برنامه مطالعه روزانه
۱۲ دسامبر
ایوب باب ۱۴
14:1 «انسان که از زن زاده میشود، روزهایش اندک است و آکنده از مصیبت.
2همچون گُلی میرویَد و میپَژمُرَد؛ چون سایه میگریزد و نمیمانَد.
3آیا بر چنین کسی چشمان خود را میگشایی، و مرا با خود به محاکمه درمیآوری؟
4کیست که از چیز نجس، چیز طاهر بیرون آورَد؟ هیچکس!
5روزهای انسان مقدّر است و شمارِ ماههایش نزد توست، از برایش حدّ گذاشتهای که از آن در نتواند گذشت؛
6پس رویْ از وی بگردان تا آرام گیرد، و چون کارگری مزدبگیر از روز خود لذت بَرَد.
7«زیرا درخت را امیدی هست، که اگر بریده شود باز خواهد رویید، و جوانههایش از میان نخواهد رفت؛
8اگرچه ریشهاش در زمین کهنه شود، و تنۀ آن در خاک بمیرد،
9از بوی آب جوانه خواهد زد، و چون نهالی نو، شاخهها خواهد داد.
10اما انسان میمیرد و ساقط میشود؛ آدمی چون جان سپارد، کجاست؟
11چنانکه آبها از دریا زایل میشود، و نهرْ ضایع شده، خشک میگردد،
12همچنین انسان میخوابد و برنمیخیزد؛ و تا آسمانها باقی است بیدار نمیشود، و از خوابِ خویش برخیزانیده نمیگردد.
13«کاش که مرا در هاویه پنهان کنی، و تا غضبت فرو~نشیند، مرا مخفی سازی، و زمانی برایم تعیین کنی که مرا به یاد آوری!
14اگر انسان بمیرد، آیا بار دیگر خواهد زیست؟ در آن صورت، در همۀ روزهای زحمت خویش انتظار خواهم کشید، تا آنگاه که زمانِ تبدیل من فرا~رسد.
15تو خواهی خواند و من پاسخ خواهم داد، و مشتاق صنعتِ دستانِ خویش خواهی شد.
16زیرا آنگاه قدمهای مرا خواهی شمرد، و گناه مرا در نظرت نخواهی داشت؛
17نافرمانیام در کیسه مَمهور خواهد بود، و خطایم را خواهی پوشانید.
18«اما کوهی که فرو~میریزد فانی میشود، و صخره از جای خود منتقل میگردد؛
19آبْ سنگها را میساید، و سیلابها خاک زمین را میروبَد؛ به همین سان تو امید انسان را نقش بر آب میکنی.
20بر او تا به ابد چیره میشوی، و رَخت برمیبندد؛ چهرهاش را دگرگون میسازی و او را رهسپار میکنی.
21پسرانش به عزّت میرسند، اما او خبر نمییابد؛ پست میگردند، اما او نمیبیند.
22فقط دردِ بدن خودش را احساس میکند، جان او تنها برای خودش ماتم میگیرد.»
حبقوق باب ۱
1:1 وحیای که حَبَقوقِ نبی دید.
2خداوندا، تا به کی فریاد برکشم و تو نشنوی؟ یا نزد تو فغان برآرَم که «خشونت!» و نجات ندهی؟
3چرا ظلم را به من مینمایی و بر آنم میداری که بر تیرهروزی بنگرم؟ هلاکت و خشونت پیش روی من است؛ مجادله پدید میآید و ستیزه سر برمیکشد.
4از این رو شریعت سست شده است و عدالت هرگز برقرار نمیشود. زیرا شریران پارسایان را احاطه میکنند؛ بنابراین عدالت منحرف میشود.
5«در میان ملل بنگرید و ملاحظه کنید! حیرت نمایید و در شگفت شوید! زیرا در ایام شما کاری میکنم که هرچند آن را به شما بازگویند هرگز باور نخواهید کرد.
6هان من کَلدانیان را برمیافرازم، آن قوم بیرحم و بیپروا را، که پهنۀ زمین را درمینوردند تا مسکنهایی را که از آن ایشان نیست، به تصرف درآورند.
7ایشان هولناک و مَهیبند، و قانون و منزلتشان از خودشان است.
8اسبانشان از یوزپلنگان چالاکترند و از گرگانِ شب وحشیتر. سوارانشان به پیش میتازند، و از دوردستها سر میرسند؛ همچون عقاب پرواز میکنند، و برای بلعیدن بهسرعت فرود میآیند.
9جملۀ ایشان به جهت خشونت میآیند؛ سپاهیانشان رو به سوی پیش دارند، و اسیران را همچون ریگِ بیابان گرد میآورند.
10پادشاهان را به ریشخند میگیرند، و حکمرانان را تمسخر میکنند؛ بر همۀ قلعهها میخندند، و تَلی از خاک برای تسخیر آنها بر پا میدارند.
11آنگاه همچون باد میگذرند و پیش میروند؛ اینان که قوّت خودشان خدایشان است، متحمل تقصیر خود خواهند شد.»
12ای یهوه، خدای من! ای قدوس من! آیا تو از ازل نیستی؟ پس نخواهیم مرد. ای خداوند، تو ایشان را به جهت داوری مقرر کردهای؛ ای صخره، تو ایشان را برای تنبیه برقرار داشتهای.
13چشمان تو پاکتر از آن است که بر شرارت بنگرد؛ تو بیانصافی را نظارهگر نمیتوانی شد؛ پس چرا خیانتکاران را تاب میآوری؟ و آنگاه که شریر پارساتر از خویش را فرو~میبلعد، سکوت میکنی؟
14تو انسان را همانند ماهیان دریا میسازی، همچون خزندگانی که حاکمی ندارند.
15او ایشان را به قلاب بالا میآورد و به دام خود میکِشد و در تور خود جمع میکند. از این رو سرخوش است و شادی میکند.
16پس به تور خود قربانی تقدیم مینماید و برای دام خود بخور میسوزاند. زیرا عایدیِ او از آنها فربه میشود، و خوراک او لذیذ میگردد.
17آیا باید همچنان تور خود را خالی کند و به کشتار بیرحمانۀ ملتها ادامه دهد؟
اول پطرس باب ۲
2:1 پس هر نوع کینه، و هر گونه مکر و ریا و حسد، و هر قِسم بدگویی را از خود برانید
2و همچون نوزادگان، مشتاق شیر خالصِ روحانی باشید تا به مدد آن برای نجات نمو کنید،
3اگر براستی چشیدهاید که خداوند مهربان است.
4با نزدیک شدن به او، یعنی به آن سنگ زنده که آدمیان رد کردهاند امّا نزد خدا برگزیده و گرانبهاست،
5شما نیز چون سنگهای زنده به صورت عمارتی روحانی بنا میشوید تا کاهنانی مقدّس باشید و به واسطۀ عیسی مسیح، قربانیهای روحانی مقبول خدا را تقدیم کنید.
6زیرا در کتب مقدّس آمده است که: «اینک در صَهیون سنگی مینهم، سنگ زاویۀ برگزیده و گرانبها؛ آن که بر او توکّل کند سرافکنده نگردد.»
7این سنگ برای شما که ایمان آوردهاید، گرانبهاست؛ امّا آنان را که ایمان نیاوردهاند، «سنگی که معماران رد کردند مهمترین سنگ بنا شده است،»
8و نیز، «سنگی که سبب لغزش شود، و صخرهای که موجب سقوط گردد.» اینان میلغزند چون کلام را فرمان نمیبرند، که این بر ایشان مقدّر گشته است.
9امّا شما ملتی برگزیده و مملکتی از کاهنان و امّتی مقدّس و قومی که ملک خاص خداست هستید، تا فضایل او را اعلام کنید که شما را از تاریکی به نور حیرتانگیز خود فرا~خوانده است.
10پیش از این قومی نبودید، امّا اکنون قوم خدایید؛ زمانی از رحمت محروم بودید، امّا اکنون رحمت یافتهاید.
11ای عزیزان، از شما تمنا دارم چون کسانی که در این جهان بیگانه و غریبند، از امیال نفسانی که با روح شما در ستیزند، بپرهیزید.
12کردارتان در میان بیایمانان چنان پسندیده باشد که هرچند شما را به بدکاری متهم کنند، با مشاهدۀ اعمال نیکتان، خدا را در روز دیدارش، تمجید نمایند.
13بهخاطر خداوند، تسلیم هر منصبی باشید که در میان انسانها مقرر گشته است، خواه پادشاه که مافوق همه است،
14و خواه والیان، که مأمور اویند تا بدکاران را کیفر دهند و نیکوکاران را تحسین کنند.
15زیرا خواست خدا این است که با کردار نیک خود، جهالت مردم نادان را خاموش سازید.
16همچون آزادگان زندگی کنید، امّا آزادی خود را پوششی برای شرارت مسازید، بلکه چون غلامان خدا زندگی کنید.
17همگان را حرمت بدارید، برادران را محبت کنید، از خدا بترسید و به پادشاه احترام بگذارید.
18ای غلامان، با کمال احترام تسلیم اربابان خود باشید، نه فقط تسلیم نیکان و مهربانان، بلکه کجخُلقان نیز.
19زیرا پسندیده است که کسی از آن رو که چشم بر خدا دارد، چون به ناحق رنج کشد، دردها را تحمل کند.
20امّا اگر به سبب کار خلاف تنبیه شوید و تحمّل کنید، چه جای فخر است؟ حال آنکه اگر نیکویی کنید و در عوض رنج ببینید و تحمّل کنید، نزد خدا پسندیده است.
21چه، برای همین فرا~خوانده شدهاید، زیرا مسیح برای شما رنج کشید و سرمشقی گذاشت تا بر آثار قدمهای وی پا نهید.
22«او هیچ گناه نکرد، و فریبی در دهانش یافت نشد.»
23چون دشنامش دادند، دشنام پس نداد؛ و آنگاه که رنج کشید، تهدید نکرد، بلکه خود را به دست داور عادل سپرد.
24او خودْ گناهان ما را در بدن خویش بر دار حمل کرد، تا برای گناهان بمیریم و برای پارسایی زیست کنیم، همان که به زخمهایش شفا یافتهاید.
25زیرا همچون گوسفندان گمراه شده بودید، امّا اکنون به سوی شبان و ناظر جانهایتان بازگشتهاید.