۲۹ فوریه

R10229
Category
مزامیر باب ۳۹ , ۴۰

39:1 گفتم: «مراقب راههایم خواهم بود تا به زبانم گناه نورزم؛ تا زمانی که شریران نزد من باشند، دهانم را به لگام نگاه خواهم داشت.»
2اما چون ساکت و خاموش بودم، و سخنی نیکو نیز نمی‌گفتم، دردم افزون گشت،
3و دلم در اندرونم گداخته شد. چون تأمل می‌کردم، آتش شعله برکشید؛ آنگاه به زبان آمده، سخن گفتم:
4«خداوندا، پایان زندگی‌ام را به من بنما و شمار روزهایم را؛ بگذار بدانم که زندگی‌ام چه زودگذر است.
5اینک روزهایم را وجبی بیش نساخته‌ای، و سالهای زندگی‌ام در نظرت هیچ است. به‌یقین آدمی دمی بیش نیست؛ سِلاه
6بی‌گمان انسان چون شبحی متحرک است؛ که مضطرب می‌شود، اما بیهوده؛ و انباشته می‌کند، بی‌آنکه بداند چه کسی از آن بهره خواهد گرفت.
7«پس حال، خداوندگارا، در انتظار چه باشم؟ امیدم بر توست!
8مرا از همۀ عِصیانم رهایی ده، و مضحکۀ ابلهانم مساز.
9گنگ گشته‌ام و زبان نمی‌گشایم، زیرا تو این را کرده‌ای.
10بلای خویش از من دور کن که از ضرب دستت تلف می‌شوم.
11تو انسان را به سبب گناهش به عتابها تنبیه می‌کنی، و نفایس او را چون بید می‌خوری. به‌یقین که آدمی دمی بیش نیست. سِلاه
12«خداوندا، دعایم را بشنو، و به فریادم گوش فرا~دار؛ اشکهایم را نادیده مگیر. زیرا نزد تو همچون میهمان مسکن گزیده‌ام، مانند غریبی، چون همۀ پدرانم.
13دیده از من برگیر، تا دیگر بار لبخند بر لبان آرَم پیش از آنکه رخت بربندم و دیگر نباشم.»

40:1 انتظارِ بسیار برای خداوند کشیدم، و به من مایل شده، فریادم را شنید.
2او مرا از چاه هلاکت برآورد و از گل و لای برکشید؛ و پاهایم را بر صخره نهاد و گامهایم را مستحکم فرمود.
3سرودی تازه در دهانم گذاشت، سرود ستایش خدایمان را. بسیاری این را دیده، خواهند ترسید و بر خداوند توکل خواهند کرد.
4خوشا به حال کسی که بر خداوند توکل دارد، و به متکبران روی نمی‌آورد، به کسانی که از پی دروغ گمراه می‌شوند.
5ای یهوه خدای من، تو کارهای شگفت خود را و تدبیرهای خویش را برای ما، بس کثیر گردانیده‌ای؛ کسی را با تو قیاس نتوان کرد. اگر بخواهم آنها را بازگویم و بیان کنم، بیش از حدِ شمار است.
6به قربانی و هدیه رغبت نداشتی، اما گوشهای مرا گشودی؛ قربانی تمام‌سوز و قربانی‌گناه را مطالبه نکردی.
7آنگاه گفتم: «اینک من می‌آیم! در طومار کتاب درباره‌ام نوشته شده است؛
8آرزویم، ای خدایم، انجام اراده توست؛ شریعت تو در دل من است.»
9در جماعت بزرگ به عدالت نجاتبخش تو بشارت داده‌ام؛ من لبان خویش بازنداشته‌ام، چنانکه تو می‌دانی ای خداوند.
10عدالت نجاتبخش تو را در دل خویش پنهان نداشته‌ام، بلکه از امانت و نجات تو سخن گفته‌ام و محبت و وفاداری تو را از جماعت بزرگ نپوشانیده‌ام.
11و اما تو خداوندا، رحمتت را از من دریغ نخواهی داشت؛ محبت و وفاداری تو همواره مرا محافظت خواهد کرد.
12زیرا بلایای بی‌شمار مرا در میان گرفته است؛ تقصیراتم مرا احاطه کرده، که نمی‌توانم دید؛ از شمار مویهای سرم فزونتر است، دل من ضعف به هم رسانده.
13خداوندا، به لطف خویش رهایی‌ام ده؛ خداوندا، به یاریم بشتاب.
14آنان که قصد گرفتن جان من دارند، جملگی سرافکنده و شرمسار گردند؛ آنان که تیره‌روزی مرا آرزومندند واپس روند و رسوا شوند.
15آنان که بر من هَه هَه می‌گویند، از سرافکندگی حیران گردند.
16اما آنان که تو را می‌جویند همه در تو شادی کنند و به وجد آیند؛ آنان که نجات تو را دوست می‌دارند همواره بگویند: «خداوند بزرگ است!»
17و اما من، ستمدیده و نیازمندم، لیکن خداوندگار در اندیشۀ من است. تو یاور و رهانندۀ منی؛ ای خدای من، تأخیر مکن.

Speaker
ارمیا باب ۳۱

31:1 خداوند می‌فرماید: «در آن هنگام من خدای تمامی طوایف اسرائیل خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.»
2خداوند چنین می‌فرماید: «قومی که از دم شمشیر رستند، در بیابان فیض یافتند، آنگاه که من رفتم تا به اسرائیل استراحت ببخشم.
3خداوند در ایام قدیم بر آنها ظاهر شده، فرمود: با مهری ازلی به تو مهر ورزیده‌ام؛ از این رو تو را به محبت جذب کرده‌ام.
4ای اسرائیلِ باکره، تو را دیگر بار بنا خواهم کرد، و تو از نو بنا خواهی شد! دیگر بار خویشتن را به دَفهایت خواهی آراست، و به رقصِ جشن‌گیرندگان بیرون خواهی آمد.
5دیگر بار بر کوهسارانِ سامِرِه، تاکستانها غرس خواهی کرد؛ باغبانان غرس خواهند کرد، و از میوۀ آنها بهره‌مند خواهند شد.
6زیرا روزی خواهد آمد که دید‌بانان بر کوهستانِ اِفرایِم بانگ زنند: ”برخیزید تا نزد یهوه خدایمان به صَهیون برآییم!“»
7خداوند چنین می‌فرماید: «به جهت یعقوب بانگ شادی سر دهید؛ برای سرآمدِ قومها فریاد برآورید؛ ندا در دهید و بستایید و بگویید: ”ای خداوند، قوم خود را نجات ده، باقیماندگان اسرائیل را!“
8اینک آنان را از سرزمین شمال خواهم آورد، و از کَرانهای زمین جمع خواهم کرد. همراهشان کوران و لنگان، آبستنان و زنانِ زائو خواهند بود؛ آری، جماعتی عظیم بدین مکان باز خواهند گشت.
9گریان خواهند آمد، و من آنان را در حالی که التماس می‌کنند، باز خواهم آورد. ایشان را نزد نهرهای آب رهبری خواهم کرد، از راه همواری که در آن نلغزند. زیرا من پدر اسرائیل هستم، و اِفرایِم نخست‌زادۀ من است.
10ای قومها، کلام خداوند را بشنوید، و آن را در سرزمینهای دوردستِ ساحلی اعلام کنید؛ بگویید: ”آن که اسرائیل را پراکنده ساخت، ایشان را گرد می‌آوَرَد، و چنانکه شبان گلۀ خویش را می‌پایَد، او نیز از ایشان مراقبت خواهد کرد.“
11زیرا خداوند یعقوب را فدیه داده، و او را از دست کسانی که از او نیرومندتر بودند، رهانیده است.
12ایشان آمده، بر بلندای صَهیون فریاد شادمانی سر خواهند داد، و از احسان خداوند شاد و خرم خواهند شد، از غَله و شراب و روغن، و از گله و رمه. جانشان چون باغی سیراب خواهد شد، و دیگر پژمرده نخواهند بود.
13آنگاه دوشیزگان شادی‌کنان خواهند رقصید، و مردانِ جوان و پیران شادی خواهند کرد. من ماتمشان را به خوشی بَدَل خواهم کرد؛ تسلی‌شان خواهم داد، و به جای اندوه بدیشان شادمانی خواهم بخشید.
14جان کاهنان را به خوراکِ فراوان سیر خواهم ساخت، و قوم من از احسان من مملو خواهند شد؛» این است فرمودۀ خداوند.
15خداوند چنین می‌فرماید: «صدایی در رامَه شنیده می‌شود، ماتم و گریۀ بسیار تلخ؛ راحیل برای فرزندانش می‌گریَد، و از تسلی پذیرفتن اِبا می‌کند، زیرا که نیستند.»
16خداوند چنین می‌فرماید: «صدای خود را از شیون بازدار، و چشمان خویش از اشک.» زیرا خداوند می‌گوید: «برای کارهای خویش پاداش خواهی یافت، و ایشان از سرزمین دشمن باز خواهند گشت.
17پس برای آیندۀ تو امید هست، و فرزندانت به سرزمین خویش باز خواهند گشت؛» این است فرمودۀ خداوند.
18«به‌یقین سوگواری اِفرایِم را شنیده‌ام که می‌گوید: ”تأدیبم کردی و تأدیب شدم، همچون گوساله‌ای که تربیت نیافته. مرا باز‌گردان تا بازگردم، زیرا که تو یهوه خدای من هستی.
19پس از برگشتن از راه، پشیمان شدم، و چون تعلیم یافتم، بر سینۀ خویش کوفتم؛ شرمسار بودم و رسوایی کشیدم، چونکه ننگ ایام جوانی‌ام را متحمل گشتم.“
20«آیا اِفرایِم پسر عزیز من نیست؟ آیا او فرزند دلبند من نیست؟ هرچند بارها بر ضد او سخن می‌گویم، او را همچنان به یاد می‌آورم. از این رو دل من به شدّت مشتاق اوست، و به‌یقین بر او رحم خواهم کرد؛» این است فرمودۀ خداوند.
21«نشانه‌ها برای خویشتن بگذار؛ علامتها برای خود بر پا کن! شاهراه را نیکو ملاحظه کن، راهی را که از آن رفتی. ای اسرائیلِ باکره، بازگرد، به شهرهای خویش بازگشت نما.
22ای دختر بی‌وفا، تا به کی سرگردان خواهی بود؟ زیرا خداوند چیزی نو بر زمین آفریده است: زن، مرد را در بر می‌گیرد.»
23خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، چنین می‌فرماید: «آنگاه که سعادت را به ایشان بازگردانم، این کلمات را بار دیگر در سرزمین یهودا و شهرهایش بر زبان خواهند راند: «”ای مسکن عدالت، ای کوه مقدّس، خداوند تو را برکت دهد!“
24مردم با هم در یهودا و تمامی شهرهایش ساکن خواهند شد، یعنی کشاورزان و کسانی که با گله‌هایشان گردش می‌کنند.
25زیرا من جانِ خستگان را تازه خواهم ساخت و همۀ پژمردگان را طراوت خواهم بخشید.»
26در این هنگام بیدار شدم و نگریستم، و خوابم برایم شیرین بود.
27خداوند چنین می‌فرماید: «اینک روزهایی می‌آید که خاندان اسرائیل و خاندان یهودا را به بذر انسان و بذر حیوان خواهم کاشت.
28و چنانکه زمانی مراقب بودم تا ایشان را برکَنَم و ویران کنم و منهدم سازم و هلاک نمایم و بلا رسانم، حال مراقب خواهم بود تا ایشان را بنا کنم و غرس نمایم؛» این است فرمودۀ خداوند.
29«در آن روزها دیگر نخواهند گفت: «”پدران انگورِ ترش خوردند، و دندان فرزندان کند شد!“
30بلکه هر کس برای گناه خودش خواهد مرد. هر که انگور ترش خورَد، هم او دندانش کند خواهد شد.»
31خداوند می‌فرماید: «اینک روزهایی فرا~می‌رسد که من با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست،
32نه مانند عهدی که با پدرانشان بستم آن روز که دست ایشان را گرفتم تا از سرزمین مصر به در آورم،» زیرا خداوند می‌فرماید، «آنان عهد مرا شکستند، با آنکه من شوهرشان بودم.»
33اما خداوند می‌گوید: «این است عهدی که پس از آن ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست: شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و بر دلشان خواهم نگاشت، و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.
34دیگر کسی به همسایه یا به برادرش تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت ”خداوند را بشناسید!“،» زیرا خداوند می‌گوید، «همه از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت، از آن رو که تقصیر ایشان را خواهم آمرزید و گناهشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»
35خداوندی که آفتاب را به جهت روشنایی روز قرار داده، و نظامِ ثابتِ ماه و ستارگان را برای روشنایی شب؛ که دریا را به تلاطم می‌آورد تا امواجش به خروش آیند؛ آن که نامش خداوند لشکرهاست، چنین می‌فرماید:
36«تنها اگر این نظامِ ثابت از حضور من برداشته شود، ذریت اسرائیل نیز از اینکه قومی در حضور من باشند ساقط خواهند شد!»
37خداوند چنین می‌گوید: «اگر آسمانها را در بالا پیمایش توان کرد، و بنیان زمین را در پایین توان کاوید، من نیز ذریت اسرائیل را به سبب آنچه کرده‌اند طرد خواهم کرد؛» این است فرمودۀ خداوند.
38خداوند می‌فرماید: «اینک روزهایی می‌رسد که این شهر از ’برجِ حَنَنئیل‘ تا ’دروازۀ گوشه‘ برای من تجدید بنا خواهد شد.
39ریسمانِ اندازه‌گیری تا ’تَلّ جارِب‘ مستقیم پیش خواهد رفت و از آنجا به سوی ’جوعَه‘ دور خواهد زد.
40و تمامی وادیِ لاشه‌ها و خاکستر، و تمامی دشتها تا وادی قِدرون، و تا گوشۀ ’دروازۀ اسبان‘ به سمت شرق، برای خداوند مقدس خواهد بود. این شهر دیگر هرگز برکنده و سرنگون نخواهد شد.»

Speaker
عبرانیان باب ۱۰

10:1 شریعت فقط سایۀ چیزهای نیکوی آینده است، نه صورت واقعی آنها. از همین رو، هرگز نمی‌تواند با قربانیهایی که سال به سال پیوسته تکرار می‌شود، آنان را که برای عبادت نزدیک می‌آیند، کامل سازد.
2وگرنه آیا تقدیم آنها متوقف نمی‌شد؟ زیرا در آن صورت، عبادت‌کنندگان یک بار برای همیشه پاک می‌شدند و از آن پس دیگر برای گناهان خود احساس تقصیر نمی‌کردند.
3امّا آن قربانیها هر سال یادآور گناهانند،
4چرا که ممکن نیست خون گاوها و بزها گناهان را از میان بردارد.
5از این رو، هنگامی که مسیح به جهان آمد، فرمود: «به قربانی و هدیه رغبت نداشتی، امّا بدنی برای من مهیا ساختی؛
6از قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای گناه خشنود نبودی.
7آنگاه گفتم: ”اینک من می‌آیم، تا ارادۀ تو را ای خدا به جای آورم؛ در طومار کتاب درباره‌ام نوشته شده است.“‌»
8نخست می‌گوید: «به قربانی و هدیه، قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشتی و از آنها خشنود نبودی»، هرچند شریعت خواهان انجامشان بود.
9سپس می‌فرماید: «اینک من می‌آیم تا ارادۀ تو را به جای آورم.» پس اوّلی را باطل می‌کند تا دوّمی را برقرار سازد.
10به واسطۀ همین اراده، ما یک بار برای همیشه، از طریق قربانیِ بدن عیسی مسیح تقدیس شده‌ایم.
11هر کاهن، هر روز به خدمت می‌ایستد و همان قربانیها را که هرگز نمی‌توانند گناهان را از میان بردارند، بارها می‌گذراند.
12امّا این کاهن، چون برای همیشه یک قربانی به جهت گناهان تقدیم کرد، به دست راست خدا بنشست.
13از آن هنگام، در انتظار است که دشمنانش کرسی زیر پایش گردند،
14زیرا با یک قربانی، تقدیس‌شدگان را تا ابد کامل ساخته است.
15روح‌القدس نیز در این خصوص به ما گواهی می‌دهد. ابتدا می‌فرماید:
16«خداوند اعلام می‌کند، این است عهدی که پس از آن ایام با ایشان خواهم بست. احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد، و بر ذهن ایشان خواهم نگاشت.»
17سپس می‌افزاید: «گناهان و نافرمانیهای ایشان را دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.»
18آنجا که اینها آمرزیده شده باشند، دیگر جایی برای قربانی گناه باقی نمی‌ماند.
19پس ای برادران، از آنجا که به خون عیسی می‌توانیم آزادانه به مکان اقدس داخل شویم،
20یعنی از راهی تازه و زنده که از میان آن پرده که بدن اوست، بر ما گشوده شده است،
21و از آنجا که کاهنی بزرگ بر خانۀ خدا داریم،
22بیایید با اخلاص قلبی و اطمینانِ کاملِ ایمان به حضور خدا نزدیک شویم، در حالی که دلهایمان از هر احساس تقصیر زدوده و بدنهایمان با آبِ پاک شسته شده است.
23بیایید بی‌تزلزل، امیدی را که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا وعده‌دهنده امین است.
24و در فکر آن باشیم که چگونه می‌توانیم یکدیگر را به محبت و انجام اعمال نیکو برانگیزانیم.
25و از گرد آمدن با یکدیگر دست نکشیم، چنانکه بعضی را عادت شده است، بلکه یکدیگر را بیشتر تشویق کنیم - بخصوص اکنون که شاهد نزدیکتر شدن آن روز هستید.
26زیرا اگر پس از بهره‌مندی از شناخت حقیقت، عمداً به گناه کردن ادامه دهیم، دیگر هیچ قربانی برای گناهان باقی نمی‌ماند؛
27آنچه می‌ماند، انتظار هولناک مجازات و آتشی مَهیب است که دشمنان خدا را فرو~خواهد بلعید.
28هر که شریعت موسی را رد می‌کرد، بنا بر گواهی دو یا سه شاهد، بدون ترحم کشته می‌شد.
29حال به گمان شما چقدر بیشتر کسی که پسر خدا را پایمال کرده و خون عهدی را که بدان تقدیس شده بود، ناپاک شمرده و به روح فیض، بی‌حرمتی روا داشته است، سزاوار مجازاتی بس سخت‌تر خواهد بود؟
30زیرا او را می‌شناسیم که فرموده است: «انتقام از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم داد،» و نیز: «خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد.»
31آری، افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است.
32آن روزهای پیشین را به یاد آورید، زمانی را که تازه منوّر شده بودید؛ در آن روزها، با تحمل رنج و زحمت، در مبارزه‌ای عظیم ایستادگی به خرج دادید.
33گاهی در برابر چشم همگان مورد اهانت و آزار قرار می‌گرفتید و گاهی دوش به دوش کسانی می‌ایستادید که با ایشان چنین رفتار می‌شد.
34با آنان که در زندان بودند، همدردی می‌کردید و تاراج اموال خود را با شادی می‌پذیرفتید، زیرا می‌دانستید از داراییهای بهتر که جاودانی است، برخوردارید.
35پس این آزادگی خود را ترک مگویید، زیرا پاداشی عظیم در پی خواهد داشت.
36چون لازم است پایداری کنید تا آنگاه که ارادۀ خدا را به انجام رساندید، وعده را بیابید.
37زیرا پس از اندک زمانی «او که باید بیاید، خواهد آمد و تأخیر نخواهد کرد.
38امّا شخصِ پارسای من به ایمان زیست خواهد کرد. و اگر عقب نشیند، از او خشنود نخواهم شد.»
39لیکن ما از کسانی نیستیم که به عقب برمی‌گردند و هلاک می‌شوند، بلکه از آنانیم که ایمان دارند و حیات می‌یابند.

Speaker