برنامه مطالعه روزانه
۳ ژانویه
پیدایش باب ۵ , ۶
5:1 این است کتاب تاریخچۀ نسل آدم. روزی که خدا انسان را آفرید، او را شبیه خدا ساخت.
2او آنان را مرد و زن آفرید و ایشان را برکت داد، و در روز آفرینش آنها، ایشان را انسان نام نهاد.
3آدم صد و سی ساله بود که پسری شبیه خود و به صورت خویش آورد، و او را شِیث نامید.
4و آدم پس از آوردن شِیث، هشتصد سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
5پس روزهای زندگی آدم به تمامی، نهصد و سی سال بود؛ و او مرد.
6شِیث صد و پنج ساله بود که اِنوش را آورد.
7شِیث پس از آوردن اِنوش، هشتصد و هفت سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
8پس روزهای زندگی شِیث به تمامی، نهصد و دوازده سال بود؛ و او مرد.
9اِنوش نود ساله بود که قینان را آورد.
10اِنوش پس از آوردن قینان، هشتصد و پانزده سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
11پس روزهای زندگی اِنوش به تمامی، نهصد و پنج سال بود؛ و او مرد.
12قینان هفتاد ساله بود که مَهَلَلئیل را آورد.
13قینان پس از آوردن مَهَلَلئیل، هشتصد و چهل سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
14پس روزهای زندگی قینان به تمامی، نهصد و ده سال بود؛ و او مرد.
15و مَهَلَلئیل شصت و پنج ساله بود که یارِد را آورد.
16مَهَلَلئیل پس از آوردن یارِد، هشتصد و سی سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
17پس روزهای زندگی مَهَلَلئیل به تمامی، هشتصد و نود و پنج سال بود؛ و او مرد.
18یارِد صد و شصت و دو ساله بود که خَنوخ را آورد.
19یارِد پس از آوردن خَنوخ هشتصد سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
20پس روزهای زندگی یارِد به تمامی، نهصد و شصت و دو سال بود؛ و او مرد.
21خَنوخ شصت و پنج ساله بود که مَتوشالَح را آورد.
22خَنوخ پس از آوردن مَتوشالَح، سیصد سال با خدا راه میرفت و پسران و دختران دیگر آورد.
23پس روزهای زندگی خَنوخ به تمامی، سیصد و شصت و پنج سال بود.
24خَنوخ با خدا راه میرفت، و دیگر یافت نشد؛ زیرا خدا او را برگرفت.
25مَتوشالَح صد و هشتاد و هفت ساله بود که لَمِک را آورد.
26مَتوشالَح پس از آوردن لَمِک، هفتصد و هشتاد و دو سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
27پس روزهای زندگی مَتوشالَح به تمامی، نهصد و شصت و نه سال بود؛ و او مرد.
28لَمِک صد و هشتاد و دو ساله بود که پسری آورد،
29و او را نوح نامید و گفت: «این پسرْ ما را از کار و محنت دستهایمان به سبب زمینی که خداوند لعنت کرد، آسودگی خواهد بخشید.»
30لَمِک پس از آوردن نوح، پانصد و نود و پنج سال زندگی کرد و پسران و دختران دیگر آورد.
31پس روزهای زندگی لَمِک به تمامی، هفتصد و هفتاد و هفت سال بود؛ و او مرد.
32نوح پانصد ساله بود که سام و حام و یافِث را آورد.
6:1 و اما چون شمار آدمیان بر زمین فزونی گرفت و دختران برای ایشان زاده شدند،
2پسران خدا دیدند که دختران آدمیان زیبارویند، و هر یک را که برمیگزیدند به زنی میگرفتند.
3و خداوند فرمود: «روح من همیشه در انسان نخواهد ماند، زیرا که او موجودی فانی است: روزهای او صد و بیست سال خواهد بود.»
4در آن روزگار و پس از آن، غولپیکران بر زمین بودند، زمانی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنان فرزندان برای ایشان به دنیا آوردند. اینان پهلوانانی از روزگاران کهن بودند که مردانی نامآور شدند.
5و خداوند دید که شرارت انسان بر زمین بسیار است، و هر نیتِ اندیشههای دل او پیوسته برای بدی است و بس؛
6و خداوند از این که انسان را بر زمین ساخته بود، متأسف شد و در دل خود غمگین گشت.
7پس خداوند فرمود: «انسان را که آفریدهام از روی زمین محو خواهم ساخت، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان آسمان را، زیرا که از ساختن آنها متأسف شدم.»
8اما نوح در نظر خداوند فیض یافت.
9و این است تاریخچۀ نسل نوح. نوح مردی بود پارسا و در روزگار خویش بیعیب. نوح با خدا راه میرفت.
10و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافِث.
11باری، زمین در نظر خدا فاسد و آکنده از خشونت شده بود.
12و خدا زمین را دید که اینک فاسد گشته بود، زیرا که تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد کرده بودند.
13پس خدا به نوح گفت: «پایان تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا زمین به سبب آنان آکنده از خشونت شده است. اینک آنان را با زمین نابود خواهم کرد.
14پس برای خود کشتیای از چوب کوفر بساز، و حجرههایی در آن بنا کن، و درون و بیرونش را قیراندود نما.
15آن را اینگونه بساز: درازای کشتی سیصد ذِراع، پهنایش پنجاه ذِراع و بلندیاش سی ذِراع باشد.
16برای کشتی روزنهای به اندازۀ یک ذِراع از بالای آن بساز. درِ کشتی را در پهلوی آن بگذار و طبقات پایین و وسط و بالا در آن بنا کن.
17زیرا اینک من توفانِ آب بر زمین میآورم تا هر ذیجسدی را که نَفَسِ حیات در آن باشد از زیر آسمان نابود سازم. هر چه بر زمین است، خواهد مرد.
18لیکن عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت، و تو به کشتی در خواهی آمد؛ تو و پسرانت و زنت و زنان پسرانت، همراه تو.
19از همۀ جانداران، از هر ذیجسدی، جفتی از هر گونه، به درون کشتی ببر تا آنها را با خود زنده نگاه داری. نر و ماده باشند.
20از هر گونه پرنده، از هر گونه چارپا و از هر گونه خزندۀ زمین، جفتی از هر گونه نزد تو خواهند آمد تا آنها را زنده نگاه داری.
21همچنین از هر گونه آذوقۀ خوردنی برگیر و بیندوز، تا برای تو و آنها خوراک باشد.»
22پس نوح چنین کرد؛ او هرآنچه را که خدا به وی فرمان داده بود، به انجام رسانید.
مزامیر باب ۶ , ۷ , ۸
6:1 خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن، و در غضب خویش تأدیبم منما.
2خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمردهام؛ خداوندا، شفایم بخش، زیرا استخوانهایم مضطرب است،
3و جانم سخت پریشان است. و اما تو، ای خداوند، تا چند؟
4خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛ بهخاطر محبت خویش نجاتم بخش.
5زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد. کیست که در هاویه تو را بستاید؟
6از نالیدن خستهام، هر شب بسترم را غرق اشک میکنم، و تختخوابم را به گریه تَر میسازم.
7دیدگانم از اندوه، کمسو شده و به سبب همۀ دشمنانم، تار گشته است.
8ای همۀ بدکاران از من دور شوید، زیرا خداوند صدای گریۀ مرا شنیده است.
9آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛ خداوند دعای مرا قبول میفرماید.
10دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد، آنان روی برگردانیده، به ناگاه خجل خواهند گشت.
7:1 ای یهوه خدای من، به تو پناه میآورم؛ مرا از همۀ تعقیبکنندگانم نجات ده و برهان،
2مبادا همچون شیر جان مرا بدرند، و پاره پارهام کنند و رهانندهای نباشد.
3ای یهوه خدای من، اگر این را کرده باشم و دستانم به ظلم آلوده باشد؛
4اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم، یا دشمنم را بیسبب تاراج کرده باشم،
5بگذار دشمنْ جانم را تعقیب کند و به من برسد؛ بگذار حیاتم را بر زمین پایمال کند و جانم را در خاک ساکن سازد. سِلاه
6خداوندا، در خشم خویش برخیز، و در برابر غضب دشمنانم قیام کن. برای من بیدار شو، ای که عدالت را حکم کردهای.
7بگذار جماعت قومها بر تو گرد آیند، فوق ایشان به مقام اعلی بازگرد.
8خداوند بر مردمان داوری میکند. خداوندا، فراخور پارساییام مرا داد بده، فراخور صداقتی که در من است.
9ای خدای عادل، که دلها و ذهنها را میآزمایی، شرارت شریران را پایان بخش و پارسایان را استوار گردان.
10سپر من خداست، که راستدلان را نجاتدهنده است.
11خدا داور عادل است، خدایی که هر روزه به خشم میآید.
12اگر انسان توبه نکند، شمشیر خود را تیز خواهد کرد، و کمان خود را کشیده، آماده خواهد فرمود.
13برای او سلاحهای مرگبار مهیا کرده، تیرهای خود را آتشین خواهد ساخت.
14بنگر آن کس را که به شرارت آبستن شده، و به فتنه حامله گشته، دروغ میزاید.
15حفرهای میکَنَد و آن را گود میکُند، و در چاهی که خود کنده است، فرو~میافتد.
16فتنۀ او بر سرش خواهد برگشت، و خشونتش بر فرق سرش فرود خواهد آمد.
17خداوند را به شایستگیِ عدالتش سپاس خواهم گفت، نام خداوندِ متعال را خواهم سرایید.
8:1 ای یهوه، خداوندگار ما، چه شکوهمند است نام تو در سرتاسر زمین! تو جلال خویش را بر فراز آسمانها گسترانیدهای.
2از زبان کودکان و شیرخوارگان به سبب دشمنانت ستایش را بنیان نهادی، تا خَصم و انتقامگیرنده را خاموش گردانی.
3چون به آسمانهای تو بنگرم، که صنعت انگشتان توست، و به ماه و ستارگان که تو بر قرار داشتهای،
4گویم: انسان چیست که در اندیشهاش باشی، و بنیآدم، که به او روی نمایی؟
5او را اندکی کمتر از فرشتگان ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سرش نهادی.
6بر کارهای دستت، او را چیرگی بخشیدی و همه چیز را زیر پاهای او نهادی:
7گوسفندان و گاوان را، به تمامی، و جانوران صحرا را؛
8پرندگان آسمان، و ماهیان دریا را؛ و هرآنچه را که از راه دریاها میگذرد.
9ای یهوه، خداوندگار ما، چه شکوهمند است نام تو در سرتاسر زمین!
متی باب ۵
5:1 چون عیسی آن جماعتها را دید، به کوهی برآمد و بنشست. آنگاه شاگردانش نزد او آمدند
2و او به تعلیم دادنشان آغاز کرد و گفت:
3«خوشا به حال فقیرانِ در روح، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.
4خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.
5خوشا به حال حلیمان، زیرا آنان زمین را به میراث خواهند برد.
6خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا آنان سیر خواهند شد.
7خوشا به حال رحیمان، زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
8خوشا به حال پاکدلان، زیرا آنان خدا را خواهند دید.
9خوشا به حال صلحجویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
10خوشا به حال آنان که در راه پارسایی آزار میبینند، زیرا پادشاهی آسمان از آنِ ایشان است.
11«خوشا به حال شما، آنگاه که مردم بهخاطر من، شما را دشنام دهند و آزار رسانند و هر سخن بدی بهدروغ علیهتان بگویند.
12خوش باشید و شادی کنید زیرا پاداشتان در آسمان عظیم است. چراکه همینگونه پیامبرانی را که پیش از شما بودند، آزار رسانیدند.
13«شما نمک جهانید. امّا اگر نمک خاصیتش را از دست بدهد، چگونه میتوان آن را باز نمکین ساخت؟ دیگر به کاری نمیآید جز آنکه بیرون ریخته شود و پایمالِ مردم گردد.
14«شما نور جهانید. شهری را که بر فراز کوهی بنا شده، نتوان پنهان کرد.
15هیچکس چراغ را نمیافروزد تا آن را زیر کاسهای بنهد، بلکه آن را بر چراغدان میگذارد تا نورش بر همۀ آنان که در خانهاند، بتابد.
16پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر شما را که در آسمان است، بستایند.
17«گمان مبرید که آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را نسخ کنم؛ نیامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم.
18زیرا آمین، به شما میگویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، نقطه یا همزهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا اینکه همه به انجام رسد.
19پس هر که یکی از کوچکترینِ این احکام را کماهمیت شمارد و به دیگران نیز چنین بیاموزد، در پادشاهیِ آسمان، کوچکترین به شمار خواهد آمد. امّا هر که این احکام را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در پادشاهیِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.
20زیرا به شما میگویم، تا پارسایی شما برتر از پارسایی علمای دین و فَریسیان نباشد، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت.
21«شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هر که قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود.“
22امّا من به شما میگویم، هر که بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است؛ و هر که به برادر خود ’راقا‘ گوید، سزاوار محاکمه در حضور شوراست؛ و هر که به برادر خود احمق گوید، سزاوار آتش جهنم بُوَد.
23پس اگر هنگام تقدیم هدیهات بر مذبح، به یاد آوردی که برادرت از تو چیزی به دل دارد،
24هدیهات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیهات را تقدیم نما.
25با شاکیِ خود که تو را به محکمه میبرد، تا هنوز با وی در راه هستی، صلح کن، مبادا تو را به قاضی سپارد و قاضی تو را تحویل نگهبان دهد و به زندان افتی.
26آمین، به تو میگویم که تا قِران آخر را نپردازی، از زندان به در نخواهی آمد.
27«شنیدهاید که گفته شده، ”زنا مکن.“
28امّا من به شما میگویم، هر که با شهوت به زنی بنگرد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است.
29پس اگر چشم راستت تو را میلغزاند، آن را به در آر و دور افکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
30و اگر دست راستت تو را میلغزاند، آن را قطع کن و دورافکن، زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت نابود گردد تا آن که تمام بدنت به دوزخ افکنده شود.
31«همچنین گفته شده که ”هر که زن خود را طلاق دهد، باید به او طلاقنامهای بدهد.“
32امّا من به شما میگویم، هر که زن خود را جز بهعلت بیعفتی طلاق دهد، باعث زناکار شدن او میگردد؛ و هر که زن طلاق داده شده را به زنی بگیرد، زنا میکند.
33«و باز شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”سوگند دروغ مخور، بلکه به سوگندهای خود به خداوند وفا کن.“
34امّا من به شما میگویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست،
35و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است.
36و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد.
37پس ’بلهِ‘ شما همان ’بله‘ باشد و ’نهِ‘ شما ’نه‘، زیرا افزون بر این، شیطانی است.
38«نیز شنیدهاید که گفته شده، ”چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان.“
39امّا من به شما میگویم، در برابر شخص شریر ایستادگی نکنید. اگر کسی به گونۀ راست تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز به سوی او بگردان.
40و هر گاه کسی بخواهد تو را به محکمه کشیده، قبایت را از تو بگیرد، عبایت را نیز به او واگذار.
41اگر کسی مجبورت کند یک میل با او بروی، دو میل همراهش برو.
42اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان.
43«شنیدهاید که گفته شده، ”همسایهات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“
44امّا من به شما میگویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار میرسانند، دعای خیر کنید،
45تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان میتاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران میباراند.
46اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت میکنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خَراجگیران چنین نمیکنند؟
47و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی اقوام بتپرست چنین نمیکنند؟
48پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است.