برنامه مطالعه روزانه
۲ آوریل
اعداد باب ۱۶
16:1 قورَح پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی با تنی چند از رِئوبینیان، یعنی داتان و اَبیرام پسران اِلیاب، و اون پسر فِلِت، مردانی را برگرفته،
2با شماری از بنیاسرائیل، یعنی دویست و پنجاه تن از رهبران جماعت که برگزیدگان شورا و مردانی سرشناس بودند، بر ضد موسی قیام کردند.
3آنان نزد موسی و هارون گرد آمده، بدیشان گفتند: «شما از حد خود پا فراتر میگذارید. زیرا همۀ جماعت، یعنی هر یک از ایشان، مقدسند و خداوند در میان ایشان است. پس چرا خود را بر جماعت خداوند برمیافرازید؟»
4موسی چون این را شنید، به روی درافتاد،
5و به قورَح و تمامی همراهانش، گفت: «صبحگاهان خداوند نشان خواهد داد که چه کسی از آنِ وی و چه کسی مقدّس است، و آن شخص را نزدیک خود خواهد آورد. آن کس را که خداوند برای خود برگزیند، او را نزدیک خود خواهد آورد.
6پس ای قورَح، تو و تمامی همراهانت چنین کنید: آتشدانها برای خود برگیرید
7و در آنها آتش نهاده، فردا در پیشگاه خداوند بر آنها بخور بگذارید. مردی که خداوند برگزیند، هم اوست که مقدّس خواهد بود. ای پسران لاوی، شمایید که از حد خود پا فراتر نهادهاید!»
8موسی همچنین به قورَح گفت: «اکنون ای پسران لاوی گوش فرا~دهید!
9آیا این برای شما چیز کوچکی است که خدای اسرائیل شما را از جماعت اسرائیل ممتاز ساخته است تا شما را نزدیک خویش بیاورد تا خدمت مسکن خداوند را انجام دهید و به حضور جماعت به خدمت بایستید؟
10و اینکه او تو و تمامی برادرانت یعنی پسران لاوی را با تو نزدیک خود آورده است؟ حال آیا در پی کهانت نیز هستید؟
11بنابراین، تو و همۀ همراهانت بر ضد خداوند گرد آمدهاید! و اما هارون، او کیست که بر ضد او همهمه کنید؟»
12آنگاه موسی فرستاد تا داتان و اَبیرام، پسران اِلیاب را فرا~خوانند، اما آنان گفتند: «نمیآییم!
13آیا کافی نیست که ما را از سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری بود بیرون آوردی تا در این صحرا به کشتن دهی، که میخواهی بر ما سروری نیز بکنی؟
14از این گذشته، ما را هم به سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است، درنیاوردی و میراثی از مزرعهها و تاکستانها به ما ندادی. آیا حال میخواهی چشمان این مردمان را نیز به در آوری؟ نه، نخواهیم آمد.»
15پس موسی بسیار خشمگین شد و به خداوند گفت: «هدیۀ ایشان را منظور مفرما. من حتی یک الاغ از ایشان نستاندهام و زیانی به هیچیک از ایشان نرساندهام.»
16و موسی به قورَح گفت: «تو و تمامی همراهانت فردا به حضور خداوند حاضر شوید؛ تو و ایشان، و هارون نیز.
17هر یک از شما آتشدان خود را برگرفته، بخور بر آن بگذارید. و همۀ شما آتشدانهای خود، یعنی دویست و پنجاه آتشدان را به حضور خداوند بیاورید. تو و هارون نیز هر یک آتشدان خود را بیاورید.»
18پس هر کس آتشدان خود را برگرفته، آتش در آن نهاد و بخور بر آن گذاشته، با موسی و هارون به دَرِ خیمۀ ملاقات ایستادند.
19آنگاه قورَح تمامی جماعت را بر ضد ایشان به دَرِ خیمۀ ملاقات گرد آورد، و جلال خداوند بر تمامی جماعت ظاهر شد.
20خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، گفت:
21«از میان این جماعت دور شوید تا ایشان را در دم هلاک سازم.»
22اما آنها به روی درافتاده، گفتند: «خدایا، ای خدای ارواح تمامی بشر، اگر یک تن گناه ورزد، آیا تو بر همۀ جماعت خشم میگیری؟»
23خداوند موسی را گفت:
24«جماعت را خطاب کرده، بگو: از اطراف مسکن قورَح، داتان و اَبیرام دور شوید.»
25پس موسی برخاسته، نزد داتان و اَبیرام رفت و مشایخ اسرائیل نیز از پی او رفتند.
26او جماعت را خطاب کرده، گفت: «تمنا دارم که از خیمههای این مردمان شریر دور شوید و به هیچیک از اموال ایشان دست مزنید، مبادا شما نیز به سبب تمامی گناهان ایشان هلاک شوید.»
27پس آنان از اطراف مسکنهای قورَح، داتان و اَبیرام دور شدند، و داتان و اَبیرام بیرون آمده، به همراه زنان، فرزندان و کودکانشان به در خیمههای خود ایستادند.
28آنگاه موسی گفت: «از این خواهید دانست که خداوند مرا فرستاده تا همۀ این کارها را بکنم، و به خواست من نبوده است:
29اگر این مردمان به مرگ طبیعی بمیرند و به سرنوشت تمامی آدمیان دچار شوند، پس خداوند مرا نفرستاده است.
30اما اگر خداوند کاری تازه انجام دهد و زمین دهان گشوده، ایشان را با هرآنچه دارند فرو~بلعد و زندهبهگور شوند، آنگاه خواهید دانست که این مردمان خداوند را اهانت کردهاند.»
31به مجرد اینکه موسی از گفتن این سخنان فارغ شد، زمینِ زیر پای ایشان شکافته شد،
32و زمین دهان گشوده، ایشان را با اهل خانۀ آنها، و همۀ کسان قورَح را با تمامی اموالشان فرو~بلعید.
33ایشان با هرآنچه داشتند زندهبهگور شدند و زمین بر ایشان فرو~بسته شد، و از میان جماعت هلاک شدند.
34همۀ اسرائیلیانی که اطراف ایشان بودند، از فریاد ایشان گریختند زیرا گفتند، «مبادا زمین ما را نیز فرو~بلعد!»
35و آتش از جانب خداوند نازل شده، آن دویست و پنجاه تن را که بخور تقدیم میکردند، سوزانید.
36آنگاه خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
37«به اِلعازار پسر هارونِ کاهن بگو آتشدانها را از میان شعلهها برگیرد، زیرا آنها مقدس شدهاند، و آتشِ آنها را دورتر بپاشد.
38و در خصوص آتشدانهای این مردمان که به بهای جان خویش گناه ورزیدند، از آنها ورقههای چکشکاری شده برای پوشش مذبح تهیه شود، زیرا چونکه آنها را به حضور خداوند تقدیم کردهاند، آتشدانها مقدس گشتهاند. بدینسان، نشانهای برای بنیاسرائیل خواهند بود!»
39پس اِلعازارِ کاهن آتشدانهای برنجینی را که سوختهشدگان به کار برده بودند، برگرفت، و با چکشکاریِ آنها پوششی برای مذبح تهیه شد،
40تا بنیاسرائیل را یادآور باشد از اینکه هیچ شخص غریب که از نسل هارون نباشد نباید برای سوزاندن بخور به حضور خداوند نزدیک آید، مبادا همچون قورَح و همراهانش گردد. اِلعازار این را مطابق آنچه خداوند به واسطۀ موسی به وی فرموده بود، انجام داد.
41اما فردای آن روز، تمامی جماعت بنیاسرائیل بر ضد موسی و هارون همهمه کرده، گفتند: «شما قوم خداوند را کشتید.»
42هنگامی که جماعت بر ضد موسی و هارون گرد آمده بودند، به سوی خیمۀ ملاقات نگریستند، و اینک ابر آن را پوشانید و جلال خداوند ظاهر شد.
43آنگاه موسی و هارون جلو خیمۀ ملاقات آمدند
44و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
45«از میان این جماعت دور شوید تا در دم ایشان را هلاک کنم.» و آنها به روی درافتادند.
46موسی به هارون گفت: «آتشدانِ خود را برگیر و از آتش مذبح بر آن بگذار و بخور بر آن قرار ده و بهسرعت نزد جماعت ببر و برایشان کفّاره کن، زیرا غضب از حضور خداوند برآمده و بلا آغاز شده است.»
47پس هارون چنانکه موسی گفته بود آن را برگرفت و به میان جماعت دوید. و هان بلا در میان قوم آغاز شده بود، پس بخور سوزانید و برای قوم کفّاره کرد.
48او میان مردگان و زندگان ایستاد، و بلا بازداشته شد.
49سوای آنان که در ماجرای قورَح مردند، چهارده هزار و هفتصد تن نیز از بلا جان سپردند.
50پس هارون نزد موسی به در خیمۀ ملاقات بازگشت، و بلا بازداشته شد.
امثال سلیمان باب ۱۲
12:1 هر که تأدیب را دوست بدارد، دوستدار معرفت است، اما آن که از توبیخ نفرت کند، وحشی است.
2انسانِ خوب خشنودی خداوند را به دست میآورد، اما دسیسهگر را خداوند محکوم میکند.
3آدمی با شرارت، استوار نمیگردد، اما ریشۀ پارسایان را نتوان کَند.
4زن شایسته، تاجِ سرِ شوهر است، اما زنی که شرمساری به بار آورد، همچون پوسیدگی است در استخوانهایش.
5تدبیرهای پارسایان، عدالت است، مشورتهای شریران، فریب.
6سخنان شریران در کمین خون است، اما دهان صالحان آنان را میرهاند.
7شریران سرنگون شده، نیست میشوند، اما خاندان پارسایان برقرار میماند.
8آدمی را فراخورِ عقلش میستایند، اما کجدلان خوار شمرده میشوند.
9کسی به حساب نیامدن اما خدمتگزاران داشتن، بِه از خود را کسی پنداشتن و لقمه نانی هم نداشتن!
10پارسا در فکر آسایش چارپایان خود نیز هست، اما حتی شفقتِ شریران نیز ظالمانه است.
11آن که بر زمین خود کار کند، نانِ سیر خواهد خورد، اما کمعقل است آن که از پی باد میدود.
12شریران به مالِ غصبی دیگر بدکاران نیز چشم طمع دارند، اما ریشۀ پارسایان میوۀ خود را میدهد.
13مرد شریر در دام زبان عِصیانگر خود گرفتار میآید، اما مرد پارسا از تنگنا میرهد.
14میوۀ دهان آدمی او را از نیکویی سیر میسازد، کارهای دست انسان به او برمیگردد.
15راه نادان در نظر خودش درست است، اما حکیم مشورت را میپذیرد.
16نادان در دَم خشمش را بروز میدهد، اما خردمند اهانت را ناشنیده میگیرد.
17شخص امین، حقیقت را بیان میکند، شاهد دروغین، فریب را.
18هستند که سخنان باطلشان چون ضرب شمشیر است، اما زبان حکیمان شفا میبخشد.
19لبهای راستگو تا ابد برقرار میماند، اما زبان دروغگو دمی بیش نمیپاید.
20خیانت است در دل کسانی که نقشههای پلید میکشند، اما شادی نصیب کسانی است که صلح برقرار میکنند.
21پارسایان را هیچ گزندی نخواهد بود، اما شریران به بلای بسیار گرفتار خواهند آمد.
22خداوند از لبهای دروغگو کراهت دارد، اما راستکرداران پسندیدۀ اویند.
23خردمند دانش را پنهان میدارد، اما دل جاهلان حماقت را جار میزند!
24دستان سختکوش حُکم خواهد راند، اما کاهل، بندگی خواهد کرد.
25دل مضطرب، آدمی را گرانبار میسازد، اما سخن نیکو او را شادمان میگرداند.
26پارسا راهنمای خوب برای همسایۀ خویش است، اما راه شریران به گمراهی میانجامد.
27کاهل شکار خود را نیز بریان نمیکند، اما شخص سختکوش قدر دارایی خود را میداند.
28در طریق پارسایی، حیات یافت میشود، این راه مرگی نمیشناسد.
غلاطیان باب ۱ , ۲
1:1 از پولس، رسولی که رسالتش نه از جانب انسانها و نه به واسطۀ انسان، بلکه به واسطۀ عیسی مسیح و خدای پدر است که او را از مردگان برخیزانید،
2و نیز از همۀ برادرانی که با منند، به کلیساهای غَلاطیه:
3فیض و سلامتی بر شما باد، از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح
4که جان خود را در راه گناهان ما داد تا ما را به ارادۀ خدا و پدر ما، از عصرِ شریرِ حاضر رهایی بخشد.
5او را تا ابد جلال باد. آمین.
6در شگفتم که شما بدین زودی از آن که شما را به واسطۀ فیض مسیح فرا~خوانده است رویگردان شده، به سوی انجیلی دیگر میروید.
7البته انجیلی دیگر وجود ندارد، امّا کسانی هستند که شما را مشوش میسازند و برآنند که انجیل مسیح را تحریف کنند.
8امّا حتی اگر ما یا فرشتهای از آسمان، انجیلی غیر از آنچه ما به شما بشارت دادیم موعظه کند، ملعون باد!
9چنانکه پیشتر گفتیم، اکنون باز میگویم: اگر کسی انجیلی غیر از آنچه پذیرفتید به شما موعظه کند، ملعون باد!
10آیا تأیید مردم را میخواهم یا تأیید خدا را؟ آیا میکوشم مردم را خشنود سازم؟ اگر همچنان در پی خشنودی مردم بودم، خادم مسیح نمیبودم.
11ای برادران، میخواهم بدانید انجیلی که من بدان بشارت دادم، انجیلی بشری نیست،
12زیرا من آن را از انسان نیافتم، و کسی نیز آن را به من نیاموخت؛ بلکه آن را از طریق مکاشفۀ عیسی مسیح دریافت کردم.
13شما وصف زندگی گذشتۀ مرا در دین یهود شنیدهاید، که چه بسیار کلیسای خدا را آزار میرسانیدم و آن را ویران میکردم.
14و در یهودیگری از بسیاری از هَمسالانِ قوم خود پیشی گرفته، در اجرای سنّتهای پدران خویش بینهایت غیور بودم.
15امّا چون خشنودی او که مرا از رَحِم مادرم وقف کار خود کرد و به واسطۀ فیض خود مرا فرا~خواند در این بود
16که پسر خود را در من آشکار سازد تا بدو در میان غیریهودیان بشارت دهم، در آن زمان با جسم و خون مشورت نکردم،
17و به اورشلیم نیز، نزد آنان که پیش از من رسول بودند، نرفتم؛ بلکه راهی عربستان شدم و سپس به دمشق بازگشتم.
18آنگاه پس از سه سال، به اورشلیم رفتم تا پطرس را دیدار کنم، و پانزده روز نزد او ماندم.
19امّا از سایر رسولان، بهجز یعقوب، برادر خداوند، کسی دیگر را ندیدم.
20در حضور خدا به شما اطمینان میدهم که آنچه مینویسم دروغ نیست.
21پس از آن، به نواحی سوریه و کیلیکیه رفتم.
22در آن زمان هنوز کلیساهای یهودیه که در مسیح هستند، مرا به چهره نمیشناختند.
23آنها فقط شنیده بودند، «آن مردی که پیشتر آزار بر ما روا میداشت، اکنون به همان ایمان بشارت میدهد که در گذشته به نابودی آن کمر بسته بود.»
24و آنان بهخاطر من خدا را تمجید میکردند.
2:1 پس از چهارده سال، دیگر بار همراه برنابا به اورشلیم رفتم و تیتوس را نیز با خود بردم.
2امّا رفتنم در نتیجۀ دریافت مکاشفهای بود. در آنجا انجیلی را که در میان غیریهودیان موعظه میکنم بدیشان عرضه داشتم؛ البته در خلوت، و نیز تنها به رهبران سرشناس، مبادا بیهوده بدوم یا دویده باشم.
3امّا حتی همسفرم تیتوس، با اینکه یونانی بود، مجبور نشد ختنه شود.
4این از آن سبب پیش آمد که بعضی از برادرانِ دروغین را با مقاصد نهانی به جمع ما درآوردند، و آنان به جمع ما رخنه کردند تا آن آزادی را که در مسیحْ عیسی داریم جاسوسی کنند و ما را به بندگی بکشانند.
5ولی ما دمی هم تسلیم آنها نشدیم تا حقیقت انجیل نزد شما محفوظ بماند.
6امّا آن رهبران سرشناس- آنان هر که بودند مرا تفاوتی نمیکند، زیرا خدا بر صورت ظاهر قضاوت نمینماید - آری، آن رهبران سرشناس چیزی بر من نیفزودند،
7بلکه بهعکس، ایشان دریافتند که وظیفۀ رسانیدن انجیل به غیریهودیان به من سپرده شده است، همانگونه که وظیفۀ رسانیدن انجیل به یهودیان به پطرس سپرده شده بود.
8زیرا او که از طریق پطرس چون رسولِ یهودیان عمل کرد، از طریق من نیز چون رسولِ غیریهودیان عمل نمود.
9پس چون یعقوب و پطرس و یوحنا که مشهور به ارکان بودند فیضی را که نصیب من شده بود مشاهده کردند، به من و برنابا دست رفاقت دادند و توافق شد که ما نزد غیریهودیان برویم و آنان نزد یهودیان.
10فقط خواستند که فقرا را به یاد داشته باشیم، که البته این بهواقع کاری بود که من خود نیز مشتاق انجامش بودم.
11امّا چون پطرس به اَنطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیرکار بود.
12زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب یعقوب درآیند، با غیریهودیان همسفره میشد، امّا همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت.
13سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند، به گونهای که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد.
14امّا من چون دیدم آنان در راستای حقیقتِ انجیل، استوار گام نمیزنند، در حضور همه پطرس را گفتم: «اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان زندگی میکنی نه چون یهودیان، چگونه است که غیریهودیان را وامیداری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟»
15ما که یهودیزادهایم و نه به اصطلاح ’غیریهودی گناهکار‘،
16میدانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده میشود. پس ما خود نیز به مسیحْ عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمیشود.
17امّا اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به واسطۀ مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ به هیچ روی!
18زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان میدهم که به شریعت نافرمانم.
19زیرا من به واسطۀ خودِ شریعت، نسبت به شریعت مُردم تا برای خدا زیست کنم.
20با مسیح بر صلیب شدهام، و دیگر من نیستم که زندگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند؛ و این زندگی که اکنون در جسم میکنم، با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را بهخاطر من داد.
21فیض خدا را باطل نمیشمارم، زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست میآمد، پس مسیح بیهوده مرد.