۲۴ آگوست

R10824
Category
اول پادشاهان باب ۱۹

19:1 اَخاب ایزابل را از هرآنچه ایلیا کرده بود و اینکه چگونه تمامی انبیا را به شمشیر کشته بود، آگاه ساخت.
2پس ایزابل قاصدی نزد ایلیا فرستاده، گفت: «خدایان مرا سخت مجازات کنند اگر تا فردا نزدیک همین وقت، جان تو را مانند جان یکی از کشتگان نسازم.»
3ایلیا ترسید و برخاسته، از بیم جان خود پا به فرار گذاشت. او به بِئِرشِبَع در یهودا رسید و خدمتگزارش را در آنجا واگذاشت.
4اما خود سفری یک روزه به بیابان کرد و رفته، زیر درخت اَردَجی نشست و آرزوی مرگ کرد و گفت: «ای خداوند، دیگر بس است! جان مرا بگیر زیرا که از پدرانم بهتر نیستم.»
5سپس زیر درخت اَردَج دراز کشید و به خواب رفت. اینک فرشته‌ای او را لمس کرد و بدو گفت: «برخیز و بخور.»
6چون نگریست، اینک کنار سرش قرص نانی پخته بر سنگهای داغ، و کوزه‌ای آب بود. پس خورد و نوشید و باز دراز کشید.
7فرشتۀ خداوند بار دوّم بازگشته، او را لمس کرد و گفت: «برخیز و بخور، زیرا سفری دراز در پیش داری.»
8پس برخاسته، خورد و نوشید، و با نیروی آن خوراک، چهل شبانه‌روز راه پیمود تا به حوریب، کوه خدا رسید.
9در آنجا به غاری درآمد و شب را به صبح رسانید. آنگاه کلام خداوند بر او نازل شده، گفت: «ایلیا، اینجا چه می‌کنی؟»
10ایلیا پاسخ داد: «برای یهوه خدای لشکرها غیرتی عظیم دارم، زیرا بنی‌اسرائیل عهد تو را ترک کرده، مذبحهایت را ویران ساخته و انبیایت را به شمشیر کشته‌اند و تنها من باقی مانده‌ام، و حال قصد جان مرا نیز دارند.»
11او را گفت: «بیرون برو و به حضور خداوند بر کوه بایست.» اینک خداوند از آنجا عبور می‌کرد. آنگاه بادی شدید و بسیار سخت کوهها را شکافت و صخره‌ها را به حضور خداوند خُرد کرد، ولی خداوند در باد نبود. پس از باد، زمین به لرزه در‌آمد، ولی خداوند در زمین‌لرزه نبود.
12پس از زمین‌لرزه، آتشی، ولی خداوند در آتش نیز نبود. پس از آتش، نجوای آرامی به گوش رسید.
13چون ایلیا آن را شنید، روی خود را به ردای خویش پوشانیده، بیرون رفت و بر دهانۀ غار ایستاد. آنگاه ندایی به او گفت: «ایلیا، اینجا چه می‌کنی؟»
14ایلیا پاسخ داد: «برای یهوه خدای لشکرها غیرتی عظیم دارم، زیرا بنی‌اسرائیل عهد تو را ترک کرده، مذبحهایت را ویران ساخته و انبیایت را به شمشیر کشته‌اند و تنها من باقی مانده‌ام، و حال قصد جان مرا نیز دارند.»
15آنگاه خداوند به او گفت: «روانه شو و به راهی که آمدی، بازگشته، به بیابان دمشق برو. چون رسیدی، حَزائیل را به پادشاهی اَرام،
16و یِیهو پسر نِمشی را به پادشاهی اسرائیل مسح کن. اِلیشَع پسر شافاط، از آبِل‌مِحولَه را نیز مسح کن تا به جای تو نبی باشد.
17آن که از شمشیر حَزائیل رهایی یابد، به دست یِیهو کشته خواهد شد، و آن که از شمشیر یِیهو رهایی یابد، به دست اِلیشَع از پای در خواهد آمد.
18با این حال، هفت هزار تن را در اسرائیل باقی خواهم نهاد، آنان را که زانوانشان در برابر بَعَل خم نشده و لبانشان او را نبوسیده است.»
19پس، ایلیا از آنجا رفت و اِلیشَع پسر شافاط را یافت که از پی دوازده جفت گاو نر زمین را شخم می‌زد و خودش با جفت دوازدهم بود. ایلیا از اِلیشَع گذشته، ردایش را بر او افکند.
20اِلیشَع گاوان را رها کرده، از پی ایلیا دوید و گفت: «بگذار پدر و مادرم را ببوسم و سپس از پی تو آیم.» ایلیا به وی گفت: «برو، زیرا مگر با تو چه کرده‌ام؟»
21پس اِلیشَع از عقب او بازگشت و جفتی از گاوان را گرفته، ذبح کرد و گوشت را با ابزار شخم پخته، به مردم داد و خوردند. آنگاه برخاسته، از پی ایلیا رفت و به خدمت او مشغول شد.

Speaker
ارمیا باب ۴۵ , ۴۶

45:1 این است کلامی که اِرمیای نبی در چهارمین سال سلطنت یِهویاقیم پسر یوشیا پادشاه یهودا به باروک پسر نیریا گفت، پس از آنکه باروک سخنان اِرمیا را که به او گفته بود، بر طوماری نوشت:
2«ای باروک، یهوه خدای اسرائیل به تو چنین می‌فرماید:
3تو گفته‌ای: ”وای بر من! زیرا خداوند بر درد من غم افزوده است. از نالیدن خسته شده‌ام و راحت نمی‌یابم.“
4او را بگو، خداوند چنین می‌فرماید: اینک در سرتاسر این سرزمین، هرآنچه بنا کرده‌ام، ویران خواهم ساخت و هرآنچه کاشته‌ام، از ریشه بر خواهم کَند.
5آیا تو چیزهای بزرگ برای خود می‌طلبی؟ خداوند می‌گوید آنها را طلب مکن، زیرا هان بر تمامی بشر بلا خواهم رسانید. اما تو به هر جا بروی، جانت را به تو به غنیمت خواهم بخشید.»

46:1 کلام خداوند که دربارۀ ملتها بر اِرمیای نبی نازل شد:
2دربارۀ مصر، و سپاهیان فرعون نِکو که کنار رودخانۀ فُرات در کَرکِمیش بودند و نبوکدنصر، پادشاه بابِل، ایشان را در سال چهارمِ یِهویاقیم پسر یوشیا، پادشاه یهودا، شکست داد:
3«سپرهای بزرگ و کوچک را آماده کنید، برای رزم به پیش تازید!
4اسبان را بیارایید؛ ای سواران، بر آنها سوار شوید! کلاهخود بر سر، در جای خود مستقر گردید، نیزه‌هایتان را صیقل دهید، و زره‌‌ بر تن کنید.
5خداوند می‌فرماید: چه می‌بینم؟ ایشان هراسان گشته، عقب‌نشینی می‌کنند. پهلوانانشان مغلوب شده، به‌شتاب می‌گریزند؛ به پشت سر نمی‌نگرند؛ زیرا وحشت از هر سو حکمفرماست!
6«چابکان را گریزی نیست، و نه پهلوانان را رهایی! در شمال، کنارِ رود فُرات، می‌لغزند و می‌افتند.
7«این کیست که همچون رود نیل طغیان می‌کند، چون نهرهایی که آبهایشان در سیلان است؟
8مصر همچون رود نیل طغیان می‌کند، چون نهرهایی که آبهایشان در سیلان است. می‌گوید: ”من طغیان کرده، زمین را خواهم پوشانید، و شهرها را با ساکنانش نابود خواهم کرد!“
9ای اسبان بتازید! ای ارابه‌ها، تند برانید! پهلوانان بیرون روند: مردان کوش و فوط که سپردارند، مردان لود که کمانگیرند!
10آن روز، روز خداوندگار خداوند لشکرهاست، روز انتقام، روز انتقام از دشمنانش. شمشیر فرو~خواهد بلعید و سیر خواهد شد، و از خونشان سرمست خواهد گردید. زیرا خداوندگار خداوند لشکرها، در سرزمین شمال، در کنار رود فُرات، قربانی تدارک دیده است.
11«ای دختر باکرۀ مصر، به جِلعاد برآی و بَلَسان برگیر! تو بیهوده مرهم‌های زیاد به کار می‌بری، زیرا تو را علاجی نیست.
12آوازۀ رسوایی‌ات به گوش ملتها رسیده، و ناله‌هایت جهان را پر ساخته است؛ از آن رو که پهلوان بر پهلوان می‌لغزد، و هر دو با هم می‌افتند.»
13کلامی که خداوند دربارۀ آمدن نبوکدنصر پادشاه بابِل به قصد حمله بر مصر به اِرمیای نبی فرمود:
14«در مصر ندا کنید، در مِجدُل بانگ بر زنید، در مِمفیس و تَحفَنحیس اعلان نمایید؛ بگویید: ”در جاهای خود قرار گیرید و خویشتن را مهیا سازید، زیرا شمشیر، اطرافیانتان را هلاک می‌کند!“
15چرا زورآورانت مغلوب شده‌اند؟ آنان را یارای ایستادن نیست، زیرا خداوند ایشان را به زیر افکنده است!
16او بسیاری را لغزانیده، و آنها افتاده‌اند، و به یکدیگر می‌گویند: ”برخیزید تا نزد قوم خویش و به زادگاهمان بازگردیم، تا از شمشیر آن ستمکیش در امان مانیم!“
17آنجا فرعون پادشاه مصر را چنین توصیف خواهند کرد: ”رَجَزخوانی که فرصت از کف داده است!“
18«پادشاه که نامش خداوند لشکرهاست، چنین می‌فرماید: «به حیات خودم قسم، کسی خواهد آمد، که در میان کوهها همچون کوهِ تابور است، و همچون کَرمِل بر کنار دریا.
19ای شما که در مصر ساکنید، اثاثیۀ تبعید برای خویشتن آماده کنید! زیرا مِمفیس ویران خواهد شد و متروک و نامسکون خواهد گشت.
20«مصر، گوساله‌ای زیباست، اما حشره‌ای گزنده از شمال بر آن خواهد آمد.
21حتی سپاهیان مزدورش، در میانش بسان گوساله‌هایی فربه‌اند؛ آنان نیز روی گردانیده با هم می‌گریزند، و ایستادگی نمی‌کنند؛ زیرا که روز مصیبت بر ایشان می‌آید و زمان مجازاتشان فرا~رسیده است.
22«مصر بسان ماری در حال فرار ’هیس‘ می‌کند، زیرا دشمنانش نیرومندانه به پیش می‌تازند، و همچون کسانی که درختان را قطع می‌کنند، با تبرها بر او می‌آیند.
23خداوند می‌فرماید: جنگلِ او را خواهند برید، هرچند که انبوه باشد. زیرا از ملخها کثیرترند، و در شمار نمی‌آیند.
24دختر مصر سرافکنده شده، به دست قوم شمالی تسلیم خواهد شد.»
25خداوند لشکرها، خدای اسرائیل می‌فرماید: «اینک من آمون خدای تِبِس و فرعون و مصر و خدایان و پادشاهانش را مکافات خواهم رسانید، یعنی فرعون و هر آن کس را که بر فرعون توکل دارد.
26من آنان را به دست کسانی خواهم سپرد که قصد جانشان دارند، یعنی به دست نبوکدنصر پادشاه بابِل و سردارانش. با این حال، خداوند می‌فرماید، بعدها مصر دیگر بار همچون ایام پیشین مسکون خواهد شد.
27«اما تو ای خادم من یعقوب، ترسان مباش، و تو ای اسرائیل، هراسان مشو، زیرا به‌یقین تو را از دوردستها نجات خواهم داد، و نسل تو را از سرزمین تبعیدشان خواهم رهانید. یعقوب باز خواهد گشت، و از آسایش و راحتی برخوردار خواهد شد، و کسی او را هراسان نخواهد ساخت.
28خداوند می‌فرماید: ای خادم من یعقوب، ترسان مباش، زیرا من با تو هستم. من ملتهایی را که تو را به میان آنها راندم، به تمامی نابود خواهم کرد، اما تو را به‌تمامی نابود نخواهم کرد. بلکه به انصاف تأدیبت خواهم نمود، و به‌یقین تو را بی‌سزا نخواهم گذاشت.»

Speaker
اول قرنتیان باب ۴ , ۵

4:1 پس همگان باید به ما به دیدۀ خادمان مسیح و مباشرانی بنگرند که رازهای خدا به آنان به امانت سپرده شده است.
2و حال انتظاری که از مباشر می‌رود این است که امین باشد.
3امّا برای من قضاوت شما یا قضاوت هر دادگاه انسانی دیگر چندان مهم نیست. من حتی خود نیز دربارۀ خویشتن قضاوت نمی‌کنم.
4زیرا در خود عیبی نمی‌بینم، امّا این مرا بی‌گناه نمی‌سازد. بلکه خداوند است که دربارۀ من قضاوت می‌کند.
5پس دربارۀ هیچ چیز پیش از وقت قضاوت نکنید تا اینکه خداوند بیاید. او آنچه را که اکنون در تاریکیْ نهان است، در روشنایی عیان خواهد کرد و نیّتهای دلها را آشکار خواهد ساخت. آنگاه تشویق و تمجید هر کس از خود خدا خواهد بود.
6ای برادران، من این تشبیهات را به‌خاطر شما دربارۀ خود و آپولس به کار بردم تا شما از ما معنی این گفته را بیاموزید که: «از آنچه نوشته شده است، فراتر نروید.» تا هیچ‌یک از شما به یکی در مقابل دیگری نبالد.
7زیرا چه کسی تو را متفاوت انگاشته است؟ چه داری که به تو بخشیده نشده باشد؟ و اگر به تو بخشیده شده است، پس چرا چنان فخر می‌کنی که گویی چنین نیست؟
8گویی شما هم‌اکنون به هرآنچه می‌خواستید، رسیده‌اید! گویی هم‌اکنون دولتمند شده‌اید! و پادشاهی می‌کنید، آن هم بدون ما! و کاش که براستی پادشاهی می‌کردید تا ما هم با شما پادشاهی می‌کردیم!
9زیرا من بر این اندیشه‌ام که خدا ما رسولان را همچون اسیرانِ محکوم به مرگ در آخرِ صف رژه‌روندگان به نمایش گذاشته است. ما تماشاگه تمامی جهان، چه آدمیان و چه فرشتگانیم.
10ما به‌خاطر مسیح جاهلیم، امّا شما در مسیح حکیمید! ما ضعیفیم، امّا شما قوی هستید! ما خوار و حقیریم، امّا شما محترمید!
11ما تا همین دَم گرسنه و تشنه‌ایم، و جامه‌هایمان مندرس است. کتک خورده و آواره‌ایم.
12با دسترنج خود معاشمان را تأمین می‌کنیم. چون لعنمان کنند، برکت می‌طلبیم؛ و چون آزار بینیم، تحمّل می‌کنیم؛
13وقتی ناسزا می‌شنویم، با مهربانی پاسخ می‌دهیم. تا همین دَم، ما به تُفالۀ دنیا و زبالۀ همه چیز بدل گشته‌ایم.
14این را نمی‌نویسم تا شما را شرمنده سازم، بلکه تا چون فرزندان دلبندم هشدارتان دهم.
15زیرا حتی اگر در مسیح هزاران معلّم داشته باشید، امّا پدرانِ بسیار ندارید، چرا که من به واسطۀ انجیل در مسیحْ عیسی پدر شما شدم.
16پس از شما تمنا دارم از من سرمشق بگیرید.
17از همین رو تیموتائوس را نزدتان فرستادم، او را که فرزند محبوب من است و امین در خداوند. او شیوۀ زندگی مرا در مسیحْ عیسی به شما یادآور خواهد شد، چنانکه آن را در همۀ کلیساها در هر جا تعلیم می‌دهم.
18برخی با این گمان که من دیگر نزدتان نخواهم آمد، گستاخ شده‌اند.
19امّا به خواست خدا به‌زودی نزدتان می‌آیم و نه فقط سخن این گستاخان را، بلکه قدرتشان را نیز در خواهم یافت.
20زیرا پادشاهی خدا به حرف نیست، بلکه در قدرت است.
21کدام‌یک را ترجیح می‌دهید؟ با چوب نزدتان بیایم یا با محبت و روحی ملایم؟

5:1 به واقع خبر رسیده که در میان شما بی‌عفتی هست، آن هم به گونه‌ای که حتی در میان بت‌پرستان نیز پذیرفته نیست. شنیده‌ام مردی با نامادری خود رابطه دارد.
2و شما افتخار می‌کنید! آیا نمی‌بایست ماتم گیرید و کسی را که چنین کرده از میان خود برانید؟
3زیرا هرچند من در جسم میان شما نیستم، امّا در روح با شمایم؛ و هم‌اکنون، چون کسی که در میان شما حاضر است، حکم خود را در خصوص کسی که دست به چنین کاری زده است، به نام خداوند ما عیسی مسیح صادر کرده‌ام.
4وقتی شما گرد هم می‌آیید و من در روح میان شما هستم، و با حضورِ قدرتِ خداوند ما عیسی،
5این مرد را به شیطان بسپارید تا با نابودیِ نَفْس گناهکار، روح در روز خداوندْ عیسی نجات یابد.
6افتخار شما به هیچ روی صحیح نیست. آیا نمی‌دانید که اندکی خمیرمایه می‌تواند تمامی خمیر را وَر آورد؟
7پس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید تا خمیر تازه باشید، چنانکه براستی نیز بی‌خمیرمایه‌اید. زیرا مسیح، برۀ پِسَخ ما، قربانی شده است.
8پس بیایید عید را نه با خمیرمایۀ کهنه، یعنی خمیرمایۀ بدخواهی و شرارت، بلکه با نان بی‌خمیرمایۀ صداقت و راستی برگزار کنیم.
9در نامۀ پیشین خود، به شما نوشتم که با بی‌عفتان معاشرت نکنید.
10امّا مقصودم به هیچ روی این نبود که با بی‌عفتان این دنیا یا با طمع‌ورزان یا شیّادان یا بت‌پرستان معاشرت نکنید، زیرا در آن صورت می‌بایست دنیا را ترک گویید.
11امّا اکنون به شما می‌نویسم که با کسی که خود را برادر می‌خواند، امّا بی‌عفت، یا طماع یا بت‌پرست یا ناسزاگو یا میگسار و یا شیّاد است، معاشرت نکنید و با چنین کس حتی همسفره مشوید.
12زیرا مرا چه کار است که دربارۀ مردمان بیرون داوری کنم. ولی آیا داوری دربارۀ آنان که در کلیسایند، بر عهدۀ شما نیست؟
13خدا خود دربارۀ مردمان بیرون داوری خواهد کرد. پس «آن بدکار را از میان خود برانید.»

Speaker
Suitable For