۲۸ فوریه

R10228
Category
لاویان باب ۳ , ۴

3:1 «اگر هدیۀ وی قربانی رفاقت باشد و آن را از رمه تقدیم کند، خواه نرینه و خواه مادینه، باید حیوانی بی‌عیب به حضور خداوند تقدیم کند.
2دست خود را بر سر هدیۀ خویش بگذارد و آن را نزد دَرِ خیمۀ ملاقات ذبح کند، و پسران هارون، یعنی کاهنان، خون را بر دورتادور مذبح بپاشند.
3او باید از قربانی رفاقت، چربی‌ای را که اندرونی را می‌پوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند،
4و نیز هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و همچنین زائدۀ روی جگر را که با قلوه‌ها جدا می‌کند.
5سپس پسران هارون آن را بر مذبح، بر روی قربانی تمام‌سوز بر هیزمی که روی آتش است، بسوزانند. این است هدیۀ اختصاصی و رایحۀ خوشایند برای خداوند.
6«اگر هدیه‌ای که به عنوان قربانی رفاقت به خداوند تقدیم می‌کند از گله باشد، خواه نرینه و خواه مادینه، باید حیوانی بی‌عیب تقدیم کند.
7اگر بره‌ای به عنوان قربانی تقدیم می‌کند، باید آن را به حضور خداوند آورده،
8دست خود را بر سر هدیۀ خویش بگذارد و آن را مقابل خیمۀ ملاقات ذبح کند. سپس پسران هارون خون آن را بر دورتادورِ مذبح بپاشند.
9او باید از قربانی رفاقت، چربیِ آن را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند، یعنی تمامی دنبه را که از نزدیکی ستون مهره‌ها جدا می‌کند، و چربی‌ای را که اندرونی را می‌پوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را،
10و همچنین هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و زائدۀ روی جگر را که با قلوه‌ها جدا می‌کند.
11کاهن این همه را به عنوان خوراک بر مذبح بسوزاند؛ این است هدیۀ اختصاصی برای خداوند.
12«اگر بزی را به عنوان هدیه تقدیم می‌کند، باید آن را به حضور خداوند آورده،
13دست خود را بر سر حیوان بگذارد و آن را مقابل خیمۀ ملاقات ذبح کند. سپس پسران هارون خون آن را بر دورتادورِ مذبح بپاشند.
14او باید از این هدیه، چربی‌ای را که اندرونی را می‌پوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را به عنوان هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم کند،
15و نیز هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و زائدۀ روی جگر را که با قلوه‌ها جدا می‌کند.
16سپس کاهن این همه را به عنوان خوراک بر مذبح بسوزاند؛ این است هدیۀ اختصاصی به جهت رایحۀ خوشایند. تمام چربی از آنِ خداوند است.
17«این است فریضه‌ای ابدی در همۀ نسلهای شما، در هر جا که ساکن باشید: هرگز چربی یا خون نخورید.»

4:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«به بنی‌اسرائیل بگو: اگر کسی ناخواسته گناه ورزد و یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است، به عمل آورد،
3اگر گناه از کاهنِ مسح‌شده سر زده باشد و بدین‌گونه قوم تقصیرکار شده باشند، باید به جهت گناهی که مرتکب شده است گوسالۀ نرینه‌ای بی‌عیب از رمه به عنوان قربانی گناه به خداوند تقدیم کند.
4گوساله را نزد دَرِ خیمۀ ملاقات به حضور خداوند بیاورد و دست خود را بر سر گوساله نهاده، آن را در حضور خداوند ذبح کند.
5سپس کاهنِ مسح‌شده قدری از خون گوساله را برگیرد و آن را به داخل خیمۀ ملاقات ببرد.
6کاهن باید انگشت خود را در خون فرو~برده، مقداری از خون را هفت بار در حضور خداوند در برابر حجاب قُدس بپاشد.
7سپس قدری از خون را در حضور خداوند بر شاخهای مذبح بخورِ خوشبو که در خیمۀ ملاقات است بمالد، و باقی خون گوساله را به پای مذبح قربانی تمام‌سوز که نزد دَرِ خیمۀ ملاقات است، بریزد.
8او باید تمامی چربیِ گوسالۀ قربانیِ گناه را جدا کند، چربی‌ای را که اندرونی را می‌پوشاند یعنی تمامی چربی روی اندرونی را،
9و همچنین هر دو قلوه را با چربی روی آنها در قسمت تهیگاه، و نیز زائدۀ روی جگر را که با قلوه‌ها جدا می‌کند؛
10درست همان‌گونه که آنها را از گاو قربانی رفاقت جدا می‌کنند. و کاهن همه را بر مذبح قربانی تمام‌سوز بسوزاند.
11اما پوست گوساله و تمامی گوشت آن و سر و پاچه‌ها و اندرونی و فضولاتِ آن را،
12یعنی هرآنچه را که از گوساله باقی مانَد، بیرون از اردوگاه به محلی طاهر که خاکستر را در آن می‌ریزند ببرد و آن را بر هیزم به آتش بسوزاند؛ پس بر تودۀ خاکستر سوزانده شود.
13«اگر همۀ جماعت اسرائیل ناخواسته خطایی ورزند و این امر از نظر جماعت پوشیده باشد، و آنها یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است به عمل آورده، تقصیرکار شوند،
14چون گناهی که مرتکب شده‌اند معلوم گردد، جماعت باید گوسالۀ نرینه‌ای به عنوان قربانی گناه تقدیم کنند. پس آن را به مقابل خیمۀ ملاقات بیاورند،
15و مشایخِ جماعت در حضور خداوند دستهای خود را بر سر گوساله بگذارند، و گوساله در حضور خداوند ذبح شود.
16آنگاه کاهنِ مسح‌شده قدری از خون گوساله را به داخل خیمۀ ملاقات ببَرد
17و انگشت خود را در خون فرو~برده، آن را هفت مرتبه در حضور خداوند در برابر حجاب بپاشد.
18سپس قدری از خون را در حضور خداوند بر شاخهای مذبحی که در خیمۀ ملاقات است بمالد، و باقی خون را به پای مذبح قربانی تمام‌سوز که نزد دَرِ خیمۀ ملاقات است، بریزد.
19او باید تمامی چربی آن را جدا کند و بر مذبح بسوزاند.
20با این گوساله نیز همان کند که با گوسالۀ قربانی گناه کرد؛ با این نیز چنان کند. پس کاهن برای ایشان کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهند شد.
21آنگاه گوساله را از اردوگاه بیرون برده، بسوزاند، درست همان‌گونه که گوسالۀ نخست را سوزانید. این است قربانی گناه به جهت جماعت.
22«اگر رهبری گناه ورزد و ناخواسته یکی از اموری را که یهوه خدایش انجام آن را منع کرده است به عمل آورد و تقصیرکار گردد،
23چون گناهی که مرتکب شده است بر او معلوم شود، باید بز نر بی‌عیبی به عنوان قربانی تقدیم کند.
24او باید دست خود را بر سر بز بگذارد و آن را در محلی که قربانی تمام‌سوز را در حضور خداوند ذبح می‌کنند، ذبح نماید. این است قربانی گناه.
25سپس کاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خویش برگیرد و آن را بر شاخهای مذبح قربانی تمام‌سوز بمالد و باقی خونِ آن را به پای مذبح قربانی تمام‌سوز بریزد.
26او باید همۀ چربی آن را، مانند چربی قربانی رفاقت، بر مذبح بسوزاند. پس کاهن برای او به جهت گناهش کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
27«اگر کسی از مردم عادی ناخواسته گناه ورزد و یکی از اموری را که خداوند انجام آن را منع کرده است به عمل آورده، تقصیرکار گردد،
28چون گناهی که مرتکب شده است بر او معلوم شود، باید به جهت گناهی که مرتکب شده است بز مادۀ بی‌عیبی به عنوان قربانی تقدیم کند.
29او باید دست خود را بر سر قربانی گناه بگذارد و قربانی گناه را در محلِ قربانی تمام‌سوز ذبح کند.
30سپس کاهن قدری از خون آن را به انگشت خویش برگیرد و بر شاخهای مذبح قربانی تمام‌سوز بمالد و باقی خون را به تمامی به پای مذبح بریزد.
31او باید همۀ چربی آن را جدا کند، درست همان‌گونه که چربی را از قربانی رفاقت جدا می‌کنند. سپس کاهن آن را به عنوان رایحۀ خوشایند برای خداوند بر مذبح بسوزاند. پس کاهن برای او کفّاره به جا خواهد آورد، و آمرزیده خواهد شد.
32«اگر بره‌ای را به عنوان قربانی گناه خود تقدیم می‌کند، باید برۀ ماده‌ای بی‌عیب بیاورد.
33او باید دست خود را بر سر قربانی گناه بگذارد و آن را به عنوان قربانی گناه در محلی که قربانی تمام‌سوز را ذبح می‌کنند، ذبح نماید.
34سپس کاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خویش برگیرد و آن را بر شاخهای مذبح قربانی تمام‌سوز بمالد، و باقی خون را به‌تمامی به پای مذبح بریزد.
35او باید همۀ چربی آن را جدا کند، درست همان‌گونه که چربیِ برۀ قربانی رفاقت را جدا می‌کنند. سپس کاهن همه را بر مذبح، بر روی هدیۀ اختصاصی خداوند بسوزاند. پس کاهن برای او به جهت گناهی که مرتکب شده است کفّاره به جا خواهد آورد، و او آمرزیده خواهد شد.

Speaker
مزامیر باب ۱۰۴

104:1 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! ای یهوه، خدای من، تو بی‌نهایت عظیمی. تو به فَرّ و شکوه ملبّسی،
2و نور را همچون ردا به خود می‌پیچی. تو آسمان را چون خیمه می‌گسترانی،
3و تیرکهای اتاقهایت را بر آبها می‌نهی. تو ابرها را ارابۀ خویش می‌سازی، و سوار بر بالهای باد می‌روی!
4تو بادها را فرستادگان خویش می‌گردانی، و شعله‌های آتش را خادمان خویش می‌سازی.
5تو اساس زمین را بر پایه‌های آن استوار ساختی، تا جنبش نخورد، تا ابدالآباد.
6تو آن را به آبهای ژرف همچون ردا پوشانیدی، و آبها بر فراز کوهها ایستادند.
7اما از عتاب تو گریختند، و از صدای رعد تو پا به فرار گذاشتند!
8بر فراز کوهها برآمدند و به دره‌ها سرازیر شدند، به جایی که تو برایشان مقرر کردی.
9حدّی برای آنها قرار دادی که از آن نگذرند، و دیگر بار زمین را نپوشانند!
10تو چشمه‌ها را در وادیها جاری می‌سازی، تا در میان کوهها روان گردند.
11آنها جانداران صحرا را جملگی سیراب می‌کنند، و تشنگی خران وحشی را فرو~می‌نشانند.
12پرندگانِ هوا در کنار آنها منزل دارند، و در میان شاخساران آواز می‌خوانند.
13تو از جایگاه رفیع خود کوهها را آبیاری می‌کنی، و زمین از ثمر کار تو سیر می‌شود.
14تو علف را برای چارپایان می‌رویانی، و گیاهان را تا انسان با آنها زراعت کند، تا از دلِ زمین خوراک برآورد،
15و شراب را تا دل آدمی را شاد گرداند، و روغن را تا روی وی را شاداب سازد، و نان را تا جان او را نیرو بخشد.
16درختان خداوند سیراب‌اند، آن سروهای لبنان که او نشانده است؛
17پرندگان لانه‌های خود را در آنها می‌سازند، و لک‌لک در میان درختان صنوبر آشیان دارد.
18کوههای بلند برای بزهای وحشی است، و صخره‌ها پناهگاه خرگوشان است.
19او ماه را برای تعیین فصلها ساخت؛ و خورشید زمان غروبِ خود را می‌داند.
20تاریکی می‌آوری و شب می‌شود، که در آن جمله جانوران جنگل پرسه می‌زنند.
21شیران ژیان در پیِ طعمۀ خود می‌غرند، و خوراکِ خویش را از خدا می‌طلبند.
22چون آفتاب بر‌می‌آید، بازمی‌گردند، و در لانه‌های خود می‌آرامند.
23آنگاه آدمی به کار خویش بیرون می‌رود، و به محنت خویش تا شامگاه.
24ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است! آنها را جملگی به حکمت خویش به عمل آورده‌ای! زمین از مخلوقات تو آکنده است!
25و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور، مملو است از جُنبندگان بی‌شمار، از جانداران بزرگ و کوچک!
26کشتیها بر روی آن می‌روند، و لِویاتان نیز، که تو سرشتی تا در آن بازی کند.
27چشم امید اینان جملگی بر توست، تا خوراک ایشان را در وقتش برسانی.
28چون این را به آنها می‌بخشی، آن را گرد می‌آورند؛ چون دست خویش را می‌گشایی، از چیزهای نیکو سیر می‌شوند.
29اما چون روی خود را می‌پوشانی، پریشان می‌گردند؛ و چون روح ایشان را قبض می‌کنی، می‌میرند و به خاک بازمی‌گردند!
30چون روح خود را می‌فرستی، آفریده می‌شوند، و روی زمین را تازه می‌سازی!
31باشد که جلال خداوند تا به ابد پایدار مانَد! باشد که خداوند از کارهای خویش شادمان شود؛
32که بر زمین می‌نگرد، و زمین به لرزه درمی‌آید! که کوهها را لمس می‌کند، و آتش‌فشان می‌شود!
33من تا زنده هستم خداوند را خواهم سرایید! تا وجود دارم برای خدایم سرود ستایش خواهم خواند!
34تفکر من برای او لذتبخش باشد، زیرا که من در خداوند شادی می‌کنم!
35اما گنهکاران از زمین محو گردند، و شریران دیگر یافت نشوند! ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هَلِلویاه!

Speaker
اول قرنتیان ۱۲ , ۱۳

12:1 و امّا در خصوص تجلیات روح، ای برادران، نمی‌خواهم غافل باشید.
2می‌دانید که وقتی بت‌پرست بودید، به هر نحوی اغوا شده، به سوی بتهای گنگ کشیده می‌شدید.
3پس به شما می‌گویم که هر که به واسطۀ روحِ خدا سخن گوید، عیسی را لعن نمی‌کند، و هیچ‌کس جز به واسطۀ روح‌القدس نمی‌تواند بگوید «عیسی خداوند است.»
4باری، عطایا گونا‌گونند، امّا روحْ همان است؛
5خدمتها گونا‌گونند، امّا خداوند همان است؛
6عملها گونا‌گونند، امّا همان خداست که همه را در همه به عمل می‌آورد.
7ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده می‌شود.
8به یکی به وسیلۀ روح، کلام حکمت داده می‌شود، به دیگری به واسطۀ همان روح، کلام معرفت،
9و به شخصی دیگر به وسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن.
10به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده می‌شود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده می‌شود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر.
11امّا همۀ اینها را همان یک روح به عمل می‌آورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هر کس می‌بخشد.
12زیرا بدن هرچند یکی است، از اعضای بسیار تشکیل شده؛ و همۀ اعضای بدن، اگرچه بسیارند، امّا یک بدن را تشکیل می‌دهند. در مورد مسیح نیز چنین است.
13زیرا همۀ ما، چه یهود و چه یونانی، چه غلام و چه آزاد، در یک روح تعمید یافتیم تا یک بدن را تشکیل دهیم؛ و همۀ ما از یک روح نوشانیده شدیم.
14زیرا بدن نه از یک عضو، بلکه از اعضای بسیار تشکیل شده است.
15اگر پا گوید، «چون دست نیستم، به بدن تعلق ندارم،» این سبب نمی‌شود که عضوی از بدن نباشد.
16و اگر گوش گوید، «چون چشم نیستم، به بدن تعلق ندارم،» این سبب نمی‌شود که عضوی از بدن نباشد.
17اگر تمام بدن چشم بود، شنیدن چگونه میسّر می‌شد؟ و اگر تمام بدن گوش بود، بوییدن چگونه امکان داشت؟
18امّا حقیقت این است که خدا اعضا را آن‌گونه که خود می‌خواست، یک به یک در بدن قرار داد.
19اگر همه یک عضو بودند، بدن کجا وجود می‌داشت؟
20امّا اعضا بسیارند، در حالی که بدن یکی است.
21چشم نمی‌تواند به دست بگوید، «نیازی به تو ندارم!» و سر نیز نمی‌تواند به پاها گوید، «نیازمند شما نیستم!»
22برعکس، آن اعضای بدن که ضعیفتر می‌نمایند، بسیار ضروریترند.
23و آن اعضای بدن را که پست‌تر می‌انگاریم، با حرمت خاص می‌پوشانیم، و با اعضایی که زیبا نیستند با احترام خاص رفتار می‌کنیم؛
24حال آنکه اعضای زیبای ما به

Speaker
Suitable For