۲۹ آگوست

R10829
Category
دوم پادشاهان باب ۳

3:1 یورام پسر اَخاب در هجدهمین سالِ یِهوشافاط، پادشاه یهودا، در سامِرِه پادشاه اسرائیل شد و دوازده سال سلطنت کرد.
2یورام آنچه را که در نظر خداوند بد بود به جا آورد، ولی نه به اندازۀ پدر و مادرش. او ستون بَعَل را که پدرش ساخته بود، از میان برداشت.
3با این حال، به گناه یِرُبعام پسر نِباط، که اسرائیل را بدان آلوده بود، چسبید و دست از آن برنگرفت.
4و اما میشَع، پادشاه موآب، گوسفند پرورش می‌داد. او یکصد هزار بره و نیز پشم یکصد هزار قوچ به پادشاه اسرائیل پرداخت می‌کرد.
5اما پس از مرگ اَخاب، پادشاه موآب بر پادشاه اسرائیل شورید.
6در آن هنگام، یورامِ پادشاه از سامِرِه بیرون آمد و همۀ اسرائیلیان را بسیج کرد
7و رفته، برای یِهوشافاط پادشاهِ یهودا پیغام فرستاد که: «پادشاهِ موآب بر من شوریده است. آیا همراه من به جنگ موآب خواهی آمد؟» او پاسخ داد: «خواهم آمد. من همچون توام، و قوم من همچون قوم تو و اسبانم همچون اسبان تو هستند.»
8یورام پرسید: «از کدام راه حمله کنیم؟» پاسخ آمد: «از راه بیابانِ اَدوم.»
9پس پادشاهِ اسرائیل همراه پادشاهِ یهودا و پادشاهِ اَدوم روانه شد. اما پس از هفت روز چرخیدن، ذخیرۀ آبِ سپاهیان و چارپایانشان به پایان رسید.
10آنگاه پادشاه اسرائیل گفت: «شگفتا! خداوند ما سه پادشاه را خوانده تا به دست موآب تسلیممان کند.»
11اما یِهوشافاط پرسید: «آیا از انبیای خداوند کسی اینجا نیست تا به واسطۀ او از خداوند مسئلت کنیم؟» یکی از خادمان پادشاه اسرائیل در جواب گفت: «اِلیشَع پسر شافاط که بر دستهای ایلیا آب می‌ریخت، اینجاست.»
12و یِهوشافاط گفت: «کلام خداوند با اوست.» پس پادشاه اسرائیل و یِهوشافاط و پادشاه اَدوم، نزد اِلیشَع فرود آمدند.
13اِلیشَع به پادشاه اسرائیل گفت: «مرا با تو چه کار است؟ نزد انبیای پدر و انبیای مادرت برو.» اما پادشاه اسرائیل پاسخ داد: «خیر، زیرا خداوند بود که ما سه پادشاه را فرا~خواند تا به دست موآب تسلیممان کند.»
14اِلیشَع گفت: «به حیات یهوه خدای لشکرها که در خدمت اویم سوگند، اگر به حرمت یِهوشافاط پادشاه یهودا نبود، به سویت نظر نمی‌افکندم و نادیده‌ات می‌گرفتم.
15اما حال چنگ‌نوازی نزد من بیاورید.» چون چنگ‌نواز به نواختن مشغول شد، دست خداوند بر اِلیشَع قرار گرفت
16و او گفت: «خداوند چنین می‌فرماید: ”این دره را پر از گودال کنید.“
17زیرا خداوند چنین می‌گوید: ”باد و بارانی در کار نخواهد بود، اما این دره پر از آب خواهد شد تا شما و چارپایانتان و دیگر حیواناتی که همراه دارید، همه از آن بنوشید.“
18این کار در نظر خداوند بسیار آسان است؛ آری، او موآب را نیز به دستتان تسلیم خواهد کرد،
19و تمامی شهرهای حصاردار و همۀ شهرهای اصلی آن را ویران خواهید کرد، و همۀ درختان نیکو را قطع خواهید نمود، و همۀ چشمه‌های آب را خواهید بست و تمام مزارعِ حاصلخیز را با سنگها از بین خواهید برد.»
20بامدادِ روز بعد، هنگام تقدیم قربانی، به ناگاه آب از جانب اَدوم سرازیر شد و سرتاسر آن سرزمین را فرا~گرفت.
21اما موآبیان که شنیده بودند پادشاهان به جنگشان می‌آیند، مردانی را که قادر به حمل سلاح بودند، از پیر و جوان، جملگی فرا~خواندند و آنها را در مرزها مستقر کردند.
22بامدادان چون از خواب برخاستند، آفتاب بر آن آب می‌تابید. ولی موآبیانی که در سوی دیگر بودند، آب را همچون خون، سرخ می‌دیدند.
23پس گفتند: «این خون است؛ به‌یقین آن پادشاهان با هم جنگیده و یکدیگر را کشته‌اند. پس حال ای موآبیان، بشتابید و غارتشان کنید!»
24اما چون به اردوی اسرائیل رسیدند، اسرائیلیان برخاسته، بر ایشان یورش بردند و موآبیان از پیش روی ایشان گریختند. پس به سرزمین ایشان درآمده، پیش می‌تاختند و موآبیان را می‌کشتند.
25و شهرها را ویران کردند و هر یک از سربازان سنگی به جانب مزارع حاصلخیز پرتاب کرد تا سرانجام تمام مزارع پوشیده از سنگ شد. آنان همۀ چشمه‌ها را بستند و همۀ درختان خوب را بریدند. فقط سنگهای قیرحارِسِت را به همان سان که بود، برجا گذاشتند، اما سربازانِ فلاخُن‌انداز آنجا را نیز محاصره کرده، بدان حمله نمودند.
26چون پادشاه موآب دید که جنگ را می‌بازد، هفتصد شمشیرزن با خود برگرفت تا راه را بر او بگشایند و نزد پادشاه اَدوم رود، اما نتوانستند.
27پس پسر ارشد خود را که می‌بایست به جای او پادشاه می‌شد، برگرفت و بر حصار شهر به رسم هدیۀ تمام‌سوز قربانی کرد. این کار، اسرائیل را تکانی عظیم داد؛ و آنان عقب نشسته، به سرزمین خویش بازگشتند.

Speaker
ارمیا باب ۵۱

51:1 خداوند چنین می‌فرماید: «اینک بر بابِل و بر ساکنان لِب‌کامای، بادی ویرانگر بر خواهم انگیخت.
2من کسان به بابِل گسیل خواهم داشت، تا آن را بر باد افشانند، و زمینش را تهی سازند، آنگاه که در روز بلا، از هر سو به ضد وی برآیند.
3کمانگیر کمان خویش را زِه نکند، و زره‌پوش بر پای نایستد. بر جوانانش رحم مکنید، و سپاهش را به نابودی کامل بسپارید.
4آنان مقتول بر زمینِ کَلدانیان خواهند افتاد، و مجروح، در کوچه‌هایش.
5زیرا اسرائیل و یهودا از سوی خدای خویش، خداوند لشکرها، وانهاده نشده‌اند، هرچند سرزمینشان آکنده از تقصیراتی است که به قدوس اسرائیل ورزیده‌اند.
6«از بابِل بگریزید! هر یک جان خویش برهانید! به سبب گناهان بابِل هلاک مشوید، زیرا که موعد انتقام خداوند فرا~رسیده و او بابِل را سزا خواهد داد.
7بابِل در دست خداوند پیاله‌ای زرین بود که تمامی جهان را مست می‌ساخت؛ قومها از باده‌اش نوشیدند، و از آن رو دیوانه گشتند.
8بابِل به‌ناگه سقوط کرد و در هم شکست؛ بر او شیون کنید! برای زخمهایش بَلَسان آورید، تا مگر شفا یابد.
9خواستیم بابِل را درمان کنیم، اما شفا نمی‌پذیرفت. پس ترکش کنید؛ بیایید هر یک به موطن خود بازگردیم، زیرا که محکومیتش سر به فلک کشیده، و تا به آسمانها رسیده است.
10خداوند حقانیت ما را آشکار ساخته است؛ پس بیایید تا کارهای یهوه خدایمان را در صَهیون اعلام کنیم.
11«تیرها را تیز کنید! سپرها را به دست گیرید! خداوند روحِ پادشاهان ماد را برانگیخته است، زیرا قصد وی برای بابِل، نابودی آن است؛ این است انتقام خداوند، انتقام به جهت معبدش.
12«بر حصارهای بابِل بیرقها برافرازید؛ حِراست آن را تقویت کنید. نگهبانان قرار دهید، کمینگاه‌ها را آماده سازید؛ زیرا خداوند آنچه را دربارۀ ساکنان بابِل گفته بود، هم تدبیرکرده و هم به اجرا گذاشته است.
13ای که در کنار آبهای فراوان ساکنی و خزائن بسیار داری، پایانِ کار تو فرا~رسیده، و رشتۀ حیات تو گسسته است.
14خداوند لشکرها به ذات خود قسم خورده است که: به‌یقین تو را از مردان جنگی همچون انبوهِ ملخان پر خواهم ساخت، و آنان بر تو بانگ پیروزی سر خواهند داد.
15«اوست که زمین را به نیروی خویش بساخت، و جهان را به حکمت خویش استوار کرد، و آسمانها را به عقل خویش گسترانید.
16چون ندا در می‌دهد، غوغای آبها در آسمان پدید می‌آید؛ او ابرها را از کرانهای زمین برمی‌آورد. او برق آذرخش برای باران می‌سازد، و باد از خزانه‌های خویش بیرون می‌آورَد.
17آدمیان جملگی ابلهند و نادان؛ هر زرگری از تمثالهای تراشیدۀ خویش سرافکنده خواهد شد، زیرا بتهای ریخته‌شده‌اش دروغین است، و هیچ نَفَسی در آنها نیست.
18آنها بی‌ارزشند و اسباب تمسخر، و در روز محاکمه‌، نابود خواهند شد.
19اما آن که نصیب یعقوب است مانند آنها نیست، زیرا اوست که همۀ موجودات را سرشته است؛ اسرائیل قبیلۀ میراث اوست؛ نام او خداوند لشکرهاست.
20«تو گُرز و اسلحۀ جنگ من هستی! با تو قومها را در هم می‌شکنم، با تو حکومتها را نابود می‌کنم.
21با تو اسب و سوارش را در هم می‌شکنم، با تو ارابه و سوارش را خُرد می‌کنم.
22با تو مرد و زن را در هم می‌شکنم، با تو پیر و جوان را خُرد می‌کنم. با تو مرد و زنِ جوان را در هم می‌شکنم،
23با تو شبان و گله‌اش را خُرد می‌کنم.» با تو برزگر و گاوانش را در هم می‌شکنم، با تو حاکمان و والیان را خُرد می‌کنم.
24خداوند می‌فرماید: «بابِل و همۀ ساکنانِ کَلدِه را به سبب تمامی بدی که به صَهیون کرده‌اند، در برابر دیدگان شما سزا خواهم داد.»
25خداوند چنین می‌گوید: «ای کوه ویرانگر که تمامی جهان را ویران می‌کنی، من بر ضد هستم. من دست خود را بر تو دراز کرده، از فراز صخره‌ها تو را به زیر خواهم غلتانید، و تو را همچون کوهی سوخته خواهم ساخت.
26از تو هیچ سنگی برای سرِ زاویه نخواهند گرفت، و نه هیچ سنگی برای پیِ بنا»؛ زیرا، خداوند می‌گوید، «تو تا به ابد متروک خواهی ماند.
27«بیرقها بر زمین برافرازید؛ در میان قومها کَرِنا بنوازید. قومها را برای جنگ با او آماده سازید؛ ممالک را علیه او بسیج کنید، آرارات، مینّی و اَشکِناز را. سرداری بر ضد وی برگمارید؛ اسبانِ بی‌شمار همچون انبوه ملخان برآورید!
28قومها را برای جنگ با او آماده سازید، پادشاهان ماد را با والیانشان و معاونان آنها و تمامی سرزمینهایی که بر آنها حکم می‌رانند.
29زمین به لرزه درآمده، از درد به خود می‌پیچد، زیرا تدابیر خداوند بر ضد بابِل تغییر نمی‌پذیرد، تا سرزمین بابِل را به ویرانه‌ای بدَل سازد، که کسی در آن مسکن نگزیند.
30جنگاوران بابِل از نبرد دست برکشیده‌اند؛ آنان در دژهای خود می‌مانند. نیرویشان تمامی گرفته، و همچون زنان گشته‌اند. مسکنهایش در آتش می‌سوزد، و پشت‌بندهایش شکسته است.
31پِیک از پی پِیک، و قاصد از پی قاصد می‌دود، تا پادشاه بابِل را خبر دهد که شهرش از هر سو تسخیر شده است.
32معابر به تصرف درآمده‌اند، نی‌‌زارها در آتش سوخته‌اند، و جنگاوران هراسانند.»
33زیرا خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، چنین می‌گوید: «دختر بابِل همچون خرمنی است به هنگام کوبیده شدن؛ اما پس از اندک زمانی وقتِ دِروی آن خواهد رسید.»
34«نبوکدنصر پادشاه بابِل مرا خورده و لِه کرده است. او مرا ظرفی تهی ساخته، و همچون اژدهایی مرا فرو~بلعیده است؛ شکم خود را از لذایذ من انباشته، و مرا چِلانده و به دور افکنده است.»
35ساکنان صَهیون بگویند: «باشد خشونتی که بر من و بر خویشانم رفته دامنگیر بابِل شود!» اورشلیم بگوید: «خون من بر گردن ساکنان کَلدِه باد!»
36از این رو خداوند چنین می‌گوید: «اینک به دفاع از تو برمی‌خیزم و انتقامت را می‌ستانم. دریای او را خواهم خشکانید، و چشمه‌اش را کور خواهم کرد.
37بابِل به تَلی از خاک بدَل خواهد شد، به مسکن شغالان و مایۀ حیرت و انگشت به دهان ماندن، و احدی در آن ساکن نخواهد گشت.
38مردمانش جملگی همچون شیران خواهند غرّید، و به‌سان شیربچگان نعره خواهند زد.»
39و خداوند می‌فرماید: «آنگاه که گرم شوند، از بهرشان بزمی به پا خواهم کرد، و مستشان خواهم ساخت، تا به وجد آیند، و آنگاه به خواب ابدی فرو~روند، و هرگز از آن برنخیزند.
40آنان را همچون بره‌‌ها به کشتارگاه خواهم آورد، همچون قوچها و بزهای نر.
41«ببینید بابِل چگونه تسخیر شده، و آن که افتخار تمامی جهانیان بود چگونه به تصرف درآمده است! چگونه بابِل در میان قومها مایۀ دِهشَت گشته است!
42دریا بر بابِل برآمده، و امواج پرتلاطمش آن را پوشانیده است.
43شهرهایش مایۀ دِهشَت گشته، و به زمین خشک و بیابان بدَل شده است، زمینی که هیچ انسانی در آن ساکن نشود، و بنی‌آدم از آن عبور نکند.
44من ’بِل‘ را در بابِل جزا خواهم داد، و آنچه را فرو~بلعیده، از دهانش بیرون خواهم کشید. قومها دیگر به زیارت او نخواهند رفت، و حصارهای بابِل فرو~خواهد ریخت.
45«ای قوم من، از میانش بیرون آیید، و هر یک جان خویش از خشم آتشین خداوند برهانید!
46دل شما ضعف نکند، و از خبرهایی که در این دیار به گوشتان می‌رسد مهراسید؛ یک سال خبری پخش می‌شود و سال دیگر، خبری دیگر؛ در این سرزمین، خشونت حکمفرماست، و حاکمی بر ضد حاکم دیگر است.
47بنابراین، هان روزهایی می‌آید که من بتهای بابِل را جزا خواهم داد؛ تمامی سرزمین بابِل شرمگین خواهد شد، و کشتگانش جملگی در میانش خواهند افتاد.
48آنگاه آسمان و زمین و هر چه در آنهاست، بر بابِل فریاد شادمانی سر خواهند داد»؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «ویرانگران از شمال به ضد او بر خواهند آمد.
49بابِل باید به سبب کشتگانِ اسرائیل بیفتد، همان‌گونه که کشتگانِ تمامی جهان به سبب بابِل افتادند.
50ای شما که از شمشیر جان به در برده‌اید، بروید و درنگ مکنید! از سرزمین دور خداوند را به یاد آورید، و به اورشلیم بیندیشید.
51«”ما خجل گشته‌ایم، زیرا که بر ما اهانت رفته، و رسوایی روی ما را پوشانیده است، زیرا بیگانگان به مکانهای مقدسِ خانۀ خداوند داخل گشته‌اند.“»
52بنابراین خداوند می‌گوید: «اینک روزهایی می‌آید که بتهای بابِل را جزا دهم، و در سراسر سرزمینش زخمیانْ ناله سر خواهند داد.
53اگرچه بابِل تا به فلک سر بَرکِشَد و دژهای بلندش را مستحکم سازد»، اما خداوند می‌فرماید، «ویرانگران از جانب من به ضد او بر خواهند آمد.
54«صدای فریادی از بابِل می‌آید! صدای شکستی عظیم از سرزمین کَلدانیان به گوش می‌رسد!
55زیرا خداوند بابِل را ویران می‌کند و آواز عظیمش را خاموش می‌گرداند. امواج ایشان همچون آبهای بسیار می‌خروشد، و صدای آوازشان به گوش می‌رسد،
56زیرا ویرانگری بدان برمی‌آید، یعنی به بابِل؛ پهلوانانش گرفتار شده‌اند، و کمانهایشان شکسته است؛ زیرا یهوه خدایی است جَزادهنده، و بی‌گمان مکافات خواهد رسانید.»
57پادشاه که نامش خداوند لشکرهاست می‌گوید: «من صاحبمنصبان و حکیمان بابِل را مست خواهم ساخت، نیز والیان و سرداران و پهلوانانش را، تا به خواب ابدی فرو~روند و دیگر برنخیزند.»
58خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: «دیوارهای ضخیم بابِل با خاک یکسان خواهد شد، و دروازه‌های بلندش به آتش خواهد سوخت. قومها بیهوده محنت می‌کشند، و ملتها به جهت آتش خود را خسته می‌سازند.»
59این است کلامی که اِرمیای نبی به سِرایا پسر نیریا، پسر مَحسِیا، امر فرمود، آنگاه که سِرایا همراه صِدِقیا پادشاه یهودا، در چهارمین سال سلطنت وی، به بابِل می‌رفت. سِرایا مسئول تدارکات بود.
60اِرمیا شرح همۀ بلایایی را که می‌بایست بر بابِل بیاید بر طوماری بنوشت، یعنی تمامی کلامی را که دربارۀ بابِل مکتوب است.
61آنگاه اِرمیا به سِرایا گفت: «چون به بابِل رسیدی، حتماً همۀ این سخنان را قرائت کن،
62و بگو: ”خداوندا، تو دربارۀ این مکان فرموده‌ای که آن را نابود خواهی کرد، چندان که هیچ انسان یا حیوانی در آن ساکن نشود، و تا به ابد متروک مانَد.“
63پس از قرائت طومار، سنگی بر آن ببند و آن را به میان فُرات بیفکن،
64و بگو، ”به همین‌گونه بابِل نیز به سبب بلایی که بر آن نازل خواهم کرد، غرق خواهد شد و دیگر بر نخواهد خاست.“» سخنان اِرمیا تا بدین‌جاست.

Speaker
اول قرنتیان باب ۱۱

11:1 پس، از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح سرمشق می‌گیرم.
2شما را تحسین می‌کنم که در همه چیز مرا به یاد می‌آورید و سنّتها را به همان شکل که به شما سپردم، حفظ می‌کنید.
3امّا می‌خواهم آگاه باشید که سر هر مرد، مسیح است، سر زن، مرد است، و سر مسیح خداست.
4هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بی‌حرمت کرده است.
5و هر زنی که سر نپوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بی‌حرمت کرده است؛ این کار او درست مانند این است که سر خود را تراشیده باشد.
6اگر زنی سر خود را نمی‌پوشاند، پس اصلاً موهای خود را کوتاه کند؛ و اگر برای زن شرم‌آور است که موهایش را کوتاه کند یا بتراشد، پس باید سر خود را بپوشاند.
7مرد نباید سر خود را بپوشاند، زیرا او صورت و جلال خداست؛ امّا زن، جلالِ مرد است.
8زیرا مرد از زن پدید نیامده، بلکه زن از مرد پدید آمده است؛
9و مرد برای زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد.
10از همین رو، و به‌خاطر فرشتگان، زن باید نشانی از اقتدار بر سر داشته باشد.
11با وجود این، در خداوند، نه زن از مرد بی‌نیاز است، نه مرد از زن.
12همان‌گونه که زن از مرد پدید آمد، مرد نیز به واسطۀ زن پدید می‌آید، امّا پدیدآورندۀ همه چیز خداست.
13خود قضاوت کنید: آیا برای زن شایسته است که سر نپوشیده به درگاه خدا دعا کند؟
14آیا طبیعتِ امور، خود به شما نمی‌آموزد که اگر مردی موی بلند داشته باشد، برای او شرم‌آور است،
15امّا اگر زنی موی بلند داشته باشد، مایۀ افتخار اوست؟ زیرا موی بلند به عنوان پوشش به زن داده شده است.
16امّا اگر کسی بخواهد آهنگی دیگر ساز کند، باید بگویم که ما را و نیز کلیساهای خدا را چنین رسمی نیست.
17امّا در آنچه اینک به شما حکم می‌کنم، به هیچ روی تحسینتان نمی‌کنم، زیرا وقتی شما گرد ‌هم می‌آیید، به جای فایده باعث ضرر است.
18نخست اینکه می‌شنوم آنگاه که به عنوان کلیسا جمع می‌شوید، در میان شما جداییها روی می‌دهد، و این را تا اندازه‌ای باور می‌کنم.
19شکی نیست که تفرقه‌ها نیز باید در میان شما باشد تا بدین‌گونه آنانی که اصالتشان به ثبوت می‌رسد، در میان شما شناخته شوند.
20زمانی که شما در یک جا گرد ‌هم می‌آیید، براستی برای خوردن شام خداوند نیست.
21زیرا هنگام صرف غذا، هر یک از شما بی‌آنکه منتظر دیگران باشد شام خودش را می‌خورد، به گونه‌ای که یکی گرسنه می‌ماند، در حالی که دیگری مست می‌شود.
22آیا خانه‌ها برای خوردن و نوشیدن ندارید؟ یا اینکه کلیسای خدا را خوار می‌شمارید و اشخاص بی‌چیز را شرمسار می‌سازید؟ به شما چه بگویم؟ آیا برای این کار تحسینتان کنم؟ به هیچ روی تحسینتان نخواهم کرد.
23زیرا من از خداوند یافتم آنچه را به شما نیز سپردم، که عیسای خداوند در شبی که او را تسلیم دشمن کردند، نان را گرفت
24و شکر نموده، پاره کرد و فرمود: «این است بدن من برای شما. این را به یاد من به جای آورید.»
25به همین‌سان، پس از شام، جام را گرفت و فرمود: «این جام، عهد جدید است در خون من. هر بار که از آن می‌نوشید، به یاد من چنین کنید.»
26زیرا هر گاه این نان را بخورید و از این جام بنوشید، مرگ خداوند را اعلام می‌کنید تا زمانی که بازآید.
27پس هر که به شیوه‌ای ناشایسته نان را بخورد و از جام خداوند بنوشد، مجرم نسبت به بدن و خون خداوند خواهد بود.
28امّا هر کس پیش از آنکه از نان بخورد و از جام بنوشد، خود را بیازماید.
29زیرا هر که بدون تشخیصِ بدن بخورد و بنوشد، در واقع محکومیت خود را خورده و نوشیده است.
30از همین روست که بسیاری از شما ضعیف و بیمارند و شماری هم خفته‌اند.
31امّا اگر بر خود حکم می‌کردیم، بر ما حکم نمی‌شد.
32پس آنگاه که خداوند بر ما حکم می‌کند، تأدیب می‌شویم تا با دنیا محکوم نگردیم.
33پس ای برادران من، چون برای خوردن گرد ‌هم می‌آیید، منتظر یکدیگر باشید.
34اگر کسی گرسنه است، در خانۀ خود غذا بخورد تا گرد ‌هم آمدن شما به محکومیت نینجامد. در خصوص سایر چیزها نیز چون نزدتان آمدم، دستورات لازم را خواهم داد.

Speaker
Suitable For