باد نگاه می‌کند نخواهد کاشت، آن که به ابرها می‌نگرد نخواهد دروید.
5چنانکه طریق باد را نمی‌دانی، و نه این را که چگونه استخوانها در رَحِمِ زن آبستن شکل می‌گیرد، عمل خدا را نیز که سازندۀ همه چیز است، درک نتوانی کرد.
6بامدادان بذر خود را بِکار، و شامگاهان دست خود را باز مدار. زیرا نمی‌دانی کدام ثمر خواهد داد، این یا آن، یا آنکه هر دو به یکسان نیکو خواهد بود.
7نورْ شیرین است و دیدن آفتاب برای دیدگان، لذتبخش.
8اگر آدمی سالیان دراز زیست کند، بگذار در همۀ آنها شادی نماید؛ اما این را نیز باید به یاد داشته باشد که روزهای ظلمتْ بسیار خواهد بود. پس هر چه واقع می‌شود، بطالت است.
9ای جوان، در ایام جوانیِ خویش شادمان باش و بگذار دلت تو را در روزهای جوانی خوش سازد. در راههای دلت و بر وفق هرآنچه می‌بینی گام بردار، اما بدان که از بابتِ همۀ اینها خدا تو را به محاکمه خواهد آورد.
10پس کدورت را از دلت بیرون کن و بلا را از تن خویش دور نما، زیرا جوانی و ایام شباب زودگذر است.

Speaker
اعمال رسولان باب ۱۰

10:1 در قیصریه مردی بود، کُرنِلیوس نام، از فرماندهان هنگ رومی موسوم به ’هنگ ایتالیایی‘.
2او و اهل خانه‌اش همگی پرهیزگار و خداترس بودند. کُرنِلیوس سخاوتمندانه به مستمندان صدقه می‌داد و پیوسته به درگاه خدا دعا می‌کرد.
3روزی حوالی ساعت نهم از روز آشکارا در رؤیا دید که فرشتۀ خدا نزدش آمد و گفت: «ای کُرنِلیوس!»
4کُرنِلیوس با وحشت به او چشم دوخت و پاسخ داد: «بله، سرورم!» فرشته گفت: «دعاها و صدقه‌های تو چون هدیۀ یادگاری به پیشگاه خدا برآمده است.
5اکنون کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را بدین‌جا بیاورند.
6او نزد دَبّاغی شَمعون نام که کنار دریا منزل دارد، میهمان است.»
7چون فرشته‌ای که با او سخن می‌گفت او را ترک کرد، کُرنِلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان خاص خود را که مردی دیندار بود، فرا~خواند
8و تمام ماجرا را بدیشان بازگفت و آنها را به یافا فرستاد.
9روز بعد، نزدیک ظهر، چون در راه بودند و به شهر نزدیک می‌شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند.
10در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. چون خوراک را آماده می‌کردند، به حالت خَلسه فرو~رفت.
11در آن حال دید که آسمان گشوده شده و چیزی همچون سفره‌ای بزرگ که از چهارگوشه آویخته است، به سوی زمین فرود می‌آید
12و از انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان پر است.
13آنگاه ندایی به او رسید که: «ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!»
14پطرس گفت: «حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده‌ام.»
15بار دوّم ندا آمد که «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!»
16این امر سه بار تکرار شد و سپس سفره بی‌درنگ به آسمان بالا برده شد.
17در همان حال که پطرس با حیرت به معنی رؤیا می‌اندیشید، فرستادگان کُرنِلیوس خانۀ شَمعون را جُسته، به دَرِ خانۀ او رسیدند.
18آنان با صدای بلند می‌پرسیدند: «آیا شَمعونِ معروف به پطرس در اینجا میهمان است؟»
19پطرس هنوز به رؤیا می‌اندیشید که روح به او گفت: «بنگر، سه تن تو را می‌جویند.
20برخیز و پایین برو و در رفتن با ایشان تردید مکن، زیرا آنها را من فرستاده‌ام.»
21پطرس پایین رفت و به آنان گفت: «من همانم که می‌جویید. سبب آمدنتان چیست؟»
22گفتند: «کُرنِلیوسِ فرمانده ما را فرستاده. او مردی پارسا و خداترس است و یهودیان همه به نیکی از او یاد می‌کنند. او از فرشته‌ای مقدّس دستور یافته که در پی تو بفرستد و تو را به خانۀ خود دعوت کرده، سخنانت را بشنود.»
23پس پطرس آنها را به خانه برد تا میهمان او باشند. روز بعد برخاست و همراه آنان روانه شد. برخی از برادرانِ اهل یافا نیز با وی رفتند.
24فردای آن روز به قیصریه رسیدند. کُرنِلیوس خویشان و دوستان نزدیک خود را نیز گرد ‌آورده بود و منتظر ورود آنان بود.
25چون پطرس به خانه درآمد، کُرنِلیوس به استقبال او شتافت و به پایش درافتاده، او را پرستش کرد.
26امّا پطرس او را بلند کرد و گفت: «برخیز؛ من نیز انسانی بیش نیستم.»
27سپس گفتگوکنان با وی به خانه درآمد و در آنجا با جمعی بزرگ روبه‌رو شد.
28پطرس به آنان گفت: «شما خود آگاهید که برای یهودیان حرام است که با اجنبیان معاشرت کنند یا به خانۀ آنها بروند. امّا خدا به من نشان داد که هیچ‌کس را نجس یا ناپاک نخوانم.
29پس چون در پی من فرستادید، بدون هیچ اعتراضی آمدم. اکنون بگویید، از چه سبب مرا طلب کرده‌اید؟»
30کُرنِلیوس پاسخ داد: «چهار روز پیش در همین وقت، حوالی ساعت نهم، در خانۀ خویش به دعا مشغول بودم که ناگاه مردی در جامه‌ای نورانی در برابرم ایستاد
31و گفت: ”کُرنِلیوس، دعایت مستجاب گردیده و صدقاتت در حضور خدا به یاد آورده شده است.
32کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را به اینجا بیاورند. او نزد شَمعونِ دَبّاغ که خانه‌اش کنار دریاست، میهمان است.“
33پس بی‌درنگ در پی تو فرستادم و تو نیز لطف کردی و آمدی. اینک همۀ ما در حضور خدا حاضریم تا هرآنچه خداوند به تو فرموده است، بشنویم.»
34پطرس چنین سخن آغاز کرد: «اکنون دریافتم که براستی خدا تبعیضی میان مردمان قائل نیست؛
35بلکه از هر قوم، هر که از او بترسد و پارسایی را به عمل آورد، مقبول او می‌گردد.
36شما آگاهید از پیامی که خدا برای قوم اسرائیل فرستاد و به واسطۀ عیسی مسیح که خداوند همه است، به صلح و سلامت بشارت داد.
37شما می‌دانید که این امر چگونه پس از تعمیدی که یحیی بدان موعظه می‌کرد، در جلیل آغاز شد و در سرتاسر یهودیه رواج گرفت،
38و چگونه خدا عیسای ناصری را با روح‌القدس و قدرت مسح کرد، به گونه‌ای که همه جا می‌گشت و کارهای نیکو می‌کرد و همۀ آنان را که زیر ستم ابلیس بودند، شفا می‌داد، از آن رو که خدا با او بود.
39«ما شاهدان همۀ اعمالی هستیم که او در سرزمین یهود و در اورشلیم انجام داد. آنها او را بر صلیب کشیده، کشتند.
40امّا خدا او را در روز سوّم برخیزانید و ظاهر ساخت،
41امّا نه بر همگان، بلکه تنها بر شاهدانی که خود از پیش برگزیده بود، یعنی بر ما که پس از رستاخیز او از مردگان، با او خوردیم و نوشیدیم.
42او به ما فرمان داد تا این حقیقت را به قوم اعلام کنیم و شهادت دهیم که خدا او را مقرر فرموده تا داور زندگان و مردگان باشد.
43پیامبران جملگی دربارۀ او شهادت می‌دهند که هر که بدو ایمان آورد، به نام او آمرزش گناهان خواهد یافت.»
44پطرس هنوز سخن می‌گفت که روح‌القدس بر همۀ آنان که پیام را می‌شنیدند، نازل شد.
45شماری از ایماندارانِ یهودی‌نژاد که همراه پطرس آمده بودند، چون دیدند روح‌القدس حتی بر غیریهودیان نیز فرو~ریخته است، در حیرت افتادند.
46زیرا شنیدند که ایشان به زبانهای غیر سخن می‌گویند و خدا را می‌ستایند. آنگاه پطرس گفت:
47«حال که اینان روح‌القدس را درست همانند ما یافته‌اند، آیا کسی می‌تواند از تعمیدشان در آب مانع گردد؟»
48پس دستور داد ایشان را در نام عیسی مسیح تعمید دهند. آنگاه از پطرس خواستند چند روزی با ایشان بماند.

Speaker
Suitable For