برنامه مطالعه روزانه
۵ ژانویه
پیدایش باب ۹ , ۱۰
9:1 آنگاه خدا نوح و پسرانش را برکت داد و به ایشان فرمود: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید.
2ترس و هیبت شما بر همۀ جانوران زمین و بر همۀ پرندگان آسمان و بر هرآنچه بر زمین میخزد و بر همۀ ماهیان دریا خواهد بود؛ آنها به دستان شما سپرده شدهاند.
3هر جنبندهای که حیات دارد، خوراک شما خواهد بود. همانگونه که گیاهان سبز را به شما دادم، اکنون همه چیز را به شما میبخشم.
4اما گوشت را با حیاتش که خون آن باشد، مخورید.
5بهیقین تاوان خون شما را که حیات در آن است باز خواهم ستانید: از هر جانوری آن را باز خواهم ستانید. تاوان جان انسان را از دست همنوعش نیز باز خواهم ستانید.
6«هر که خون انسان ریزد، خونش به دست انسان ریخته شود؛ زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.
7و اما شما، بارور و کثیر شوید؛ بر زمین منتشر گردید و در آن بیفزایید.»
8سپس خدا، نوح و پسرانش را با وی خطاب کرده، گفت:
9«اینک من عهد خویش را با شما و پس از شما با فرزندان شما استوار میسازم،
10و نیز با هر جانداری که با شما باشد، از پرندگان و چارپایان و همۀ جانوران زمین، یعنی با همۀ آنها که از کشتی بیرون آمدند؛ این برای همۀ جانوران زمین خواهد بود.
11من عهد خود را با شما استوار میگردانم که دیگر هرگز هر ذیجسد به آب توفان هلاک نشود، و دیگر هرگز توفانی نباشد که همۀ زمین را ویران کند.»
12و خدا گفت: «این است نشان عهدی که من میان خود و شما و هر جانداری که با شماست، برای همۀ نسلهای آینده میبندم.
13رنگینکمان خود را در ابر قرار دادهام، و آن نشان عهدی خواهد بود که میان من و زمین است.
14هرگاه ابرها را بر فراز زمین بگسترانم و رنگینکمان در ابرها پدیدار شود،
15آنگاه عهد خود را با شما و هر جاندار ذیجسد به یاد خواهم آورد. و آبها دیگر هرگز سیل نخواهد شد تا هر ذیجسد را هلاک کند.
16هرگاه رنگینکمان در ابرها پدیدار شود، آن را خواهم دید و عهد جاودانی میان خدا و هر جاندار ذیجسد را که بر زمین است به یاد خواهم آورد.»
17پس خدا به نوح فرمود: «این است نشان عهدی که در میان خود و هر ذیجسدی که بر زمین است، استوار ساختهام.»
18پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافِث بودند. حام پدر کنعان بود.
19اینان سه پسر نوح بودند و مردمان تمامی جهان از ایشان منشعب شدند.
20نوح به کِشتکاری زمین آغاز کرد، و تاکستانی غَرْس نمود.
21او از شراب آن نوشیده، مست شد و خود را در میان خیمۀ خویش برهنه ساخت.
22حام، پدر کنعان، برهنگی پدر را دید و دو برادر خویش را در بیرون خبر داد.
23پس سام و یافِث ردایی برگرفته، آن را بر شانههای خویش افکندند و پس پس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند. ایشان روی به جانب دیگر داشتند و برهنگی پدر را ندیدند.
24چون نوح از مستی خود به هوش آمد و دریافت که پسر کوچکتر با وی چه کرده است،
25گفت: «لعنت بر کنعان! برادران خود را بندۀ بندگان باشد.»
26و نیز گفت: «متبارک باد یهوه، خدای سام! کنعان بندۀ او باشد.
27خدا یافِث را وسعت بخشد؛ او در خیمههای سام ساکن شود، و کنعان بندۀ او باشد.»
28نوح پس از توفان سیصد و پنجاه سال زندگی کرد.
29پس روزهای زندگی نوح به تمامی نهصد و پنجاه سال بود؛ و او مرد.
10:1 این است تاریخچۀ نسل پسران نوح، سام و حام و یافِث. برای ایشان پس از توفان، پسران زاده شدند.
2پسران یافِث: جومِر، ماجوج، مَدای، یاوان، توبال، ماشِک و تیراس.
3پسران جومِر: اَشکِناز، ریفات و توجَرمَه.
4پسران یاوان: اِلیشَه، تَرشیش، کِتّیم و دودانیم.
5از اینان، مردمان ساحلنشین در سرزمینهای خود منشعب شدند، هر یک با زبان خویش، بر حسب طایفه و در قومهای خویش.
6پسران حام: کوش، مصر، فوط و کنعان.
7پسران کوش: سِبا، حَویلَه، سَبتاه، رَعَمَه و سَبتِکا. پسران رَعَمَه: صَبا و دِدان.
8کوش نِمرود را آورد که سلحشوری را در جهان آغاز کرد.
9وی در حضور خداوند شکارچی نیرومندی بود؛ از این رو میگویند: «همچون نِمرود، شکارچی نیرومند در حضور خداوند.»
10مراکز اصلی حکومت او بابِل، اِرِک، اَکَّد و کَلنِه، در سرزمین شِنعار بود.
11او از آن سرزمین به آشور رفت، و در آنجا نینوا، رِحوبوت عیر، کالَح و
12ریسِن، آن شهر بزرگ را، که میان نینوا و کالَح واقع است، بنا کرد.
13مصر لودیم، عَنامیم، لِهابیم، و نَفتوخیم را آورد،
14و فَتروسیم و کَسلوحیم را که از ایشان فلسطینیان پدید آمدند، و کَفتوریم را.
15کنعان نخستزادهاش صیدون، و حیت را آورد،
16و یِبوسیان، اَموریان و جِرجاشیان را،
17و حِویان، عَرْقیان، و سینیان را،
18و اَروادیان، صِماریان و حَماتیان را. پس از آن، طوایف کنعانی منشعب شدند.
19حدود کنعان از صیدون به سمت جِرار تا غزه بود، و به سمت سُدوم، عَمورَه، اَدمَه و صِبوئیم، تا لاشَع.
20اینانند پسران حام بر حسب طوایف و زبانهایشان، در سرزمینها و اقوام خویش.
21برای سام نیز، که نیای همۀ بنیعِبِر و برادر بزرگتر یافِث بود، پسران زاده شدند.
22پسران سام: عیلام، آشور، اَرفَکشاد، لود و اَرام.
23پسران اَرام: عوص، حول، جاتِر و ماش.
24اَرفَکشاد پدر شِلَخ بود و شِلَخ پدر عِبِر.
25دو پسر برای عِبِر زاده شدند: نام یکی فِلِج بود زیرا در زمان او زمین منقسم شد؛ برادر او یُقطان نام داشت.
26یُقطان پدرِ اَلموداد، شِلِف، حَضَرمَوِت، یِرَخ،
27هَدورام، اوزال، دِقلَه،
28عوبال، اَبیمائیل، صَبا،
29اوفیر، حَویلَه و یوباب بود. اینان همه پسران یُقطان بودند.
30سرزمینی که ایشان در آن میزیستند، از میشا به سمت سِفار بود که کوهستانی در شرق است.
31اینانند پسران سام بر حسب طوایف و زبانهایشان، در سرزمینها و اقوام خویش.
32اینانند طوایف پسران نوح بر حسب نسلهای ایشان در اقوام خویش. از ایشان اقوام جهان پس از توفان منشعب شدند.
مزامیر باب ۱۱ , ۱۲ , ۱۳
11:1 در خداوند پناه گرفتهام؛ پس چگونه به جانِ من میگویید: «همچون پرندهای به کوه خود بگریز؛
2زیرا هان شریران کمان را میکِشند، و تیر را بر زِه نهادهاند، تا در تاریکی بر راستدلان بیندازند.
3زیرا چون ارکان منهدم میگردند، پارسا چه میتواند کرد؟»
4خداوند در معبد مقدس خویش است؛ خداوند بر تخت خود در آسمان است. چشمان او مینگرد، پِلکهای او بنیآدم را میآزماید.
5خداوند پارسا و شریر را میآزماید؛ جان او بیزار است از آن که خشونت را دوست میدارد.
6بر شریران اخگرهای افروخته خواهد بارانید؛ سهم پیالۀ آنها گوگردِ گداخته و بادِ سوزان خواهد بود.
7زیرا خداوند عادل است، او اعمال پارسایانه را دوست میدارد؛ صالحان روی او را نظاره خواهند کرد.
12:1 خداوندا، نجات بده، زیرا سرسپردهای باقی نمانده است و وفاداران از میان بنیآدم محو گردیدهاند.
2همه به یکدیگر دروغ میگویند؛ لبهای چاپلوسشان به ریا سخن میگوید.
3باشد که خداوند همۀ لبهای چاپلوس را قطع کند و هر زبان لافزن را،
4که میگویند: «به زبان خویش پیروز خواهیم شد؛ لبهای ما با ماست، کیست سَروَر ما؟»
5خداوند میگوید: «به سبب غارت ستمدیدگان، و نالۀ نیازمندان، اکنون برمیخیزم. ایشان را در امنیتی که برایش آه میکشند، بر پا خواهم داشت.»
6سخنان خداوند خالص است، همچون نقرۀ تصفیه شده در کورۀ گِلی که هفت بار پاک شده باشد.
7خداوندا، تو ایشان را نگاه خواهی داشت؛ تو ما را از چنین مردمان، جاودانه حفظ خواهی کرد.
8شریران به هر سو پرسه میزنند، آنگاه که فرومایگی در میان آدمیان برافراشته شود.
13:1 تا به کی، خداوندا؟ آیا مرا تا ابد فراموش خواهی کرد؟ تا به کی روی خود را از من خواهی پوشانید؟
2تا به کی با اندیشههایم دست به گریبان باشم، و همۀ روز در دلم غم باشد؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراز شود؟
3ای یهوه خدای من، بر من نظر کن و اجابتم فرما. به چشمانم روشنایی بخش، مبادا به خواب مرگ بخسبم؛
4مبادا دشمنم گوید: «بر او چیره شدم»، و خصمانم از تزلزلم شادمان شوند.
5و اما من، بر محبت تو توکل میدارم؛ دلم در نجات تو شادی خواهد کرد.
6برای خداوند خواهم سرایید، زیرا مرا سزای نیکو داده است.
متی باب ۷
7:1 «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود.
2زیرا به همانگونه که بر دیگران داوری کنید، بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید، برای شما وزن خواهد شد.
3چرا پَرِ کاه را در چشم برادرت میبینی، امّا از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟
4چگونه میتوانی به برادرت بگویی، ”بگذار پَرِ کاه را از چشمت به در آورم،“ حال آنکه چوبی در چشم خود داری؟
5ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود به در آر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پَرِ کاه را از چشم برادرت بیرون کنی.
6«آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند.
7«بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به رویتان گشوده خواهد شد.
8زیرا هر که بخواهد، به دست آوَرَد و هر که بجوید، یابد و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود.
9کدامیک از شما اگر پسرش از او نان بخواهد، سنگی به او میدهد؟
10یا اگر ماهی بخواهد، ماری به او میبخشد؟
11حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان، میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر شما که در آسمان است به آنان که از او بخواهند، هدایای نیکو خواهد بخشید.
12پس با مردم همانگونه رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصۀ تورات و نوشتههای انبیا.
13«از درِ تنگ داخل شوید، زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی میشود و داخلشوندگانِ به آن بسیارند.
14امّا تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی میشود، و یابندگان آن کماند.
15«از پیامبران دروغین برحذر باشید. آنان در لباس گوسفندان نزد شما میآیند، امّا در باطن گرگان درّندهاند.
16آنها را از میوههایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از بوتۀ خار و انجیر را از علف هرز میچینند؟
17به همینسان، هر درخت نیکو میوۀ نیکو میدهد، امّا درخت بد میوۀ بد.
18درخت نیکو نمیتواند میوۀ بد بدهد، و درخت بد نیز نمیتواند میوۀ نیکو آوَرَد.
19هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده میشود.
20بنابراین، آنان را از میوههایشان خواهید شناخت.
21«نه هر که مرا ’سرورم، سرورم‘ خطاب کند به پادشاهی آسمان راه یابد، بلکه تنها آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است، به جا آوَرَد.
22در آن روز بسیاری مرا خواهند گفت: ”سرور ما، سرور ما، آیا به نام تو نبوّت نکردیم؟ آیا به نام تو دیوها را بیرون نراندیم؟ آیا به نام تو معجزات بسیار انجام ندادیم؟“
23امّا به آنها بهصراحت خواهم گفت، ”هرگز شما را نشناختهام. از من دور شوید، ای بدکاران!“
24«پس هر که این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل کند، همچون مرد دانایی است که خانۀ خود را بر سنگ بنا کرد.
25چون باران بارید و سیلها روان شد و بادها وزید و بر آن خانه زور آورْد، خراب نشد زیرا بنیادش بر سنگ بود.
26امّا هر که این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل نکند، همچون مرد نادانی است که خانۀ خود را بر شن بنا کرد.
27چون باران بارید و سیلها روان شد و بادها وزید و بر آن خانه زور آورْد، ویران شد، و ویرانیاش عظیم بود!»
28چون عیسی این سخنان را به پایان رسانید، مردم از تعلیم او در شگفت شده بودند،
29زیرا با اقتدار تعلیم میداد، نه مانند علمای دین ایشان.