برنامه مطالعه روزانه
۱۸ می
یوشع باب ۲
2:1 آنگاه یوشَع پسر نون، در نهان دو جاسوس از شِطّیم فرستاد و گفت: «بروید و آن سرزمین، بخصوص اَریحا را، ببینید.» پس آنان رفتند و به خانۀ زنی روسپی به نام راحاب درآمدند و در آنجا خوابیدند.
2پادشاهِ اَریحا را خبر رسید که: «هان اسرائیلیانی چند، امشب بدینجا آمدهاند تا این سرزمین را تجسس کنند.»
3پس پادشاهِ اَریحا راحاب را پیغام داد: «مردانی را که نزد تو آمده و به خانهات داخل شدهاند، بیرون آور، زیرا به تجسس تمام این سرزمین آمدهاند.»
4اما راحاب آن دو مرد را برده، پنهان کرد و گفت: «آری، آن مردان نزد من آمدند، اما ندانستم از کجا بودند.
5آنان با تاریک شدن هوا، به هنگام بسته شدن دروازۀ شهر روانه شدند، اما نمیدانم کجا رفتند. به تعقیبشان بشتابید؛ شاید بدیشان برسید.»
6اما او آن دو مرد را به بام خانه برده، زیر ساقههای کتان که بر بام چیده بود، پنهان کرده بود.
7پس آن مردان در تعقیب ایشان، به راه اردن تا معبرها پیش رفتند. به محض بیرون رفتن تعقیبکنندگان، دروازه را بستند.
8پیش از آنکه جاسوسان بخوابند، راحاب بر بام برآمد
9و بدیشان گفت: «میدانم که خداوند این سرزمین را به شما داده و ترس شما بر ما مستولی گشته است، و همۀ ساکنان این سرزمین از حضور شما گداخته شدهاند.
10زیرا شنیدهایم که چگونه آنگاه که از مصر بیرون میآمدید، خداوند آب دریای سرخ را پیش روی شما خشکانید، و اینکه با سیحون و عوج، دو پادشاه اَموریان در شرق اردن چه کردید و چگونه آنان را به نابودی کامل سپردید.
11با شنیدن اینها دلهای ما گداخته شد، و دیگر روحیهای برای مقابله با شما در کسی باقی نماند. زیرا که یهوه خدای شما، هم بالا در آسمان و هم پایین بر زمین، خداست.
12پس حال، برایم به خداوند سوگند یاد کنید که همانگونه که من به شما محبت کردم، شما نیز بر خاندانم محبت روا خواهید داشت. به من نشانهای از حسننیت بدهید
13که پدر و مادرم، برادران و خواهرانم و هر چه را که دارند، زنده خواهید گذاشت و جان ما را از مرگ خواهید رهانید.»
14آن مردان به راحاب گفتند: «جان ما ضمانت جان شما! اگر دربارۀ این کار ما چیزی نگویی، هنگامی که خداوند این سرزمین را به ما بدهد، با شما به محبت و امانت رفتار خواهیم کرد.»
15پس آن زن ایشان را با طنابی از پنجره پایین فرستاد، زیرا خانۀ او در دیوار شهر بود و او در دیوار زندگی میکرد.
16او بدیشان گفت: «به کوهستان بروید، مبادا به تعقیبکنندگان برخورید. در آنجا سه روز خود را پنهان کنید تا ایشان بازگردند؛ آنگاه به راه خود بروید.»
17آنان به او گفتند: «از این سوگند که برای تو خوردیم مبرا خواهیم بود
18مگر آنکه چون به این سرزمین درآییم، این طناب سرخ را به پنجرهای که ما را از آن پایین فرستادی بسته باشی، و پدر، مادر، برادران و همۀ خانوادهات را در خانۀ خویش گرد آورده باشی.
19اگر کسی از دَرِ خانهات به کوچه بیرون رود، خونش بر گردن خودش خواهد بود و ما مبرا خواهیم بود. ولی اگر کسی بر آنان که در خانه با تو هستند دست دراز کند، خون آنان بر گردن ما خواهد بود.
20اما اگر دربارۀ کار ما با کسی سخن گویی، از این سوگند که برای تو خوردیم مبرا خواهیم بود.»
21زن پاسخ داد: «چنان باشد که گفتید.» پس ایشان را روانه کرد و برفتند. و زن آن طناب سرخ را بر پنجره بست.
22آنان آنجا را ترک کرده، به کوهستان رفتند و سه روز در آنجا ماندند تا تعقیبکنندگان بازگشتند. تعقیبکنندگان تمامی طول راه را جستجو کردند، اما چیزی نیافتند.
23آنگاه آن دو مرد بازگشتند. آنها از کوهستان فرود آمده، از معبر رود گذشتند و نزد یوشَع پسر نون رسیده، او را از هرآنچه برای آنها رخ داده بود، آگاه ساختند.
24به یوشَع گفتند: «براستی که خداوند تمامی این سرزمین را به دست ما داده است. بهعلاوه، همۀ ساکنان آن زمین از حضور ما گداخته شدهاند!»
اشعیا باب ۸
8:1 آنگاه خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ برگیر و با قلمی معمولی بر آن بنویس، ’مَهیرشَلالهاشبَز.‘
2و من شهود امین یعنی اوریای کاهن و زکریا فرزند یِبِرِکیا را به جهت خود برای شهادت میگیرم.»
3و من با نبیه همبستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلالهاشبَز‘ بنام.
4زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.»
5و خداوند بار دیگر مرا خطاب کرده، گفت:
6«از آنجا که این قوم آبهای شیلواَخ را که به ملایمت روانند رد کردهاند، و از رِصین و پسر رِمَلیا شادمانند،
7پس هان خداوندگار، آبهای نیرومند و فراوان نهر، یعنی پادشاه آشور را با تمامی شکوهش، بر آنها خواهد آورد. و آن بر تمامی آبراههای خود طغیان کرده، تمامی کنارههایش را خواهد پوشانید،
8و به جانب یهودا پیشروی خواهد کرد و سیلان کرده، تا به گردن خواهد رسید، و بالهای گشودهاش تمامی پهنۀ سرزمین تو را، ای عِمانوئیل، پر خواهد ساخت.»
9ای قومها، گرد هم آیید و در هم بشکنید! ای تمامی سرزمینهای دور، گوش فرا~دهید! سِلاح برگیرید و در هم بشکنید! سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!
10با هم مشورت کنید، اما باطل خواهد شد! سخنها گویید، اما استوار نخواهد شد! زیرا خدا با ماست.
11براستی خداوند در حالی که دست نیرومندش بر من بود، با من سخن گفت و مرا هشدار داد که از راه این مردمان پیروی نکنم. و گفت:
12«هرآنچه را این قوم دسیسه میخوانند، شما دسیسه مخوانید؛ از آنچه آنان میترسند، شما مترسید، و در هراس مباشید.
13آن که باید مقدس شمارید، خداوند لشکرها است؛ اوست که باید از او بترسید، و اوست که باید از او در هراس باشید.
14او برای شما مکان مقدس خواهد بود، اما برای هر دو خاندان اسرائیل، سنگی که سبب لغزش شود و صخرهای که موجب سقوط گردد، و برای ساکنان اورشلیم دام و تله خواهد بود.
15بسیاری از آن لغزش خواهند خورد؛ خواهند افتاد و صدمه خواهند دید، و به دام افتاده، گرفتار خواهند شد.»
16شهادت را به هم بپیچ، و شریعت را در میان شاگردانم مُهر و موم کن.
17من برای خداوند، که روی خود را از خاندان یعقوب پوشانیده است، انتظار خواهم کشید، و بر او امید خواهم بست.
18اینک من و فرزندانی که خداوند به من داده است، از جانب خداوند لشکرها که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه و علامت هستیم.
19پس چون شما را گویند: «از احضارکنندگان ارواح و جادوگرانی که جیک جیک میکنند و وِرد میخوانند، سؤال کنید،» آیا قوم نباید از خدای خود سؤال کنند؟ آیا برای زندگان باید از مردگان سؤال کرد؟
20به شریعت و به شهادت روی نمایید! اگر مطابق این کلام سخن نگویند، ایشان را طَلیعهای نیست.
21آنان گرسنه و در سختی بسیار در زمین خواهند گشت. هنگامی که گرسنه شوند، خشمگینانه به بالا خواهند نگریست و پادشاه و خدایشان را لعن خواهند کرد.
22و به زمین نظر خواهند کرد و اینک تنگی و تاریکی و ظلمتِ اندوه خواهد بود، و به تاریکی غلیظ افکنده خواهند شد.
اول تسالونیکیان باب ۳ , ۴
3:1 سرانجام چون دیگر طاقت نداشتیم، رضا دادیم که ما را در آتن تنها واگذارند.
2پس تیموتائوس را که برادر ما و همکار خدا در کار انجیل مسیح است، نزدتان فرستادیم تا شما را در ایمانتان تقویت و تشویق کند،
3تا هیچکس در اثر این سختیها سست نشود، زیرا نیک میدانید که اینها برای ما مقرر است.
4بهواقع هنگامی که با شما بودیم، پیشاپیش گفتیم که آزار خواهیم دید، و همانگونه که آگاهید، چنین نیز شد.
5از این رو، چون دیگر طاقت نداشتم، فرستادم تا از ایمانتان آگاهی یابم، زیرا بیم آن داشتم که آن وسوسهگر به نحوی شما را وسوسه کرده، و زحمات ما به هدر رفته باشد.
6امّا اکنون تیموتائوس از نزد شما بازگشته و ما را مژده از ایمان و محبت شما آورده است. او به ما خبر داده که شما همیشه از ما به نیکی یاد میکنید و همانگونه که ما مشتاق دیدار شماییم، شما نیز شوق دیدار ما را دارید.
7از همین رو، ای برادران، با وجود همۀ فشارها و زحماتمان، از بابت شما و ایمانتان دلگرم شدهایم.
8اکنون میتوانیم نفسی بهراحت برآوریم، زیرا شما در خداوند استوارید.
9امّا چگونه میتوانیم به شکرانۀ این همه شادی که بهخاطر شما در حضور خدای خود یافتهایم، او را سپاسی بسزا گوییم؟
10ما روز و شب از دل و جان دعا میکنیم که باز به دیدارتان نایل شویم تا هر کاستی ایمان شما را برطرف سازیم.
11خودِ خدا، پدر ما، و خداوند ما عیسی، راه ما را به سوی شما هموار سازد.
12و همانگونه که محبت ما به شما فزونی مییابد، خداوند محبت شما را به یکدیگر و به همۀ مردم بسیار افزون گرداند.
13و دلهای شما را استواری بخشد تا آنگاه که خداوند ما عیسی با همۀ مقدسان خود میآید، در حضور خدا، پدر ما، بیعیب و مقدّس باشید.
4:1 دیگر اینکه، ای برادران، شما از ما آموختید که چگونه باید رفتار کنید تا خدا را خشنود سازید، همانگونه که چنین نیز میکنید. اکنون به نام عیسای خداوند از شما استدعا داریم و اندرزتان میدهیم که در این باره هر چه بیشتر تلاش کنید.
2زیرا آگاهید که از جانب عیسای خداوند، چه احکامی به شما دادهایم.
3ارادۀ خدا این است که مقدّس باشید: خود را از بیعفتی دور نگاه دارید.
4هریک از شما باید بداند که چگونه در پاکی و برازندگی، بدن خود را تحت تسلّط نگاه دارد.
5نباید همانند قومهایی که خدا را نمیشناسند، دستخوش امیال شهوانی باشید.
6هیچکس نباید در این امر دست تجاوز یا طمع به حریم برادر خود دراز کند. چنانکه پیشتر به شما گفتیم و هشدار دادیم، خداوند همۀ این کارها را کیفر خواهد داد.
7زیرا خدا ما را نه به ناپاکی، بلکه به قدّوسیت فرا~خوانده است.
8پس، هر که این تعلیم را رد کند، نه انسان، بلکه خدایی را رد کرده که روح قدّوس خود را به شما عطا میفرماید.
9و اما دربارۀ محبت برادرانه نیازی نیست چیزی به شما بنویسیم، زیرا خود از خدا آموختهاید که یکدیگر را محبت کنید،
10و براستی که همۀ برادران را در سرتاسر مقدونیه محبت میکنید. با این همه، ای برادران، ترغیبتان میکنیم که هر چه بیشتر چنین کنید.
11آرزومند این باشید که زندگی آرامی داشته باشید و سر به کار خویش مشغول بدارید و با دستهای خود کار کنید، همانگونه که شما را حکم کردیم.
12بدینسان، زندگی روزمرۀ شما احترام مردمِ بیرون را بر خواهد انگیخت، و محتاج کسی نیز نخواهید بود.
13ای برادران، نمیخواهیم از حال خفتگان بیخبر باشید، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید.
14زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و برخاست، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفتهاند، با وی باز خواهد آورد.
15این را به واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما میگوییم: کسانی از ما که هنوز زندهاند و تا آمدن خداوند باقی میمانند، بهیقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.
16زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، بر خواهند خاست.
17پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود.
18پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید.