برنامه مطالعه روزانه
۵ آگوست
دوم سموییل باب ۲۳
23:1 این است آخرین سخنان داوود: وحی داوود پسر یَسا، وحی مردی که به مقام بلند ممتاز گردید، مسیحِ خدای یعقوب، و مزمورسرای شیرین اسرائیل:
2«روح خداوند به واسطۀ من سخن گفت؛ کلام او بر زبانم بود.
3خدای اسرائیل سخن گفت؛ صخرۀ اسرائیل مرا گفت: آن که عادلانه بر مردم حکومت کند، و خداترسانه حکم برانَد،
4همچون روشنایی صبح است، مانند نخستین پرتوهای خورشید در صبح بیابر، و چون برقِ سبزههای روی زمین پس از بارش باران.
5«آیا خانۀ من با خدا چنین نیست؟ او با من عهد جاودانی بسته است، که در همه چیز آراسته و مستحکم است. آیا تمامی نجات و تمامی آرزوی مرا، به شکوفه نخواهد نشانید؟
6اما مردان فرومایه جملگی مانند خارند که به دور افکنده میشود، چراکه آنها را به دست نتوان گرفت.
7و آن که بخواهد به ایشان دست زند، میباید به آهن و چوبِ نیزه مسلح گردد؛ و آنان در مکان خویش به آتش سوخته خواهند شد.»
8این است نام دلاورانی که داوود داشت: یوشیببَشِبِتِ تَحکِمونی که رئیس آن سه تن بود. او نیزهاش را بر ضد هشتصد تن به کار گرفت و در مصافی واحد، همۀ آنها را کشت.
9بعد از او، اِلعازار پسر دودو پسر اَخوخی بود. او یکی از سه دلاوری بود که داوود را همراهی میکردند، آنگاه که فلسطینیان را که در آنجا برای نبرد گرد آمده بودند، به چالش کشیدند. مردان اسرائیل عقب نشستند،
10ولی او برخاست و بر فلسطینیان تاخت تا اینکه دستش خسته شد و به شمشیر چسبید. خداوند در آن روز پیروزی عظیمی بخشید، و لشکریان از عقب اِلعازار برگشتند، اما تنها به جهت تاراج و بس.
11بعد از او، شَمَّه پسر آجیِ هَراری بود. فلسطینیان در لِحی، جایی که در آن قطعه زمینی پر از عدس بود، گرد آمدند و لشکریان اسرائیل از برابر فلسطینیان گریختند.
12ولی شَمَّه در وسط آن قطعه زمین ایستاد و از آن دفاع کرده، فلسطینیان را شکست داد، و خداوند پیروزی عظیمی بخشید.
13در موسم برداشت محصول، هنگامی که دستهای از فلسطینیان در وادی رِفائیم اردو زده بودند، سه تن از سی سردار داوود نزد او فرود آمده، به غار عَدُلّام رفتند.
14داوود در آن وقت در سنگر بود و قراول فلسطینیان در بِیتلِحِم.
15داوود آرزو کرده، گفت: «ایکاش کسی از چاه بِیتلِحِم در کنار دروازه، جرعهای آب به من میداد تا بنوشم!»
16پس آن سه مرد دلاور، اردوی فلسطینیان را از میان شکافته، از چاه بِیتلِحِم در کنار دروازه، آب کشیدند و آن را حمل کرده، نزد داوود بردند. اما او نخواست از آن بنوشد، بلکه آن را برای خداوند ریخت
17و گفت: «حاشا از من، ای خداوند، که چنین کنم. آیا خون مردانی را بنوشم که با به خطر افکندن جان خود برای این کار رفتند؟» بنابراین، نخواست از آن بنوشد. باری، این بود شرح کارهای آن سه دلاور.
18اَبیشای برادر یوآب پسر صِرویَه رئیس آن سی بود. او نیزهاش را بر سیصد مرد برافراشته، ایشان را کشت و نامی همچون آن سه برای خود کسب کرد.
19او مکرمترینِ آن سی بود و سردار آنان شد، اما به آن سه نرسید.
20بِنایا پسر یِهویاداع، مردی دلاور از قَبصِئیل بود که کارهای بزرگ میکرد. او دو پهلوان موآبی را از پا درآورد، و در روزی برفی به گودالی فرود شده، شیری را کشت.
21او همچنین یک مرد مصریِ ورزیدهاندام را کشت. آن مصری نیزهای به دست داشت، اما بِنایا با چوبدستی نزد او رفت و نیزه را از دست مصری در ربوده، او را با نیزۀ خودش کشت.
22آری، بِنایا پسر یِهویاداع چنین کارهایی میکرد، و نامی همچون آن سه دلاور برای خود کسب نمود.
23او در میان آن سی مکرم بود، اما به آن سه نرسید. و داوود او را به فرماندهی محافظان شخصی خود برگماشت.
24عَسائیل برادر یوآب، از آن سی بود، همچنین: اِلحانان پسر دودوی بِیتلِحِمی،
25شَمَّۀ حَرودی، اِلیقای حَرودی،
26حالِصِ فَلْطی، عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی،
27اَبیعِزِرِ عَناتوتی، مِبونّایِ حوشاتی،
28صَلمونِ اَخوخی، مَهَرایِ نِطوفایی،
29حالِب پسر بَعَنایِ نِطوفاتی، اِتّای پسر ریبای از جِبعَۀ بنی بِنیامین،
30بِنایای فِرعَتونی، هِدّای از وادیهای جاعَش،
31اَبیعَلبونِ عَرْباتی، عَزمَوِتِ بَرحومی،
32اِلیَحْبایِ شَعَلبونی، پسران یاشِن، یوناتان،
33شَمَّۀ هَراری، اَخیام پسر شارارِ هَراری،
34اِلیفِلِط پسر اَحَسبای پسرِ مَعَکایی، اِلیعام پسر اَخیتوفِلِ جیلونی،
35حِصروِ کَرمِلی، فَعَرایِ اَربی،
36یِجال پسر ناتان از صوبَه، بانیِ جادی،
37صِلِقِ عَمّونی، نَحَرایِ بِئیروتی، سلاحدار یوآب پسر صِرویَه،
38عیرای یِتری، جارِبِ یِتری،
39و اوریای حیتّی. اینان جملگی سی و هفت تن بودند.
ارمیا باب ۲۶
26:1 در آغاز سلطنت یِهویاقیم، پسر یوشیا پادشاه یهودا، این کلام از جانب خداوند نازل شد:
2«خداوند چنین میفرماید: در صحن خانۀ خداوند بایست و بر ضد تمامی شهرهای یهودا که برای پرستش به خانۀ خداوند میآیند، همۀ سخنانی را که تو را امر میفرمایم بگو، و سخنی کم مکن.
3شاید گوش فرا~دهند، و هر یک از ایشان از راههای شریرانۀ خود بازگردند، تا از رساندنِ بلایی که به سبب کردار پلیدشان قصد آن نمودهام، منصرف شوم.
4ایشان را بگو، ”خداوند چنین میفرماید: اگر به من گوش نسپارید و در شریعت من که پیش روی شما نهادهام سلوک نکنید،
5و به کلام خدمتگزاران من انبیا گوش نسپارید که ایشان را بارها نزد شما فرستادم، هرچند گوش فرا~ندادید،
6آنگاه من این خانه را مانند شیلوه خواهم ساخت، و این شهر را برای جمیع قومهای زمین لعنت خواهم گردانید.“»
7کاهنان و انبیا و تمامی قوم، این سخنان را که اِرمیا در خانۀ خداوند بیان کرد، شنیدند.
8و چون اِرمیا از گفتن هرآنچه خداوند او را به گفتن آنها به تمامیِ قوم امر فرموده بود فارغ شد، آنگاه کاهنان و انبیا و همۀ قوم بر او شوریده، گفتند: «تو باید بمیری!
9چرا به نام خداوند نبوّت کرده، گفتی، ”این خانه همچون شیلوه خواهد شد و این شهر به ویرانهای متروک بَدَل خواهد گشت“؟» پس قوم جملگی در خانۀ خداوند گِرد اِرمیا حلقه زدند.
10چون این خبر به گوش صاحبمنصبان یهودا رسید، از خانۀ پادشاه به خانۀ خداوند برآمدند و در مدخلِ ’دروازۀ جدیدِ‘ خانۀ خداوند نشستند.
11آنگاه کاهنان و انبیا خطاب به صاحبمنصبان و همۀ قوم چنین گفتند: «این مرد مستوجب اعدام است، زیرا چنانکه شما نیز بهگوش خود شنیدهاید، بر ضد این شهر نبوّت کرده است.»
12پس اِرمیا خطاب به تمامی صاحبمنصبان و همۀ قوم چنین گفت: «خداوند مرا فرستاده است تا همۀ سخنانی را که شنیدید، بر ضد این خانه و بر ضد این شهر نبوّت کنم.
13پس حال راهها و کردار خود را اصلاح کنید و به آواز یهوه خدایتان گوش فرا~دهید، تا خداوند از بلایی که بر شما فرموده است، منصرف شود.
14و اما من، اینک در دست شما هستم. هرآنچه در نظرتان نیکو و درست است، بر من روا دارید.
15اما یقین بدانید که با کشتن من، خون فرد بیگناهی را بر خویشتن و بر این شهر و ساکنانش وارد خواهید آورد، زیرا که براستی خداوند مرا نزد شما فرستاده تا تمامی این سخنان را به گوش شما برسانم.»
16آنگاه صاحبمنصبان و تمامی قوم به کاهنان و انبیا گفتند: «این مرد مستوجب اعدام نیست، زیرا به نام یهوه خدایمان با ما سخن گفته است.»
17سپس برخی از مشایخِ ولایت برخاستند و خطاب به تمامی جماعتِ قوم چنین گفتند:
18«در ایام حِزِقیا پادشاه یهودا، میکاهِ مورِشِتی نبوّت کرده، به تمامی مردم یهودا گفت: ”خداوند لشکرها چنین میفرماید: «”صَهیون همچون کشتزاری شخم زده خواهد شد؛ اورشلیم به تَلی از خاک بَدَل خواهد گشت، و کوهِ این خانه به بلندیهای جنگل“.
19آیا حِزِقیا پادشاه یهودا و تمامی یهودا او را کشتند؟ مگر نه اینکه او از خداوند ترسید و به خداوند التماس کرد و خداوند نیز از بلایی که بر ایشان اعلام داشته بود، منصرف شد؟ اما ما نزدیک است بلایی عظیم بر جان خود وارد آوریم.»
20مرد دیگری نیز بود، اوریا نام، پسر شِمَعیا از قَریهیِعاریم، که به نام خداوند نبوّت میکرد. او نیز به سخنانی مانند سخنان اِرمیا بر ضد این شهر و این سرزمین نبوّت کرد.
21و چون یِهویاقیمِ پادشاه و تمامی جنگاوران و صاحبمنصبانش سخنان او را شنیدند، پادشاه قصد جان او نمود. اوریا چون این را شنید، هراسان شده، بگریخت و به مصر رفت.
22پس یِهویاقیمِ پادشاه کسان به مصر گسیل داشت: اِلناتان پسر عَکبور و چند تن دیگر را همراه وی.
23آنها اوریا را از مصر بیرون آورده، او را نزد یِهویاقیمِ پادشاه بازگرداندند، که او را به شمشیر کشت و جسدش را در گورستانِ عوام افکند.
24اما دست اَخیقام پسر شافان با اِرمیا بود، به گونهای که او به دست قوم سپرده نشد تا کشته شود.
رومیان باب ۱۵ , ۱۶
15:1 ما که قوی هستیم، باید ناتوانیهای ضعیفان را متحمل شویم و در پی خشنودی خویش نباشیم.
2هر یک از ما باید همسایۀ خود را خشنود سازد، در آنچه برای او نیکو باشد و باعث بنایش شود.
3زیرا مسیح نیز در پی خشنودی خود نبود، چنانکه نوشته شده است: «توهینهای اهانتکنندگانِ تو بر من فرو~افتاده.»
4زیرا آنچه در گذشته نوشته شده است، برای تعلیم ما بوده تا با پایداری و آن دلگرمی که کتب مقدّس میبخشد، امید داشته باشیم.
5اینک خدای بخشندۀ پایداری و دلگرمی به شما عطا کند که در انطباق با مسیحْ عیسی با یکدیگر همفکر باشید،
6تا یکدل و یکزبان، خدا یعنی پدر خداوند ما عیسی مسیح را تمجید کنید.
7پس همانگونه که مسیح شما را پذیرفت، شما نیز یکدیگر را بپذیرید تا خدا جلال یابد.
8زیرا به شما میگویم که مسیح برای نشان دادن امانت خدا، خدمتگزار یهودیان شد تا بر وعدههایی که به پدران داده شده بود، مُهر تأیید زند،
9و تا قومهای غیریهود، خدا را به سبب رحمتش تمجید کنند. چنانکه نوشته شده است: «از این رو، تو را در میان قومها اقرار خواهم کرد، و در وصف نام تو خواهم سرایید.»
10باز میگوید: «ای قومها با قوم او شادمان باشید!»
11و نیز میگوید: «ای همۀ قومها، خداوند را بستایید! باشد که تمامی ملتها، تمجیدش کنند!»
12و اِشعیا نیز میگوید: «ریشۀ یَسا پدیدار خواهد شد، هم او که برای حکمرانی بر قومها بر خواهد خاست؛ به اوست که قومها امید خواهند بست.»
13اینک خدای امید، شما را از کمال شادی و آرامش در ایمان آکنده سازد تا با قدرت روحالقدس، سرشار از امید باشید.
14ای برادران، من خودْ این اطمینان را دارم که شما خود از نیکویی مملو، و از معرفت کامل برخوردارید و به پندگفتن به یکدیگر نیز توانایید.
15با وجود این، جسارت کرده، در باب موضوعاتی چند به شما نوشتم، تا آنها را یادآورتان گردم، زیرا خدا این فیض را به من بخشیده است
16که خدمتگزار مسیحْ عیسی برای غیریهودیان باشم و خدمتِ کهانتِ اعلامِ انجیلِ خدا را به انجام رسانم، تا غیریهودیان هدیهای مقبول به درگاه خدا باشند که توسط روحالقدس تقدیس شده است.
17پس در مسیحْ عیسی به خدمت خود به خدا افتخار میکنم.
18زیرا به خود اجازه نمیدهم از چیزی سخن بگویم، جز آنچه مسیح برای اطاعت غیریهودیان از طریق من به انجام رسانیده است، چه به وسیلۀ سخنان و چه از طریق کارهایم.
19او این را به نیروی آیات و معجزات، یعنی به نیروی روح خدا انجام داده است، آنگونه که از اورشلیم تا ایلیریکوم دور زده، به انجیل مسیح به کمال، بشارت دادم.
20آرزویم همواره این بوده است که در جایی بشارت دهم که مسیح شناخته نشده، تا بر بنیادی که دیگری نهاده است، بنا نگذاشته باشم،
21بلکه چنانکه نوشته شده است: «آنان که از او بیخبر بودند، خواهند دید و کسانی که نشنیده بودند، درک خواهند کرد.»
22به همین سبب، بارها از آمدن نزد شما بازداشته شدهام.
23امّا اکنون که در این مناطق، دیگر جایی برای کار من باقی نمانده، و از آنجا که سالهاست مشتاق آمدن نزد شما هستم،
24امید دارم سر راهم به اسپانیا، به دیدار شما بیایم تا پس از آنکه چندی از مصاحبت شما بهرهمند شدم، مرا در سفر به آنجا یاری دهید.
25در حال حاضر آهنگِ اورشلیم دارم تا مقدسین را در آنجا خدمت کنم،
26زیرا کلیساهای مقدونیه و اَخائیه را پسند آمد که برای تنگدستانِ مقدسینِ اورشلیم کمک مالی بفرستند.
27آنها خود به انجام این کار رغبت داشتند؛ و در واقع مدیون آنها نیز بودند، زیرا اگر غیریهودیان در برکات روحانی یهودیان شریک شدند، آنها نیز به نوبۀ خود این دِین را به یهودیان دارند که با دارایی مادی خود، ایشان را خدمت کنند.
28بنابراین، چون این کار را به انجام رسانم و مطمئن شوم که آنان این ثمره را دریافت کردهاند، با گذر از نزد شما، رهسپار اسپانیا خواهم شد.
29میدانم که وقتی نزد شما بیایم، با برکت کامل مسیح خواهم آمد.
30ای برادران، بهخاطر خداوند ما عیسی مسیح و محبت روح، از شما استدعا دارم که برای من به درگاه خدا دعا کنید، و با این کار در مجاهدۀ من شریک باشید.
31دعا کنید از گزند بیایمانانِ یهودیه جان سالم به در برم و خدمتم در اورشلیم نزد مقدسینِ آنجا پذیرفته آید.
32آنگاه به خواست خدا میتوانم با شادی نزد شما بیایم تا در کنار شما تجدیدقوا کنم.
33خدای صلح و سلامت همراه همگی شما باشد. آمین.
16:1 خواهرمان فیبی را به شما معرفی میکنم. او از خادمان کلیسای شهر کِنخْریه است.
2او را در خداوند، آنگونه که شایستۀ مقدسین است، بپذیرید و از هیچ کمکی که از شما بخواهد دریغ مورزید، زیرا او به بسیاری، از جمله خود من، کمک فراوان کرده است.
3به پْریسکیلا و آکیلا، همکاران من در مسیحْ عیسی، سلام برسانید.
4آنان جان خود را بهخاطر من به خطر انداختند، و نه تنها من، بلکه همۀ کلیساهای غیریهودیان از آنان سپاسگزارند.
5همچنین به کلیسایی که در خانۀ آنها بر پا میشود، درود برسانید. به دوست عزیزم اِپینِتوس سلام برسانید، که نوبر کسانی است که در آسیا به مسیح گرویدند.
6مریم را که برای شما زحمت بسیار کشید، سلام گویید.
7به خویشاوندان من، آندْرونیکوس و یونیاس که با من در زندان بودند، سلام برسانید. آنان در میان رسولان، از چهرههای برجستهاند که پیش از من در مسیح بودهاند.
8به آمپْلیاتوس که او را در خداوند دوست میدارم، سلام برسانید.
9به همکارمان در مسیح، اوربانوس، و دوست عزیزم، اِستاخیس، سلام دهید.
10به آپِلیس که امتحان خود را در مسیح پس داده، سلام برسانید. به افراد خاندان آریستوبولُس سلام گویید.
11به خویش من هیرودیون و نیز به آن اعضای خاندان نارکیسوس که در خداوند هستند، سلام برسانید.
12به تْریفینا و تْریفوسا، بانوانی که سختکوشانه در خداوند کار میکنند، و نیز به دوست عزیزم پِرسیس، بانوی دیگری که در خداوند بسیار تلاش میکند، سلام دهید.
13به روفُس که در خداوند برگزیده است، و به مادر او که در حق من نیز مادری کرده، سلام برسانید.
14به آسینکْریتوس، فْلِگون، هِرماس، پاتْروباس و هِرمِس و برادران دیگری که با ایشان هستند، سلام گویید.
15به فیلولوگوس، یولیا، نیریاس و خواهرش، و به اولیمپاس و همۀ مقدسینی که همراه ایشانند، سلام برسانید.
16یکدیگر را با بوسهای مقدّس سلام گویید. همۀ کلیساهای مسیح به شما درود میفرستند.
17ای برادران، میخواهم از شما استدعا کنم مراقب آن کسان باشید که عامل جداییاند و در راه شما مانع ایجاد میکنند و با تعلیمی که شما یافتهاید، مخالفت میورزند؛ از آنان دوری کنید،
18زیرا اینگونه اشخاص خداوند ما مسیح را خدمت نمیکنند، بلکه در پی ارضای شکم خویشند و با سخنانی زیبا و تملّقآمیز بر افکار سادهلوحان تأثیر گذاشته، آنان را میفریبند.
19آوازۀ اطاعت شما در میان همگان پیچیده است؛ بنابراین، از بابت شما بسیار شادمانم. امّا از شما میخواهم در قبال آنچه نیکوست حکیم، و در قبال آنچه بد است، ساده باشید.
20خدای صلح و سلامت بهزودی شیطان را زیر پاهای شما لِه خواهد کرد. فیض خداوند ما عیسی همراه شما باد.
21همکارم تیموتائوس به شما سلام میگوید. خویشاوندان من لوکیوس، یاسون و سوسیپاتِروس نیز برای شما سلام میفرستند.
22من، تِرتیوس، کاتب این نامه، در خداوند به شما سلام میگویم.
23گایوس که مهماننوازیِ او شامل حال من و تمامی اعضای کلیسای اینجا شده است، برای شما سلام میفرستد. اِراستوس که خزانهدار شهر است، و برادر ما کوآرتوس برای شما سلام دارند.
24[«فیض خداوند ما عیسی مسیح با همگی شما باد. آمین».]
25اکنون او را که قادر است شما را مطابق با انجیل من و موعظۀ پیام عیسی مسیح استوار گرداند - یعنی مطابق با مکاشفۀ رازی که از ایام ازل مخفی داشته شده بود،
26امّا اکنون بر مبنای نوشتههای انبیا مکشوف گردیده و به حکم خدای سرمدی، به جهت اطاعت ایمان، به همۀ قومها شناسانیده شده است -
27هم او را که یگانه خدای حکیم است، به واسطۀ عیسی مسیح تا به ابد جلال باد! آمین.