برنامه مطالعه روزانه
۳ ژوئن
یوشع باب ۲۰ , ۲۱
20:1 آنگاه خداوند به یوشَع گفت:
2«به بنیاسرائیل بگو شهرهای پناهگاهی را که به واسطۀ موسی دربارۀ آنها با شما سخن گفتم، برای خود معین کنند
3تا اگر شخصی ناخواسته و ندانسته کسی را بکشد، بتواند به آنجا بگریزد، و این شهرها برای شما پناهگاهی خواهد بود از دست خونخواهِ مقتول.
4پس او به یکی از این شهرها بگریزد، و در مدخل دروازۀ شهر بایستد و ماجرای خود را برای مشایخ شهر بیان کند. آنگاه ایشان او را به شهر درآورده، مکانی جهت سکونت به او بدهند و او نزد ایشان بماند.
5و اگر خونخواهِ مقتول، وی را تعقیب کند، نباید قاتل را به دست او تسلیم کنند، زیرا همسایۀ خود را نادانسته کشته، و از پیش خصومتی با او نداشته است.
6او باید تا زمان محاکمهاش در حضور جماعت، و تا زمان وفات کاهن اعظمِ وقت، در آن شهر بماند. سپس میتواند به شهر و خانۀ خود که از آن گریخته بود، بازگردد.»
7پس آنها قِدِش را در جَلیل در نواحی مرتفع نَفتالی، شِکیم را در نواحی مرتفع اِفرایِم، و قَریهاَربَع یعنی حِبرون را در نواحی مرتفع یهودا بدین منظور وقف کردند.
8و در آن سوی اردن، در شرق اَریحا، باصِر را در صحرا بر فلات از قبیلۀ رِئوبین، راموت را در جِلعاد از قبیلۀ جاد، و جولان را در باشان از قبیلۀ مَنَسی بدین منظور تعیین نمودند.
9اینهاست شهرهایی که برای تمامی بنیاسرائیل و نیز غریبی که میانشان بود، معین شد تا چنانچه شخصی ناخواسته کسی را کشته باشد، بتواند به آنجا بگریزد تا پیش از محاکمه شدن در حضور جماعت، به دست خونخواهِ مقتول کشته نشود.
21:1 آنگاه سران خاندانهای لاویان نزد اِلعازارِ کاهن، یوشَع پسر نون و سران خاندانهای قبایل بنیاسرائیل آمدند.
2و در شیلوه واقع در سرزمین کنعان، بدیشان گفتند: «خداوند به واسطۀ موسی فرمان داد که شهرها برای سکونت و چراگاههای آنها برای چارپایانمان، به ما داده شود.»
3پس بنیاسرائیل طبق فرمان خداوند از میراث خویش شهرها و چراگاههای زیر را به لاویان دادند:
4قرعۀ نخست به نام طایفههای قُهاتیان برآمد و به لاویانی که پسران هارون کاهن بودند، سیزده شهر از شهرهای قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین به قرعه، تعلق گرفت.
5به دیگر قُهاتیان نیز ده شهر از شهرهای طوایف قبیلۀ اِفرایِم، قبیلۀ دان و نیمقبیلۀ مَنَسی به قرعه، تعلق گرفت.
6به جِرشونیان سیزده شهر از شهرهای طوایف قبیلۀ یِساکار، قبیلۀ اَشیر، قبیلۀ نَفتالی و نیمقبیلۀ مَنَسی در باشان، به قرعه، تعلق گرفت.
7به مِراریان نیز بر حسب طوایف خود دوازده شهر از شهرهای قبیلۀ رِئوبین، قبیلۀ جاد و قبیلۀ زِبولون تعلق گرفت.
8بدینگونه بنیاسرائیل طبق آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرمان داده بود، این شهرها و چراگاههای آنها را به قرعه به لاویان دادند.
9از قبیلۀ یهودا و قبیلۀ شمعون، این شهرها را که نام برده میشود، دادند.
10این شهرها برای نسل هارون که یکی از طوایف قُهاتیان و از قبیلۀ لاوی بودند، تعیین شد، زیرا نخستین قرعه به نام ایشان بود.
11پس قَریهاَربَع را که همان حِبرون باشد با چراگاههای اطرافش در نواحی مرتفع یهودا به ایشان دادند (اَربَع پدر عَناق بود).
12اما مزرعهها و روستاهای اطراف شهر به کالیب پسر یِفُنّه به ملکیت بخشیده شده بود.
13و به نسل هارونِ کاهن این شهرها را با چراگاههای اطرافشان دادند: حِبرون که از شهرهای پناهگاه برای قاتلانی بود که ناخواسته کسی را کشته باشند، و نیز شهرهای لِبنَه،
14یَتّیر، اِشتِموعَ،
15حولون، دِبیر،
16عَین، یوطَّه و بِیتشمس را که نُه شهر از این دو قبیله بودند.
17از قبیلۀ بِنیامین نیز این شهرها را بدیشان دادند: جِبعون، جِبَع،
18عَناتوت و عَلمون، که چهار شهر بود با چراگاههای اطرافشان.
19همۀ شهرهای نسل هارون که کاهن بودند، سیزده شهر بود با چراگاههایشان.
20و اما به طایفههای قُهاتی از لاویان، شهرهایی از قبیلۀ اِفرایِم بر حسب قرعه تعلق گرفت.
21پس شِکیم را در نواحی مرتفع اِفرایِم که شهر پناهگاه قاتلان غیرعمد است، و جازِر را،
22و قِبصایِم و بِیتحورون را، که چهار شهر بودند، با چراگاههایشان به ایشان دادند.
23نیز از قبیلۀ دان، شهرهای اِلتِقی، جِبِتون،
24اَیَلون و جَترِمّون را که چهار شهر بودند با چراگاههایشان، بدیشان دادند.
25از نیمقبیلۀ مَنَسی نیز شهر تَعَناک و جَترِمّون که دو شهر بودند با چراگاههایشان، بدیشان رسید.
26پس تمامی این ده شهر با چراگاههایشان به بقیۀ طایفههای قُهاتیان داده شد.
27به جِرشونیان، یکی از طوایف قبیلۀ لاوی، این شهرها داده شد: از نیمقبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان که از شهرهای پناهگاه قاتلان غیرعمد بود، و بِعِشتِرَه، یعنی دو شهر با چراگاههایشان.
28از قبیلۀ یِساکار، شهرهای قِشیون، دابِرَت،
29یَرموت و عِینجَنّیم، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
30از قبیلۀ اَشیر، شهرهای مِشال، عَبدون،
31حِلقَت و رِحوب، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
32از قبیلۀ نَفتالی، شهرهای قِدِش در جَلیل که از شهرهای پناهگاه برای قاتلانی بود که ناخواسته کسی را کشته باشند، و حَمّوتدُر و قَرتان، که سه شهر بودند با چراگاههایشان داده شد.
33بدینگونه تمامی این سیزده شهر با چراگاههایشان به طایفههای جِرشونیان داده شد.
34به طوایف مِراریان که از لاویانِ باقیمانده بودند، این شهرها داده شد: از قبیلۀ زِبولون، شهرهای یُقنِعام، قَرتَه،
35دِمنَه و نَحَلال، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان؛
36از قبیلۀ رِئوبین، شهرهای باصِر و یَهْصَه،
37قِدیموت و میفَعَت، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان؛
38از قبیلۀ جاد، شهرهای راموت در جِلعاد که از شهرهای پناهگاه قاتلان بود، مَحَنایِم،
39حِشبون و یَعزیر، که چهار شهر بودند با چراگاههایشان.
40بدینگونه تمامی این دوازده شهر به قرعه به مِراریان که بقیۀ لاویان را تشکیل میدادند، بر حسب طوایفشان واگذار شد.
41تمامی شهرهای لاویان در میان سرزمین تحت تملک بنیاسرائیل، چهل و هشت شهر بود با چراگاههایشان.
42هر یک از این شهرها، چراگاههایی در اطراف خود داشت، و این در مورد تمامی این شهرها صدق میکرد.
43پس خداوند تمامی آن سرزمینی را که سوگند خورده بود به پدران ایشان بدهد، به اسرائیل بخشید. آنان این سرزمین را به تصرف درآوردند و در آنجا مسکن گزیدند.
44خداوند طبق هرآنچه برای پدرانشان سوگند خورده بود، از هر سو به آنان آسایش بخشید. هیچیک از دشمنان ایشان نتوانست در برابر آنها بایستد، زیرا خداوند همۀ دشمنان ایشان را به دست آنها تسلیم کرد.
45از همۀ چیزهای نیکویی که خداوند به خاندان اسرائیل وعده داده بود، حتی یک کلمه بر زمین نیفتاد، بلکه همگی به انجام رسید.
اشعیا باب ۲۶ , ۲۷
26:1 در آن روز، این سرود را در سرزمین یهودا خواهند سرایید: «ما را شهری مستحکم است؛ او نجات را حصار درونی و بیرونی آن میسازد.
2دروازهها را بگشایید تا قومِ پارسا داخل شود، قومی که وفادار میماند.
3اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت، زیرا که بر تو توکل میدارد.
4تا به ابد بر خداوند توکل کنید، زیرا که خداوند یهوه، صخرۀ جاودانی است.
5آنان را که در بلندیها ساکنند پست ساخته است؛ شهر رفیع را به زیر میکشد؛ آن را بر زمین افکنده، با خاک یکسان میسازد؛
6پایها آن را پایمال میکند، پایهای ستمدیدگان و قدمهای بینوایان.»
7راه پارسایان هموار است؛ طریقی که تو برای پارسایان میسازی، مستقیم است.
8در طریق داوریهایت، ای خداوند، برایت انتظار میکشیم. نام و یاد توست اشتیاق جان ما.
9شبانگاه جان من در اشتیاق توست، و سحرگاه روح من در اندرونم تو را میجوید. آنگاه که داوریهای تو بر زمین اجرا شود، ساکنان جهان پارسایی را خواهند آموخت.
10لیکن هرچند بر شریر لطف شود، پارسایی را نمیآموزد. حتی در سرزمینِ صالحان نیز ستم روا میدارد، و کبریایی خداوند را نمیبیند.
11خداوندا، دست تو افراشته است اما آنان نمیبینند! بگذار غیرت تو را برای قومت ببینند و سرافکنده شوند؛ بگذار آتشی که برای دشمنان تو است، ایشان را فرو~بلعد.
12خداوندا، تو برای ما آرامش مقرر خواهی داشت؛ هرآنچه کردهایم، براستی تو برایمان کردهای.
13ای یهوه خدای ما، اربابانی غیر از تو بر ما حکم راندند، اما ما تنها نام تو را یاد میداریم.
14آنان مردهاند و دیگر زنده نخواهند شد، ارواحند و دیگر بر نخواهند خاست. آنان را جزا داده و نابود کردهای، و یادشان را از خاطرها زدودهای.
15خداوندا، تو قوم را افزودهای؛ آری، تو قوم را افزودهای و جلال یافتهای؛ تو حدود زمین را گستردهای.
16خداوندا، ما در تنگی خویش تو را جُستیم؛ آنگاه که تأدیبمان میکردی، نجواهایمان را به حضورت ریختیم.
17همچون زن آبستنِ نزدیکِ وضع حمل که از درد زا بر خود میپیچد و فریاد برمیآورد، ما نیز، ای خداوند، به سبب تو چنین بودیم؛
18آبستن بودیم و از درد بر خود میپیچیدیم، اما باد زاییدیم! در زمین هیچ نجاتی بهبار نیاوردیم، و ساکنان جهان ساقط نشدند.
19اما مردگان تو زیست خواهند کرد، و بدنهایشان بر خواهد خاست. ای شما که در خاک ساکنید، برخیزید و فریاد شادمانی سر دهید. شبنم تو همچون شبنم سحرگاهان است، و زمینْ مردگان را بیرون خواهد افکند.
20ای قوم من، رفته به حجرههای خویش داخل شوید، و درها را از عقب خویش ببندید. لَختی، خویشتن را پنهان کنید، تا خشم او درگذَرَد.
21زیرا هان خداوند از جایگاه خویش بیرون میآید تا ساکنان زمین را به سزای تقصیراتشان برساند. زمین خونهایی را که بر آن ریخته شده آشکار خواهد کرد، و بیش از این کشتگان خود را پنهان نخواهد داشت.
27:1 در آن روز، خداوند به شمشیر خود، به شمشیر سهمگین، عظیم و نیرومند خود، لِویاتان را جزا خواهد داد، لِویاتان، آن مار تیزرو را، آن مارِ تابیده بر گِرد خویش را؛ آری او اژدهای دریا را خواهد کشت.
2در آن روز، در وصف آن تاکستان دلپذیر بسرایید:
3«من، یهوه، نگاهدارندۀ آن هستم، و پیوسته آبیاریاش میکنم. شب و روز، آن را پاس میدارم، تا کسی بدان ضرر نرساند؛
4خشمی ندارم. کاش که خار و خَس به جنگم میآمدند، تا بر آنها حمله برده، جملۀ آنها را به آتش میسوزاندم.
5باشد که به حفاظت من تمسک جوید و با من صلح کند؛ آری، با من از درِ صلح درآید.»
6در روزهای آینده یعقوب ریشه خواهد دوانید؛ اسرائیل شکوفه خواهد آورد و جوانه خواهد زد، و تمامی جهان را از محصول پر خواهد کرد.
7آیا او را به همانسان زد که زنندگانِ او را؟ آیا ایشان نیز همانند قاتلانشان از پا درآمدند؟
8به اخراج و تبعید با وی معارضه کردی، به دَمِ سخت خویش او را در روزِ باد شرقی بیرون راندی.
9پس تقصیر یعقوب بدینسان کفاره خواهد شد، و ثمرۀ کاملِ زدوده شدنِ گناه او این خواهد بود که چون تمامی سنگهای مذبح را همچون سنگ آهک تکهتکه کند، اَشیرَهها و مذبحهای بخور دیگر بر پا نخواهد ماند.
10زیرا آن شهرِ مستحکم تنها مانده است، همچون اردوگاهی متروک و واگذاشته شده چون بیابان. آنجا گوسالهها میچَرَند، و آنجا به خواب میروند، و شاخههایش را تباه میسازند.
11وقتی شاخههایش خشک است آنها را خواهند شکست، و زنان آمده، با آنها آتش خواهند افروخت. زیرا که این قوم بیفهم است. پس صانعِ ایشان بر ایشان رحم نخواهد کرد، و آن که ایشان را بسرشت بر آنان نظر لطف نخواهد افکند.
12در آن روز، خداوند از رود فُرات تا وادی مصر خرمن کوفته، شما را، ای بنیاسرائیل، یک به یک جمع خواهد کرد.
13و در آن روز شیپوری عظیم به صدا در خواهد آمد، و آنان که در سرزمین آشور گم گشته بودند و آنان که به مصر رانده شده بودند، خواهند آمد و خداوند را در کوه مقدس، در اورشلیم، خواهند پرستید.
عبرانیان باب ۱۰
10:1 شریعت فقط سایۀ چیزهای نیکوی آینده است، نه صورت واقعی آنها. از همین رو، هرگز نمیتواند با قربانیهایی که سال به سال پیوسته تکرار میشود، آنان را که برای عبادت نزدیک میآیند، کامل سازد.
2وگرنه آیا تقدیم آنها متوقف نمیشد؟ زیرا در آن صورت، عبادتکنندگان یک بار برای همیشه پاک میشدند و از آن پس دیگر برای گناهان خود احساس تقصیر نمیکردند.
3امّا آن قربانیها هر سال یادآور گناهانند،
4چرا که ممکن نیست خون گاوها و بزها گناهان را از میان بردارد.
5از این رو، هنگامی که مسیح به جهان آمد، فرمود: «به قربانی و هدیه رغبت نداشتی، امّا بدنی برای من مهیا ساختی؛
6از قربانیهای تمامسوز و قربانیهای گناه خشنود نبودی.
7آنگاه گفتم: ”اینک من میآیم، تا ارادۀ تو را ای خدا به جای آورم؛ در طومار کتاب دربارهام نوشته شده است.“»
8نخست میگوید: «به قربانی و هدیه، قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشتی و از آنها خشنود نبودی»، هرچند شریعت خواهان انجامشان بود.
9سپس میفرماید: «اینک من میآیم تا ارادۀ تو را به جای آورم.» پس اوّلی را باطل میکند تا دوّمی را برقرار سازد.
10به واسطۀ همین اراده، ما یک بار برای همیشه، از طریق قربانیِ بدن عیسی مسیح تقدیس شدهایم.
11هر کاهن، هر روز به خدمت میایستد و همان قربانیها را که هرگز نمیتوانند گناهان را از میان بردارند، بارها میگذراند.
12امّا این کاهن، چون برای همیشه یک قربانی به جهت گناهان تقدیم کرد، به دست راست خدا بنشست.
13از آن هنگام، در انتظار است که دشمنانش کرسی زیر پایش گردند،
14زیرا با یک قربانی، تقدیسشدگان را تا ابد کامل ساخته است.
15روحالقدس نیز در این خصوص به ما گواهی میدهد. ابتدا میفرماید:
16«خداوند اعلام میکند، این است عهدی که پس از آن ایام با ایشان خواهم بست. احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد، و بر ذهن ایشان خواهم نگاشت.»
17سپس میافزاید: «گناهان و نافرمانیهای ایشان را دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.»
18آنجا که اینها آمرزیده شده باشند، دیگر جایی برای قربانی گناه باقی نمیماند.
19پس ای برادران، از آنجا که به خون عیسی میتوانیم آزادانه به مکان اقدس داخل شویم،
20یعنی از راهی تازه و زنده که از میان آن پرده که بدن اوست، بر ما گشوده شده است،
21و از آنجا که کاهنی بزرگ بر خانۀ خدا داریم،
22بیایید با اخلاص قلبی و اطمینانِ کاملِ ایمان به حضور خدا نزدیک شویم، در حالی که دلهایمان از هر احساس تقصیر زدوده و بدنهایمان با آبِ پاک شسته شده است.
23بیایید بیتزلزل، امیدی را که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا وعدهدهنده امین است.
24و در فکر آن باشیم که چگونه میتوانیم یکدیگر را به محبت و انجام اعمال نیکو برانگیزانیم.
25و از گرد آمدن با یکدیگر دست نکشیم، چنانکه بعضی را عادت شده است، بلکه یکدیگر را بیشتر تشویق کنیم - بخصوص اکنون که شاهد نزدیکتر شدن آن روز هستید.
26زیرا اگر پس از بهرهمندی از شناخت حقیقت، عمداً به گناه کردن ادامه دهیم، دیگر هیچ قربانی برای گناهان باقی نمیماند؛
27آنچه میماند، انتظار هولناک مجازات و آتشی مَهیب است که دشمنان خدا را فرو~خواهد بلعید.
28هر که شریعت موسی را رد میکرد، بنا بر گواهی دو یا سه شاهد، بدون ترحم کشته میشد.
29حال به گمان شما چقدر بیشتر کسی که پسر خدا را پایمال کرده و خون عهدی را که بدان تقدیس شده بود، ناپاک شمرده و به روح فیض، بیحرمتی روا داشته است، سزاوار مجازاتی بس سختتر خواهد بود؟
30زیرا او را میشناسیم که فرموده است: «انتقام از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم داد،» و نیز: «خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد.»
31آری، افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است.
32آن روزهای پیشین را به یاد آورید، زمانی را که تازه منوّر شده بودید؛ در آن روزها، با تحمل رنج و زحمت، در مبارزهای عظیم ایستادگی به خرج دادید.
33گاهی در برابر چشم همگان مورد اهانت و آزار قرار میگرفتید و گاهی دوش به دوش کسانی میایستادید که با ایشان چنین رفتار میشد.
34با آنان که در زندان بودند، همدردی میکردید و تاراج اموال خود را با شادی میپذیرفتید، زیرا میدانستید از داراییهای بهتر که جاودانی است، برخوردارید.
35پس این آزادگی خود را ترک مگویید، زیرا پاداشی عظیم در پی خواهد داشت.
36چون لازم است پایداری کنید تا آنگاه که ارادۀ خدا را به انجام رساندید، وعده را بیابید.
37زیرا پس از اندک زمانی «او که باید بیاید، خواهد آمد و تأخیر نخواهد کرد.
38امّا شخصِ پارسای من به ایمان زیست خواهد کرد. و اگر عقب نشیند، از او خشنود نخواهم شد.»
39لیکن ما از کسانی نیستیم که به عقب برمیگردند و هلاک میشوند، بلکه از آنانیم که ایمان دارند و حیات مییابند.