۴ مارس

R10304
Category
لاویان باب ۹ , ۱۰

9:1 و اما در روز هشتم، موسی هارون و پسران او و مشایخ اسرائیل را فرا~خواند.
2او به هارون گفت: «گوساله‌ای نرینه برای قربانی گناه و قوچی برای قربانی تمام‌سوز که هر دو بی‌عیب باشند، بگیر و آنها را به حضور خداوند نزدیک آور.
3قوم اسرائیل را نیز بگو: ”بزی نرینه برای قربانی گناه، و گوساله و بره‌ای یک ساله و بی‌عیب برای قربانی تمام‌سوز بگیرید،
4و گاوی و قوچی برای قربانی رفاقت، تا در حضور خداوند قربانی کنید، و نیز هدیۀ آردی آمیخته به روغن، زیرا امروز خداوند بر شما ظاهر خواهد شد.“»
5پس آنچه را که موسی فرمان داده بود جلوی خیمۀ ملاقات آوردند، و همۀ جماعت نزدیک آمده، در حضور خداوند ایستادند.
6آنگاه موسی گفت: «این است آنچه خداوند به انجامش فرمان داده است، تا جلال خداوند بر شما ظاهر شود.»
7سپس موسی به هارون گفت: «نزدیک مذبح بیا و قربانی گناه و قربانی تمام‌سوز خود را تقدیم کرده، برای خود و قوم کفّاره به جا آور؛ همچنین قربانی قوم را تقدیم کن و برای آنها کفّاره به جا آور، چنانکه خداوند فرمان داده است.»
8پس هارون به مذبح نزدیک آمد و گوسالۀ قربانی گناه را که برای خودش بود، ذبح کرد.
9سپس پسرانش خون را نزد وی آوردند، و او انگشت خود را در خون فرو~برده، آن را بر شاخهای مذبح مالید و باقی خون را به پای مذبح ریخت.
10او از قربانی گناه، چربی و قلوه‌ها و زائدۀ روی جگر را بر مذبح سوزانید، چنانکه خداوند به موسی فرمان داده بود؛
11اما گوشت و پوست را بیرون از اردوگاه به آتش سوزانید.
12سپس قربانی تمام‌سوز را ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.
13آنگاه آنان قربانی تمام‌سوز را قطعه‌قطعه، همراه با سرش به او دادند، و او آنها را بر مذبح سوزانید.
14همچنین اندرونی و پاچه‌ها را شست و آنها را با قربانی تمام‌سوز بر مذبح سوزانید.
15سپس قربانی قوم را نزدیک آورد. او بز قربانی گناه را که برای قوم بود برگرفت و آن را مانند قربانی نخست ذبح کرده، به عنوان قربانی گناه تقدیم کرد.
16آنگاه قربانی تمام‌سوز را نزدیک آورد و آن را مطابق قانون آن تقدیم نمود.
17سپس هدیۀ آردی را نزدیک آورده، مشتی از آن برگرفت و آن را علاوه بر قربانی تمام‌سوزِ صبحگاه، بر مذبح سوزانید.
18پس از آن، گاو و قوچ قربانی رفاقت را که برای قوم بود، ذبح کرد. پسران هارون خون را به دست وی دادند، و او آن را بر دورتادور مذبح پاشید.
19اما تکه‌های چربی گاو و قوچ، یعنی دُنبه، چربی‌ای که اندرونی را می‌پوشاند، قلوه‌ها، و زائدۀ روی جگر
20را بر سینه‌ها قرار دادند. سپس هارون تکه‌های چربی را بر مذبح سوزانید،
21اما سینه‌ها و رانِ راست را به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داد، چنانکه موسی فرمان داده بود.
22سپس هارون دستهای خود را به سوی قوم برافراشته، ایشان را برکت داد، و پس از تقدیم قربانی گناه، قربانی تمام‌سوز و قربانی رفاقت، به زیر آمد.
23آنگاه موسی و هارون به خیمۀ ملاقات درآمدند، و به هنگام خارج شدن، قوم را برکت دادند. سپس جلال خداوند بر تمامی قوم ظاهر شد،
24و آتش از حضور خداوند بیرون آمده، قربانی تمام‌سوز و تکه‌های چربی روی مذبح را فرو~بلعید. چون همۀ قوم این را دیدند فریاد برآوردند و به روی درافتادند.

10:1 ناداب و اَبیهو، پسران هارون، هر یک بخورسوزهای خود را برگرفته، در آنها آتش نهادند و بر آتش بخور گذاشتند. آنها آتشی غریب که خداوند بدیشان فرمان نداده بود، به حضور وی تقدیم کردند.
2پس آتش از حضور خداوند به در آمده، آنان را فرو~بلعید و در حضور خداوند مردند.
3آنگاه موسی به هارون گفت: «این است فرمودۀ خداوند: «”در میان آنان که نزدیک مَنَند، تقدیس خواهم شد، و پیش روی همۀ قوم جلال خواهم یافت.“» پس هارون خاموش ماند.
4موسی میشائیل و اِلصافان، پسران عُزّیئیل عموی هارون را فرا~خواند و به آنان گفت: «نزدیک آیید و برادران خود را از جلوی قُدس به بیرون اردوگاه ببرید.»
5پس نزدیک آمدند و چنانکه موسی گفته بود، آنان را با پیراهنهایشان بیرون از اردوگاه بردند.
6سپس موسی به هارون و پسرانش اِلعازار و ایتامار گفت: «موهای سر خود را باز مکُنید و جامۀ خویش را چاک مزنید تا نمیرید و غضب بر تمام جماعت نازل نشود. اما برادرانتان، یعنی همۀ خاندان اسرائیل، می‌توانند به سبب آتشی که خداوند افروخته است زاری کنند.
7از درِ خیمۀ ملاقات بیرون مروید، مبادا بمیرید، زیرا روغن مسحِ خداوند بر شماست.» پس آنان مطابق سخن موسی عمل کردند.
8سپس خداوند هارون را خطاب کرده، گفت:
9«وقتی به خیمۀ ملاقات داخل می‌شوید، شراب و دیگر مُسکِرات منوشید، نه تو و نه پسرانت با تو، تا نمیرید. این است فریضه‌ای ابدی در همۀ نسلهایتان.
10شما باید میان مقدس و غیرمقدس، و نجس و طاهر تمایز قائل شوید،
11و همۀ فرایضی را که خداوند به واسطۀ موسی به بنی‌اسرائیل گفته است، به آنان بیاموزید.»
12موسی به هارون و دو پسر بازمانده‌اش، اِلعازار و ایتامار گفت: «هدیۀ آردی را که از هدایای اختصاصی خداوند باقی مانده است برگیرید و آن را بی‌خمیرمایه در کنار مذبح بخورید، زیرا که بسیار مقدس است.
13آن را در مکانی مقدس بخورید، چراکه این سهم تو و سهم پسران تو از هدایای اختصاصی خداوند است، زیرا که من چنین فرمان یافته‌ام.
14اما سینۀ تکان‌دادنی و رانِ افراشتنی را تو و پسران و دخترانت با تو، در محلی طاهر بخورید، زیرا که این سهم تو و سهم پسران تو از قربانیهای رفاقت بنی‌اسرائیل است.
15رانِ افراشتنی و سینۀ تکان‌دادنی را باید با تکه‌های چربیِ هدایای اختصاصی بیاورند تا به عنوان هدیۀ تکان‌دادنی به حضور خداوند تکان داده شود. این به عنوان فریضۀ ابدی از آنِ تو و پسرانت خواهد بود، چنانکه خداوند فرمان داده است.»
16و اما موسی دربارۀ بز قربانی گناه پرسید، و در کمال تعجب دریافت که سوزانده شده است! پس بر اِلعازار و ایتامار، پسران بازماندۀ هارون، خشم گرفت و گفت:
17«چرا قربانی گناه را در قُدس نخوردید؟ زیرا که بسیار مقدس است و به شما داده شد تا تقصیر جماعت را برگیرید و در حضور خداوند برایشان کفّاره به جا آرید.
18اینک خون آن به اندرون قُدس برده نشده است، حال آنکه می‌بایست آن را در قُدس می‌خوردید، چنانکه فرمان داده بودم.»
19پس هارون به موسی گفت: «امروز آنان قربانی گناه و قربانی تمام‌سوزِ خود را به حضور خداوند تقدیم کردند، و چنین وقایعی برایم رخ داد! آیا اگر قربانی گناه را امروز می‌خوردم، خداوند منظور می‌داشت؟»
20موسی چون این را شنید، در نظرش پسند آمد.

Speaker
مزامیر باب ۱۰۸ , ۱۰۹

108:1 خدایا، دل من استوار است؛ با همۀ وجودم خواهم سرایید و در ستایش تو خواهم نواخت.
2ای چنگ و بربط بیدار شوید! من سپیده‌دم را بیدار خواهم کرد!
3خداوندا، تو را در میان ملتها خواهم ستود، و برای تو در میان طوایف سرود خواهم خواند.
4زیرا محبت تو عظیم است، بلندتر از آسمانها، و وفاداریت تا به ابرهاست!
5خدایا، بر آسمانها متعال شو، و جلالت بر تمامی زمین باشد.
6به دست راست خویش نجات دِه و اجابتم فرما، تا محبوبانت خلاصی یابند.
7خدا در قدوسیت خود سخن گفته است: «شِکیم را شادمانه قسمت می‌کنم و دشت سُکّوت را اندازه می‌گیرم.
8جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛ اِفرایِم کلاهخود من است، یهودا عصای سلطنتم.
9موآب ظرف دست‌شویی من است؛ بر اَدوم پای‌پوش خود را می‌افکنم، و بر فلسطین بانگ پیروزی برمی‌آورم.»
10کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟ کیست که مرا به اَدوم رهنمون شود؟
11مگر نه تو، خدایا، که طردمان کرده‌ای، و دیگر با سپاهیان ما بیرون نمی‌آیی؟
12در برابر دشمن، یاریمان فرما، زیرا یاری انسان عبث است.
13با خدا پیروز خواهیم شد، اوست که خصمان ما را پایمال خواهد کرد.

109:1 ای خدایی که می‌ستایمت، خاموش مباش!
2زیرا که دهان شرارت و دهان فریب را بر من گشوده‌اند و با زبان دروغگو بر ضد من سخن می‌گویند.
3مرا با سخنان کینه‌توزانه در میان گرفته‌اند، و بی‌سبب با من می‌ستیزند.
4در جواب دوستی، مدعی من می‌گردند، در حالی که من برایشان دعا می‌کنم.
5نیکی مرا با بدی پاداش می‌دهند، و محبت مرا با نفرت.
6می‌گویند مردی شریر بر ضد او بگمار؛ بگذار مدعی به جانب راستش بایستد.
7چون محاکمه‌اش می‌کنند، مجرم بیرون آید، و دعایش گناه محسوب گردد.
8روزهایش اندک باشند، و منصب نظارتش را دیگری بگیرد.
9فرزندانش بی‌پدر گردند و زنش بی‌شوهر.
10باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند، و ویرانه‌های خانۀ خویش را جستجو نمایند.
11باشد که طلبکار همۀ دارایی‌اش را ضبط کند، و بیگانگان دسترنجش را به یغما برند.
12باشد که کسی بر او احسان نکند و بر یتیمانش نظر لطف نیفکند.
13باشد که خاندانش منقطع شود، و نامشان در نسل بعد محو گردد.
14باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود، و گناه مادرش هرگز محو نگردد؛
15آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد، تا یاد ایشان را از زمین برکَنَد.
16زیرا محبت‌کردن را در نظر نیاورد، بلکه فقیران و نیازمندان را تعقیب نمود، و شکسته‌دلان را، تا به مرگ.
17چون لعنت کردن را دوست می‌داشت، بر سر خودش فرود آمده؛ و چون در برکت دادن رغبت نداشت، از او دور شده است.
18لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد، پس همچون آب به اندرونش داخل گشته، و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.
19باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد، و همچون کمربندی که همواره بر میان می‌بندد.
20باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد، آنان را که بر جان من به بدی سخن می‌گویند.
21اما تو ای خداوندگارْ یهوه، به‌خاطر نام خود برای من عمل کن؛ و چون محبت تو نیکوست، مرا برهان.
22زیرا من فقیر و نیازمندم، و دلم در اندرونم مجروح است.
23همچون سایۀ شامگاهی رخت بسته‌ام، و همچون ملخ تکانده شده‌ام.
24زانوانم از روزه لرزان است؛ پیکرم زار و نحیف گشته است.
25مضحکۀ مدعیان شده‌ام؛ چون مرا بینند، سر می‌جنبانند.
26ای یهوه خدایم، یاری‌ام فرما؛ بر حسب محبت خویش، نجاتم بخش.
27بگذار بدانند که این دست توست، که تو، ای خداوند، آن را کرده‌ای.
28بگذار نفرین کنند، اما تو برکت ده؛ بگذار به پا خیزند و سرافکنده شوند، اما خادمت شادمان گردد.
29باشد که مدعیانم به رسوایی ملبس گردند و در شرمساری خویش چون ردا پوشانیده شوند.
30خداوند را به دهان خود شکر بسیار خواهم گفت؛ در میان انبوه جمعیت، او را خواهم ستود.
31زیرا به دست راست شخص نیازمند می‌ایستد، تا او را از آنان که بر جان او فتوی می‌دهند، نجات بخشد.

Speaker
دوم قرنتیان باب ۱ , ۲

1:1 از پولس که به خواست خدا رسول عیسی مسیح است، و برادر ما تیموتائوس، به کلیسای خدا در قُرِنتُس، و همۀ مقدسین در سراسر ایالت اَخائیه:
2فیض و سلامتی از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح، بر شما باد!
3متبارک باد خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر رحمتها و خدای همۀ دلگرمیهاست؛
4که به ما در همۀ سختیهایمان دلگرمی می‌بخشد تا ما نیز بتوانیم با آن دلگرمی که از او یافته‌ایم، دیگران را که از سختیها می‌گذرند، دلگرم سازیم.
5زیرا همان‌گونه که از رنجهای مسیح به‌فراوانی نصیب می‌یابیم، به همان میزان نیز به واسطۀ مسیح از دلگرمی فراوان لبریز می‌شویم.
6اگر در سختی هستیم، به‌خاطر دلگرمی و نجات شماست، و اگر دلگرمیم، باز برای دلگرمی شماست، و این کارگر می‌افتد آنگاه که شما همان رنجها را که ما می‌کشیم با بردباری تحمل می‌کنید.
7امید ما دربارۀ شما استوار است، زیرا می‌دانیم همان‌گونه که در رنجهای ما سهیم هستید، در دلگرمی ما نیز سهیم خواهید بود.
8ای برادران، نمی‌خواهیم از سختیهایی که در ایالت آسیا بر ما گذشت، بی‌خبر باشید. فشارهایی که بر ما آمد چنان سخت و فوق از طاقت ما بود که از زنده ماندن هم نومید گشتیم.
9به‌واقع احساس می‌کردیم حکم مرگمان صادر شده است. امّا اینها همه روی داد تا نه بر خود، بلکه بر خدایی توکل کنیم که مردگان را برمی‌خیزاند.
10او ما را از چنین خطر مهلکی رهانید و باز خواهد رهانید. بر اوست که ما امید بسته‌ایم که همچنان ما را خواهد رهانید،
11بخصوص چون شما نیز با دعای خود یاری‌مان دهید. آنگاه بسیار کسان، برای فیضی که در جواب دعای بسیاری به ما بخشیده شده است، از جانب ما شکر خواهند گزارد.
12فخر ما، گواهیِ وجدان ماست بدین که رفتارمان در دنیا و بخصوص نسبت به شما، با قدّوسیت و صداقت خدایی همراه بوده است. ما نه با حکمت بشری، بلکه بنا بر فیض خدا عمل کرده‌ایم.
13زیرا آنچه به شما می‌نویسیم درست همان است که می‌خوانید و می‌فهمید. و من امید دارم
14همان‌گونه که ما را تا حدی شناخته‌اید، به کمال نیز بشناسید، و بدانید که می‌توانید به ما فخر کنید، چنانکه شما نیز در روز خداوندْ عیسی، مایۀ فخر ما خواهید بود.
15با این اطمینان، بر آن شدم نخست به دیدار شما بیایم تا دو بار برکت بیابید.
16عزم من آن بود که بر سر راهم به مقدونیه از شما دیدار کنم و از مقدونیه دوباره نزدتان بازگردم تا مرا راهی سفر به یهودیه کنید.
17آیا هنگامی که چنین تصمیمی می‌گرفتم، دودل بودم؟ و یا اینکه چون انسانهای معمولی تصمیم می‌گیرم، به گونه‌ای که سخنم همزمان ’آری‘ و ’نه‘ است؟
18به امانت خدا قسم که سخن ما با شما ’آری‘ و ’نه‘ نبوده است.
19زیرا پسر خدا، عیسی مسیح، که من و سیلاس و تیموتائوس به او در میان شما موعظه کردیم، ’آری‘ و ’نه‘ نبود، بلکه در او همیشه ’آری‘ است.
20زیرا همۀ وعده‌های خدا در مسیح ’آری‘ است و به همین جهت در اوست که ما ’آمین‘ را بر زبان می‌آوریم، تا خدا جلال یابد.
21امّا خداست که ما را با شما در پیوندمان با مسیح استوار می‌سازد. او ما را مسح کرده
22و مُهر مالکیت خویش را بر ما زده و روح خود را همچون بیعانه در دلهای ما جای داده است.
23خدا را شاهد می‌گیرم که تنها به‌خاطر شفقت بر شما بود که به قُرِنتُس بازنگشتم.
24نه اینکه بر ایمان شما سَروری کنیم، بلکه با شما، برای شادمانی شما می‌کوشیم، چرا که در ایمان استوارید.

2:1 پس، عزم جزم کردم که دیگر بار، دیداری اندوهبار با شما نداشته باشم.
2زیرا اگر شما را اندوهگین سازم، دیگر چه کسی می‌تواند موجب شادی من شود، جز شما که اندوهگینتان ساخته‌ام؟
3من بدان‌گونه به شما نوشتم تا به هنگام آمدنم نزد شما، آنان که می‌باید مرا شادمان سازند، مایۀ اندوهم نشوند. چرا که به همۀ شما اطمینان داشتم که شادی من شادی همۀ شماست.
4زیرا با غم بسیار و دلی دردمند و چشمانی اشکبار به شما نوشتم، نه تا اندوهگینتان سازم، بلکه تا از عمق محبتم به خود آگاه شوید.
5امّا اگر کسی باعث اندوه شده، نه تنها مرا، بلکه - اگر نخواهم گزاف بگویم - تا حدی همۀ شما را اندوهگین ساخته است.
6تنبیهی که از سوی بیشتر شما بر او اِعمال شده، کافی است.
7اکنون دیگر باید او را ببخشید و دلداری دهید، مبادا اندوه بیش از حد، وی را از پا درآورد.
8بنابراین، از شما استدعا دارم او را از محبت خود مطمئن سازید.
9سببِ نوشتنم به شما نیز این بود که شما را بیازمایم و ببینم آیا در هر امری فرمانبردار هستید یا نه؟
10اگر شما کسی را ببخشید، من نیز او را می‌بخشم. و اگر کسی را بخشیده‌ام - البته اگر موردی برای بخشیدن وجود داشته است - در حضور مسیح و به‌خاطر شما چنین کرده‌ام،
11تا شیطان بر ما برتری نیابد، زیرا از ترفندهای او بی‌خبر نیستیم.
12پس چون برای بشارتِ انجیلِ مسیح به تْروآس رفتم، دریافتم که خداوند در آنجا دری بزرگ به روی من گشوده است.
13امّا باز آرام نداشتم زیرا برادر خود تیتوس را نیافتم. پس با اهالی آنجا وداع کرده، به مقدونیه رفتم.
14امّا خدا را سپاس که همواره ما را در مسیح، در موکب ظفر خود می‌بَرَد و رایحۀ خوش شناخت او را به وسیلۀ ما در همه جا می‌پراکَنَد.
15زیرا برای خدا رایحۀ خوش مسیح هستیم، چه در میان نجات‌یافتگان و چه در میان هلاک‌شوندگان.
16امّا برای یکی بوی مرگ می‌دهیم که به مرگ رهنمون می‌شود؛ برای دیگری عطر حیاتیم که حیات به بار می‌آورد. و کیست که برای چنین کاری کفایت داشته باشد؟
17برخلاف بسیاری که برای سودجویی به ارزان‌فروشیِ کلام خدا مشغولند، ما در مسیح با خلوص‌نیّت سخن می‌گوییم، همچون کسانی که سخنگوی خدایند و در حضور او می‌ایستند.

Speaker
Suitable For