برنامه مطالعه روزانه
۲۰ دسامبر
ایوب باب ۲۵ , ۲۶ , ۲۷
25:1 آنگاه بِلدَدِ شوحی در پاسخ گفت:
2«حاکمیت و هیبت از آن خداست؛ او در مکانهای رفیع خویش آرامش برقرار میکند.
3آیا لشکریانِ او را میتوان شمرد؟ کیست که نور او بر وی طلوع نکند؟
4آدمی چگونه نزد خدا پارسا شمرده شود؟ آن که از زن زاده شود چگونه پاک توانَد بود؟
5اینک حتی ماه نیز نوری ندارد، و ستارگان در نظرش پاک نیستند،
6چه رسد به آدمی که حشرهای بیش نیست، و بنیآدم که کرمی بیش نِی!»
26:1 ایوب در پاسخ گفت:
2«شخص بیقوّت را عجب یاری رساندهای! بازوی ناتوان را عجب نجات دادهای!
3شخص بیحکمت را عجب مشورت دادهای! خردمندی را عجب به نمایش گذاشتهای!
4به یاریِ چه کسی چنین سخنان بر زبان راندهای، و روحِ کیست که از طریق تو سخن گفته است؟
5«ارواح مردگان میلرزند، آنان که زیر آبهایند و همۀ ساکنانش.
6هاویه به حضور وی عریان است، و اَبَدون را پوششی نیست.
7شمال را بر خلاء میگسترانَد، و زمین را بر نیستی میآویزد.
8آبها را در ابرهای خود میپیچد، اما ابرها زیر بار آنها شکافته نمیشود.
9روی ماهِ تمام را میپوشانَد، و ابرهای خویش را بر آن میگسترانَد.
10دایرهای بر سطح آبها کشیده است، و آن را حدِ بین روشنایی و تاریکی قرار داده است.
11ستونهای آسمان میلرزد و از عتاب او حیران میماند.
12به نیروی خویش دریا را آرام میسازد، و به حکمتِ خویش رَهَب را خُرد میکند.
13به روح او آسمانها زینت داده شدهاند، و دست او مارِ تیزرو را سُفته است.
14براستی که اینها تنها حواشی طریقهای اوست، و چه نجوای آرامی از او میشنویم! اما رعدِ جَبَروتِ او را کیست که درک توانَد کرد؟»
27:1 و ایوب در ادامۀ خطابۀ خود، گفت:
2«قسم به حیات خدایی که حق مرا از من ربوده، و به قادر مطلق که جان مرا تلخ کرده،
3که تا جان در بدن دارم و نَفَسِ خدا در بینیام است،
4لبهایم به بیانصافی سخن نخواهد گفت، و زبانم به فریب تکلم نخواهد کرد.
5حاشا از من که شما را تصدیق کنم، و تا زندهام کاملیت خویش را انکار نخواهم کرد.
6همچنان بر پارسایی خود پای خواهم فشرد و از ایستادگی بر آن دست نخواهم کشید؛ دلم تا زندهام مرا سرزنش نخواهد کرد.
7«دشمنانِ من مانند شریران باشند، و مخالفانم همچون بدکاران!
8زیرا امید شخص خدانشناس چیست آنگاه که خدا او را منقطع سازد؟ آنگاه که خدا جانش بستاند؟
9آیا خدا فریاد او را خواهد شنید آنگاه که تنگی بر او عارض شود؟
10آیا از قادر مطلق لذت خواهد برد؟ آیا در همۀ اوقات از خدا مسئلت خواهد کرد؟
11«به شما دربارۀ دست خدا تعلیم خواهم داد، و طریقهای قادر مطلق را پنهان نخواهم داشت.
12اینک شما خودْ همگی این را دیدهاید؛ پس چرا سخنان باطل میگویید؟
13«این است نصیبِ مرد شریر از جانب خدا، و میراثی که ظالمان از قادر مطلق دریافت میکنند.
14اگر فرزندانش افزون شوند، شمشیر در انتظارشان است، و نسل او نان کافی نخواهند داشت.
15بازماندگانش از طاعون به گور فرود خواهند شد، و بیوهزنانش برای آنها نخواهند گریست.
16اگرچه به اندازۀ غبار نقره بیندوزد، و به فراوانیِ گِل، جامه فراهم سازد،
17فراهم خواهد ساخت اما پارسایان آن را خواهند پوشید، و بیگناهان نقره را میان خود تقسیم خواهند کرد.
18خانهای که او بنا میکند به سستی خانۀ بید است، همچون سایهبانی که دیدبان میسازد.
19او دولتمند به خواب میرود، اما دیگر چنین نخواهد کرد؛ چشم میگشاید و از ثروتش دیگر اثری نیست.
20ترس و وحشت چون سیلاب او را فرو~میگیرد، و گردبادْ شبانگاهان وی را درمیرباید.
21باد شرقی او را برمیگیرد و اثری از او باقی نمیماند؛ آری، باد او را از مکانش میروبَد.
22بر او به شدّت میوزد و رحم نمیکند، و او سخت میکوشد تا از چنگش بگریزد.
23مردمان به سبب او بر پشت دست خود میزنند، و چون از مکانش رانده میشود انگشت به دهان میمانند.
زکریا باب ۲ , ۳
2:1 آنگاه سر برافراشته، نگریستم و هان در برابرم مردی بود با ریسمان اندازهگیری در دستش!
2پرسیدم: «کجا میروی؟» مرا گفت: «تا اورشلیم را اندازه بگیرم و طول و عرضش را دریابم.»
3در آن هنگام فرشتهای که با من سخن میگفت پیش آمد، و فرشتهای دیگر نیز آمد تا او را ملاقات کند،
4و او را گفت: «بشتاب و به آن جوان بگو: ”اورشلیم به سبب کثرت مردمان و حیواناتی که در آن خواهند بود، همچون روستاهایی بدون حصار مسکون خواهد شد.
5زیرا خداوند میفرماید من خود دیواری از آتش گرداگرد آن خواهم بود، و جلال در میانش.“»
6خداوند میگوید: برخیزید! برخیزید! از سرزمین شمال بگریزید زیرا من شما را همچون چهار باد آسمان پراکنده ساختهام؛ این است فرمودۀ خداوند.
7برخیز ای صَهیون! ای که با دختر بابِل ساکنی، بگریز!
8زیرا خداوند لشکرها، که مرا پس از جلال نزد قومهایی که شما را غارت کردند فرستاده است، میگوید، هر که دست بر شما نهد، بر مردمک چشم او دست نهاده است:
9«هان من دست خود را بر آنان بلند خواهم کرد، و آنان غارتِ بندگان خویش خواهند شد. آنگاه خواهید دانست که خداوند لشکرها مرا فرستاده است.
10ای دختر صَهیون، بسرا و شادمان باش، زیرا خداوند میفرماید: اینک میآیم، و در میان تو ساکن خواهم شد.
11در آن روز قومهای بسیار به خداوند خواهند پیوست و قوم من خواهند شد. و من در میان تو ساکن خواهم شد و تو خواهی دانست که خداوند لشکرها مرا نزد تو فرستاده است.
12آنگاه خداوند یهودا را در سرزمین مقدس همچون مِلک خویش به میراث خواهد برد، و بار دیگر اورشلیم را بر خواهد گزید.»
13ای تمامی بشر، در پیشگاه خداوند خاموش باشید، زیرا او از مسکن مقدس خویش به پا خاسته است.
3:1 آنگاه او یِهوشَع کاهن اعظم را به من نشان داد که در حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود. و شیطان به جانب راست یِهوشَع ایستاده بود تا او را متهم کند.
2خداوند به شیطان گفت: «ای شیطان، خداوند تو را توبیخ کند! خداوند که اورشلیم را برگزیده است، تو را توبیخ کند! آیا این مرد چوبِ نیمسوزی نیست که از میان آتش برگرفته شده است؟»
3و یِهوشَع جامۀ چرکین بر تن، به حضور فرشته ایستاده بود.
4فرشته به کسانی که در برابر یِهوشَع ایستاده بودند، گفت: «جامۀ چرکین از تنش به در آورید.» و به یِهوشَع گفت: «اینک تقصیرت را از تو بیرون کردم، و جامۀ فاخر بر تو خواهم پوشانید.»
5نیز گفت دستاری طاهر بر سرش بگذارند. پس دستاری طاهر بر سرش نهادند و جامه بر تنش کردند. و فرشتۀ خداوند ایستاده بود.
6آنگاه فرشتۀ خداوند یِهوشَع را نصیحت کرده، گفت:
7«خداوند لشکرها چنین میفرماید: اگر در راههای من سلوک کنی و حکم مرا نگاه داری، آنگاه سرپرستی خانۀ مرا بر عهده خواهی داشت و مسئول نگهداری از صحنهای من خواهی بود، و تو را در میان آنان که اینجا میایستند، بار خواهم داد.
8حال، ای یِهوشَع کاهن اعظم، بشنو، تو و یارانت که به حضورت مینشینند، چراکه آنان مردان نشانه هستند: زیرا هان من خادم خود ’شاخه‘ را خواهم آورد.
9اینک سنگی را که در برابر یِهوشَع نهادهام بنگر، سنگ واحدی را که هفت جانب دارد. هان خداوند لشکرها میفرماید: من نقش آن را حَک خواهم کرد، و گناه این سرزمین را در یک روز رفع خواهم نمود.
10آری، خداوند لشکرها میگوید: در آن روز، هر یک از شما همسایۀ خود را زیر درخت مو و درخت انجیر خویش دعوت خواهید کرد.»
نامه یهودا
1از یهودا، خادم عیسی مسیح و برادر یعقوب، به فراخواندگانی که در خدای پدر، محبوبند، و برای عیسی مسیح محفوظ نگاه داشته شدهاند:
2رحمت و سلامتی و محبت، بهفزونی بر شما باد.
3ای عزیزان، گرچه اشتیاق بسیار داشتم تا دربارۀ نجاتی که در آن سهیم هستیم به شما بنویسم، امّا لازم دیدم با نوشتن این چند خط، شما را به ادامۀ مجاهده در راه ایمانی برانگیزم که یک بار برای همیشه به مقدسین سپرده شده است.
4زیرا برخی کسان که محکومیتشان از دیرباز رقم خورده، مخفیانه در میان شما رخنه کردهاند. اینان خدانشناسانی هستند که فیض خدای ما را به جواز ارتکاب فجور بدل میکنند و عیسی مسیح، یگانه سرور و خداوند ما را انکار مینمایند.
5با آنکه شما یک بار از این همه آگاهی یافتهاید، میخواهم یادآور شوم که خداوند قوم خود را از سرزمین مصر رهانید، امّا زمانی دیگر آنان را که ایمان نداشتند، هلاک کرد.
6او فرشتگانی را نیز که مقام والای خود را حفظ نکردند، بلکه منزلگاه مناسب خویش را ترک گفتند، به زنجیرهای ابدی کشیده و برای محاکمه در آن روز عظیم، در تاریکی مطلق نگاه داشته است.
7به همین گونه، سُدوم و عَمورَه و شهرهای اطراف، که همانند آنان بیعفتی کردند و در پی شهوات غیرطبیعی رفتند، با تحمّل مجازاتِ آتش ابدی، چون درس عبرت مقرر گشتند.
8با این همه، به گونهای مشابه، این کسان نیز بر پایۀ خوابهایی که میبینند بدنهای خویش را نجس میسازند و اقتدار خداوند را رد میکنند و به بزرگان آسمانی اهانت میورزند.
9حال آنکه حتی میکائیل، فرشتۀ اعظم، آنگاه که با ابلیس دربارۀ جسد موسی مجادله میکرد، جرأت نکرد خودْ او را به سبب اهانت محکوم کند، بلکه فقط گفت: «خداوند، تو را توبیخ فرماید!»
10امّا اینان به آنچه از آن شناختی ندارند اهانت میورزند، حال آنکه آنچه همچون حیوانات بیشعور از روی غریزه میفهمند، همان باعث هلاکتشان خواهد شد.
11وای بر آنان، زیرا که به راه قائن رفتهاند و در پی سود، به گمراهی بَلعام گرفتار آمده و در طغیان قورَح هلاک گشتهاند.
12اینان صخرههای دریایی خطرناک در ضیافتهای محبتآمیز شمایند که بدون کمترین پروا در جشن شما به عیش و نوش میپردازند؛ شبانانی هستند که تنها خود را میپرورند؛ ابرهای بیبارانِ رانده از باد، و درختان پاییزی بیمیوهاند که دو بار مرده و از ریشه به در آمدهاند.
13آری، اینان همچون امواج خروشان دریایند که اعمال ننگینشان را چون کف برمیآورند، و ستارگانی سرگردانند که تاریکی مطلقِ ابدی برایشان مقرر است.
14خَنوخ، که هفتم پس از آدم بود، دربارۀ همینها پیشگویی کرده، میگوید: «هان، خداوند با هزاران هزار فرشتۀ مقدّس خود میآید
15تا بر همگان داوری کند و همۀ بیدینان را به سبب تمامی کارهای خلاف دینداری که در بیدینی کردهاند، و به سزای جملۀ سخنان زشتی که گناهکاران بیدین بر ضد او گفتهاند، محکوم سازد.»
16اینان گلهمند و عیبجو و غرقه در ارضای شهوات خویشند؛ سخنان تکبرآمیز بر زبان میرانند و به نفع خویش مردمان را تملّق میگویند.
17امّا شما ای عزیزان، پیشگویی رسولان خداوند ما عیسی مسیح را به یاد داشته باشید
18که به شما گفتند: «در زمانهای آخر، استهزاکنندگانی خواهند آمد که بنا بر شهوات خود که خلاف دینداری است، رفتار خواهند کرد.»
19همینهایند که در میان شما جدایی میافکنند و نفسانی و عاری از روحند.
20امّا شما ای عزیزان، خویشتن را بر ایمان بس مقدّس خود بنا کنید و در روحالقدس دعا نمایید
21و خود را در محبتِ خدا نگاه دارید، در همان حال که منتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح هستید تا شما را به حیات جاویدان رهنمون گردد.
22نسبت به برخی که متزلزلند، رحیم باشید؛
23برخی را از آتش بیرون کشیده، نجات دهید؛ و بر برخی دیگر با ترس، رحمت نشان دهید. در عین حال، حتی از جامههای آلوده به شهوات نفسانی متنفر باشید.
24بر او که قادر است شما را از لغزش محفوظ نگاه دارد و در حضور پرجلال خویش بیعیب و آکنده از شادی عظیم حاضر سازد،
25بر آن خدای یکتا و نجاتدهندۀ ما، به واسطۀ عیسی مسیح، خداوند ما، از ازل، حال، و تا ابد، جلال و شکوه و توانایی و قدرت باد! آمین.