برنامه مطالعه روزانه
۲۰ می
یوشع باب ۵ , ۶
5:1 چون همۀ پادشاهان اَموری در غرب رود اردن، و همۀ پادشاهان کنعانی در سواحل دریا، شنیدند که خداوند آبهای اردن را پیش روی بنیاسرائیل خشکانید تا ما از آن بگذریم، دلهایشان گداخته شد و دیگر روحیهای برای مقابله با بنیاسرائیل در ایشان نماند!
2در آن هنگام، خداوند به یوشَع فرمود: «کاردها از سنگ چَخماق بساز و دیگر بار بنیاسرائیل را ختنه کن.»
3پس یوشَع کاردها از سنگ چخماق ساخت و بنیاسرائیل را در جِبعههاعَرَلوت ختنه کرد.
4او از آن رو چنین کرد که جملۀ مردان قوم که از مصر بیرون آمده بودند، یعنی همۀ مردان جنگی، پس از ترک مصر در طول راه در بیابان جان سپرده بودند.
5البته همۀ کسانی که از مصر بیرون آمدند، ختنه شده بودند، اما هیچیک از آنان که پس از ترک مصر در طول سفر در بیابان زاده شدند، ختنه نشده بود؛
6چراکه بنیاسرائیل چهل سال در بیابان راه میرفتند، تا سرانجام تمامی آن قوم، یعنی مردانی که در سن نبرد از مصر بیرون آمده بودند، درگذشتند، زیرا به صدای خداوند گوش نگرفته بودند. خداوند برای آنان سوگند یاد کرده بود که نخواهد گذاشت سرزمینی را که به پدرانشان سوگند خورده بود که به ما بدهد، ببینند؛ سرزمینی را که شیر و شهد در آن جاری است.
7اما به جای آنها، پسرانشان را برخیزانید و هماینان بودند که به دست یوشَع ختنه شدند؛ زیرا که نامختون بودند، از آن رو که در طول راه ختنه نشده بودند.
8چون ختنه کردن تمامی قوم به پایان رسید، در جاهای خود در اردوگاه ماندند تا بهبود یافتند.
9آنگاه خداوند به یوشَع گفت: «امروز ننگ مصر را از شما غلتانیدم.» به همین سبب، نام آن مکان تا به امروز جِلجال خوانده میشود.
10بنیاسرائیل عید پِسَخ را در شامگاه روز چهاردهم ماه، در حالی که در جِلجال واقع در دشت اَریحا اردو زده بودند، به جای آوردند.
11آنان درست یک روز پس از پِسَخ، از محصول زمین، یعنی از نانِ بیخمیرمایه و غَلۀ برشته، خوردند.
12و فردای روزی که قوم از محصول زمین خوردند، مَنّا قطع شد و بنیاسرائیل دیگر مَنّا نداشتند و در آن سال از محصول زمین کنعان میخوردند.
13و اما چون یوشَع در نزدیکی اَریحا بود، سر برافراشت و دید که اینک مردی با شمشیری برهنه در دستش، در برابر وی ایستاده است. یوشَع نزد او رفت و پرسید: «آیا تو از مایی یا از دشمنان ما؟»
14پاسخ داد: «هیچکدام. من سردار لشکر خداوندم که اکنون آمدهام.» یوشَع به رویْ بر زمین افتاده، سَجده کرد و از وی پرسید: «سَرورم به خادم خود چه میفرماید؟»
15سردار لشکر خداوند به یوشَع پاسخ داد: «کفش از پای به در آر، زیرا جایی که ایستادهای، مقدس است.» و یوشَع چنین کرد.
6:1 و اما شهر اَریحا به سبب بنیاسرائیل کاملاً بسته بود و هیچکس به آن رفت و آمد نمیکرد.
2و خداوند به یوشَع گفت: «بنگر که من اَریحا را با پادشاه و دلاورانش به دست تو دادهام.
3همۀ شما مردان جنگی، یک بار دور شهر بگردید. این کار را شش روز تکرار کنید،
4و هفت کاهن، هفت کَرِنای شاخ قوچ برگیرند و پیشاپیش صندوق بروند. روز هفتم، هفت بار دور شهر بگردید و کاهنان در کَرِناهای خود بدمند.
5و چون نفیر طولانی کَرِناها برخیزد و صدای آن را بشنوید، همۀ قوم فریادی بلند برکشند. آنگاه دیوار شهر فرو~خواهد افتاد. پس قوم به شهر برآیند، هریک مستقیمْ پیش روی خویش.»
6پس یوشَع پسر نون، کاهنان را فرا~خوانده، بدیشان گفت: «صندوق عهد را برگیرید و به هفت کاهن بگویید تا هفت کَرِنای شاخ قوچ برگرفته، پیشاپیش صندوق خداوند بروند.»
7و به قوم فرمان داده، گفت: «پیش روید و دور شهر بگردید. مردان مسلح پیشاپیش صندوق خداوند بروند.»
8چون یوشَع این را به قوم گفت، آن هفت کاهن که هفت کَرِنا را میبردند پیشاپیش خداوند به راه افتادند، و کَرِناها را نواختند و صندوق عهد خداوند از پیشان میآمد.
9مردان مسلح پیشاپیش کاهنانی که کَرِناها را مینواختند راه میرفتند، و سربازان از عقب، در پی صندوق میآمدند؛ و کَرِناها پیوسته نواخته میشد.
10یوشَع به قوم فرمان داد: «فریاد مکنید و آوازتان شنیده نشود، بلکه سخنی نیز از دهانتان بیرون نیاید تا روزی که به شما بگویم فریاد کنید. آنگاه فریاد کنید!»
11پس او صندوق خداوند را دور شهر گردانید و یک بار دور شهر گشت. آنگاه به اردوگاه بازگشته، شب را در آنجا به سر بردند.
12صبح زود، یوشَع برخاست و کاهنان صندوق خداوند را برگرفتند.
13هفت کاهنی که هفت کَرِنا را میبردند، پیشاپیش صندوق خداوند میرفتند و کَرِناها را مینواختند. مردان مسلح نیز پیشاپیش ایشان میرفتند و سربازان از عقب در پی صندوق خداوند میآمدند، و کَرِناها پیوسته نواخته میشد.
14بدینگونه، دوّمین روز نیز یک بار دور شهر گشتند و به اردوگاه بازگشتند، و تا شش روز چنین کردند.
15در هفتمین روز، صبح زود، هنگام سپیدهدم برخاستند و شهر را هفت بار به همان شکل دور زدند. تنها در این روز بود که هفت بار دور شهر گشتند.
16در مرتبۀ هفتم، پس از آن که کاهنان کَرِناها را نواختند، یوشَع به قوم فرمود: «فریاد برآورید، زیرا خداوند شهر را به شما داده است!
17این شهر و هرآنچه در آن است میباید به تمامی تقدیم خداوند شده، حرام گردد. فقط راحاب روسپی و همۀ کسانی که با او در خانهاش هستند زنده بمانند، زیرا او مأمورانی را که فرستادیم پنهان کرد.
18و اما شما از آنچه حرام شده است حذر کنید، مبادا با برداشتن از چیز حرام، خودْ حرام گردید و اردوگاه اسرائیل را حرام گردانیده، به بلا دچار سازید.
19اما تمامی نقره و طلا و همۀ اشیای برنجین و آهنین، وقف خداوندند و باید در خزانۀ او نهاده شوند.»
20پس قوم فریاد برآوردند و کَرِناها نواخته شد. هنگامی که مردم صدای کَرِنا را شنیدند، فریادی بلند برکشیدند و دیوار فرو~افتاد. پس قوم به شهر برآمدند، هر یک مستقیمْ پیش روی خویش، و شهر را تسخیر کردند.
21آنگاه هرآنچه را در شهر بود، از زن و مرد و پیر و جوان تا گاو و گوسفند و الاغ، همه را به دم شمشیر به نابودی کامل سپردند.
22اما یوشَع به دو مردی که زمین را جاسوسی کرده بودند، گفت: «به خانۀ آن روسپی بروید و طبق سوگندی که برایش خوردید، او را با همۀ بستگانش از آنجا بیرون آورید.»
23پس آن دو جوان جاسوس داخل شده، راحاب را با پدر و مادر و برادران و هر چه داشت، بیرون آوردند و همۀ خویشان او را بیرون از اردوگاه اسرائیل جا دادند.
24آنگاه شهر را با هرآنچه در آن بود سوزاندند، جز اینکه نقره و طلا و اشیای برنجین و آهنین را در خزانۀ خانه خداوند گذاشتند.
25و یوشَع، راحابِ روسپی و خانواده و همۀ متعلقاتش را زنده نگاه داشت، و او تا به امروز در میان اسرائیل ساکن است، زیرا مأمورانی را که یوشَع برای جاسوسی به اَریحا فرستاده بود، پنهان ساخت.
26آنگاه یوشَع آنان را چنین سوگند داد: «ملعون باد در حضور خداوند، هر آن که برخاسته، این شهر اَریحا را دوباره بنا کند. به بهای جان نخستزادهاش پِی آن را خواهد نهاد، و به بهای جان کوچکترین پسرش دروازههای آن را بر پا خواهد کرد.»
27خداوند با یوشَع میبود، و آوازۀ یوشَع در سرتاسر آن سرزمین پیچید.
اشعیا باب ۱۰
10:1 وای بر آنان که احکام ناعادلانه وضع میکنند، و کاتبانی که قوانین ظالمانه رَقَم میزنند؛
2تا بینوایان را از حقشان محروم کنند، و انصاف را از ستمدیدگانِ قوم من بربایند؛ تا بیوهزنان را چپاول کنند، و یتیمان را غارت نمایند.
3پس شما در روز بازخواست چه خواهید کرد، آنگاه که مصیبت از دور فرا~رسد؟ نزد کِه برای کمک خواهید گریخت، و ثروت خویش را کجا خواهید نهاد؟
4غیر از آنکه چون اسیران خم شوید، و در میان کشتگان بیفتید. با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده، و دست او همچنان دراز است.
5وای بر آشور، که عصای خشم من است، و چوب دست ایشان، غضب من است!
6او را بر ضد قوم خدانشناس میفرستم، و بر قوم مغضوب خود، مأمور میدارم؛ تا تاراج کند و غنیمت گیرد، و چون گِل کوچهها لگدمالشان کند.
7اما او قصدِ این ندارد، و در دل خویش چنین نمیاندیشد. مُراد دلش نابود کردن است، و منقطع ساختن قومهای بسیار.
8زیرا میگوید: «آیا سرداران من جملگی پادشاهان نیستند؟
9آیا کَلنو همچون کَرکِمیش نیست، و نه حَمات همچون اَرفاد؟ آیا سامِرِه مانند دمشق نیست؟
10چنانکه دست من بر ممالکِ بتهای بیارزش استیلا یافت، ممالکی که بتهای تراشیدۀ آنها از بتهای اورشلیم و سامِرِه بزرگتر بودند،
11آری، چنانکه با سامِرِه و بتهای بیارزش آن عمل کردم، آیا با اورشلیم و بتهایش عمل نکنم؟»
12پس چون خداوندگار کار خویش را به تمامی با کوه صَهیون و اورشلیم به پایان بَرَد، پادشاه آشور را به سبب تکبر دلش و غروری که از چشمان او میبارد، مجازات خواهد کرد.
13زیرا میگوید: «به قوّت دست خود و به حکمت خویش چنین کردم، زیرا که فهیم هستم. مرزهای قومها را تغییر دادم، و خزائن ایشان را غارت کردم؛ همچون پهلوانی تختنشینان را به زیر افکندم.
14چنانکه کسی دست خود را به آشیانهای دراز میکند، همچنان دست من به دولت ممالک رسیده است؛ چنانکه کسی تخمهای متروک را برمیچیند، من نیز تمامی ممالک زمین را برچیدم؛ و کسی نیست که بالی بجنباند، یا دهان بگشاید و جیک بزند.»
15آیا تَبَر بر کسی که آن را به کار میبرد فخر میفروشد، یا اره خود را بر کسی که آن را میکِشد برمیافرازد؟ که گویی عصا او را که آن را به دست گرفته، بلند کند، یا چوبدستی او را که چوب نیست، حرکت دهد!
16بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها، بر جنگاوران تنومند او بیماری جانکاه خواهد فرستاد، و زیر جلال و شوکت او آتشی چون شعلۀ فروزان افروخته خواهد شد.
17نور اسرائیل آتشی خواهد شد، و قدوس اسرائیل شعلهای، که خار و خَسَش را در یک روز سوزانده، به کام در خواهد کشید؛
18شکوه جنگل و مزارع حاصلخیزش، همچون تحلیل رفتن شخص بیمار، در جسم و در روح نابود خواهد شد؛
19و باقیماندگان درختان جنگلش چنان کمشمار خواهند بود که حتی کودکی آنها را مرقوم تواند داشت.
20در آن روز باقیماندگان اسرائیل و بازماندگان خاندان یعقوب، دیگر بر آن که ایشان را زده است توکل نخواهند کرد، بلکه بر یهوه، قدوسِ اسرائیل خالصانه توکل خواهند نمود.
21و باقیماندگانی، یعنی باقیماندگان یعقوب، به سوی خدای قدیر بازگشت خواهند کرد.
22زیرا هرچند قوم تو، ای اسرائیل، مانند شنهای دریا باشند، تنها باقیماندگانی از ایشان بازگشت خواهند کرد. هلاکت مقدر است و به عدالت جاری خواهد گردید.
23زیرا خداوندگار، خداوندِ لشکرها، بهطور نهایی و قطعی در میان تمامی زمین عمل خواهد کرد.
24بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها میفرماید: «ای قوم من که در صَهیون ساکنید از آشوریان مهراسید، آنگاه که شما را به چوب بزنند و چون مصریان عصای خویش را بر شما برافرازند؛
25زیرا پس از اندک ایامی، خشم من پایان خواهد یافت و غضب من به نابودی آنان معطوف خواهد شد.
26خداوندِ لشکرها شلاقی بر ایشان بر خواهد انگیخت، چنانکه در شکست مِدیان بر صخرۀ ’عُرِب‘ کرد؛ و عصای او بر دریا خواهد بود، چنانکه آن را در مصر برافراشت.
27در آن روز، بار او از دوشتان و یوغ او از گردنتان برگرفته خواهد شد؛ و آن یوغ از فربهی شما خواهد شکست.»
28به عَیات رسیدهاند، از مِغرون عبور کردهاند و اسباب خویش در مِکماش نهادهاند.
29از گذرگاه عبور کرده، میگویند، «شب را در جِبَع به سر بریم.» رامَه بر خود میلرزد و اهل جبعۀ شائول، میگریزند.
30ای دختر جَلّیم فریاد برآور! ای لَیِشَه، گوش فرا~ده! و هم تو ای عَناتوتِ فقیر!
31مَدمِناه در حال فرار است، و اهل جِبیم پناه میجویند.
32همین امروز در نوب توقف خواهند کرد، و در برابر کوه دختر صَهیون، یعنی کوه اورشلیم، مشت تکان خواهند داد.
33اینک خداوندگار، خداوندِ لشکرها، شاخهها را با قدرتی ترسناک قطع خواهد کرد! بلندقامتان بریده خواهند شد، و بلندمرتبگان پست خواهند گردید.
34او بوتههای جنگل را به تبر خواهد برید، و لبنان در برابر ’آن پرشکوه‘ خواهد افتاد.
دوم تسالونیکیان باب ۱ , ۲
1:1 از پولس و سیلاس و تیموتائوس، به کلیسای تسالونیکیان که در خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیحاند:
2فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح بر شما باد.
3ای برادران، ما باید همواره خدا را بهخاطر وجود شما شکر گوییم، و سزاوار نیز همین است، زیرا ایمان شما هر چه بیشتر رشد میکند و محبت هر یک از شما به یکدیگر فزونی مییابد.
4از این رو، ما در کلیساهای خدا بهخاطر پایداری و ایمان شما در تحمّل آزارها و سختیها، به وجودتان افتخار میکنیم.
5اینها همه نشان داوری عادلانۀ خداست، و ثمرش این است که شما شایستۀ پادشاهی خدا شمرده خواهید شد که در راهش رنج میبرید.
6زیرا این عادلانه است که خدا آنان را که شما را رنج میدهند، به رنج عوض دهد،
7و شما را که رنج میبرید با ما آرام بخشد. این زمانی واقع خواهد شد که خداوندْ عیسی همراه با فرشتگانِ نیرومند خویش با آتشی فروزان از آسمان ظهور کند.
8او خدانشناسان و نافرمانانِ به انجیل خداوند ما عیسی را کیفر خواهد داد.
9جزای ایشان هلاکت جاودانی از حضور خداوند و از جلالِ قدرت او خواهد بود،
10در آن روز که او میآید تا در مقدسین خود تمجید شود و در میان همۀ آنان که ایمان آوردهاند، مایۀ شگفتی گردد. این شامل شما نیز خواهد بود، چرا که به شهادت ما ایمان آوردهاید.
11از همین رو، پیوسته برای شما دعا میکنیم تا خدای ما شما را شایستۀ دعوت خود شمارد و به نیروی خود هر قصد نیکو و هر عملی را که از ایمان شما سرچشمه میگیرد، به انجام رساند،
12و تا نام خداوند ما عیسی در شما جلال یابد، و شما نیز در او جلال یابید، بر حسب فیض خدای ما و خداوندْ عیسی مسیح.
2:1 ای برادران، دربارۀ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و گِرد آمدن ما نزد او، استدعا داریم
2از پیام نبوّتی یا گفته یا نامهای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز خداوند هماکنون فرا~رسیده است، زود متزلزل یا مشوّش مشوید.
3مگذارید هیچکس به هیچ طریقی شما را فریب دهد. زیرا تا نخست آن عِصیان واقع نشود و آن مرد بیدین که فرزند هلاکت است به ظهور نرسد، آن روز فرا~نخواهد رسید.
4او با هرآنچه خدا خوانده میشود و مورد پرستش قرار میگیرد، مخالفت میورزد و خود را بالاتر قرار میدهد، تا آنجا که در معبد خدا جلوس میکند و خود را خدا معرفی مینماید.
5آیا به یاد ندارید هنگامی که با شما بودم اینها را به شما میگفتم؟
6شما میدانید که اکنون چه چیزی مانع است و سبب میشود که او تنها در زمان مناسب خود ظهور کند.
7زیرا سِرّ بیدینی هماکنون نیز عمل میکند، امّا فقط تا وقتی که آن که تا به حال مانع است از میان برداشته شود.
8آنگاه آن بیدین ظاهر خواهد شد، که خداوندْ عیسی با نَفَس دهان خود او را هلاک خواهد کرد و با درخشندگیِ ظهور خویش او را نابود خواهد ساخت.
9ظهور آن بیدین به نیروی شیطان و همراه با همه گونه معجزات و آیات و عجایبِ گمراهکننده خواهد بود،
10و نیز همراه با همه گونه شرارت که راهیان طریق هلاکت را فریفته میسازد. ایشان از آن رو هلاک میشوند که نخواستند حقیقت را دوست بدارند تا نجات یابند.
11پس خدا ایشان را به توهّمی بزرگ دچار خواهد کرد، به گونهای که دروغ را باور خواهند داشت،
12تا همۀ کسانی که حقیقت را باور نکرده و از شرارت خشنود گشتهاند، محکوم شوند.
13امّا ای برادران که محبوب خدایید، ما باید همواره خدا را بهخاطر وجود شما شکر گوییم، زیرا خدا شما را از آغاز برگزید تا به واسطۀ عمل تقدیسکنندۀ روح و ایمان به حقیقت نجات یابید.
14او شما را به واسطۀ انجیل ما فرا~خواند تا از جلال خداوند ما عیسی مسیح برخوردار شوید.
15پس، ای برادران، استوار باشید و سنّتهایی را که چه با سخنِ زبان و چه با نامه به شما سپردیم، نگاه دارید.
16خودِ خداوند ما عیسی مسیح و پدر ما خدا که ما را محبت کرد و به فیض خود به ما دلگرمی جاودانی و امیدی نیکو بخشید،
17شما را دلگرمی بخشد و در هر کردار و گفتار نیکو استوار گرداند.