14:1 ابله در دل خود میگوید: «خدایی نیست!» اینان فاسدند و کارهایشان کراهتآور است! نیکوکاری نیست!
2خداوند از آسمان بر بنی آدم مینگرد، تا ببیند آیا کسی هست که عاقلانه رفتار کند و خدا را بجوید.
3همه گمراه گشتهاند، و با هم فاسد شدهاند! نیکوکاری نیست، حتی یکی!
4آیا بدکاران را شناختی نیست؟ آنان که قوم مرا فرو~میبلعند چنانکه گویی نان میخورند، و خداوند را نمیخوانند؟
5آنجا ایشان سخت ترسانند، زیرا خدا با مردمان پارسا است.
6شما تدبیرهای ستمدیدگان را باطل میسازید، اما خداوند پناه ایشان است.
7کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا~میرسید! چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد، یعقوب به وجد آید و اسرائیل شادی کند!
15:1 خداوندا، کیست که در خیمۀ تو میهمان شود؟ و کیست که در کوه مقدست ساکن گردد؟
2آن که در صداقت گام بردارد، و درستکار باشد، و از دل، راست بگوید.
3که به زبان خویش غیبت نکند، و به همسایهاش بدی روا مدارد، و ملامت را دربارۀ نزدیکانش نپذیرد؛
4که شریران در نظر او حقیر باشند، و آنان را که از خداوند میترسند حرمت بدارد؛ که به قول خویش وفا کند، هرچند به زیانش باشد؛
5که پول خود را به ربا ندهد و رشوه بر ضد بیگناه نپذیرد. آن که اینها را به جای آرد هرگز جنبش نخواهد خورد.
16:1 خدایا، مرا محافظت فرما، زیرا که در تو پناه جُستهام.
2خداوند را گفتم: «تویی خداوندگار من؛ جز تو مرا چیز نیکویی نیست!»
3و اما مقدسینی که بر زمینند، آنانند والامرتبگانی که همۀ خوشی من در ایشان است.
4غمهای کسانی که در پی خدایی دیگر میشتابند، بسیار خواهد شد؛ هدایای خونی ایشان را نخواهم ریخت و نامشان را بر زبان نخواهم آورد.
5خداوندا، تویی نصیبِ مقرر و پیالۀ من؛ تو سهم مرا نگاه میداری.
6حدود من به جاهای دلپذیر افتاده است؛ میراثی دلانگیز به من رسیده.
7خداوند را که به من مشورت میدهد، متبارک میخوانم؛ شبانگاه نیز دلم مرا تأدیب میکند.
8خداوند را همواره پیش روی خود میدارم. چون بر دست راست من است، جنبش نخواهم خورد.
9از این رو دلم شادمان است و تمام وجودم در وجد؛ پیکرم نیز در امنیت ساکن خواهد بود.
10زیرا جانم را در هاویه وا نخواهی نهاد، و نخواهی گذاشت سرسپردۀ تو فساد را ببیند.
11تو راه حیات را به من خواهی آموخت؛ در حضور تو کمال شادی است، و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!