برنامه مطالعه روزانه
۳ آوریل
اعداد باب ۱۷ , ۱۸
17:1 خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2«با بنیاسرائیل سخن بگو و از ایشان عصاها بگیر، یک عصا برای هر خاندان از هر یک از رهبران ایشان، یعنی دوازده عصا بر حسب خاندانهای ایشان. و نام هر کس را بر عصای او بنویس.
3بر عصای لاوی نام هارون را بنویس، زیرا باید برای هر یک از سران خاندانها، عصایی باشد.
4سپس آنها را در خیمۀ ملاقات مقابل شهادت قرار ده، جایی که من با شما ملاقات میکنم.
5عصای کسی که من برگزینم، جوانه خواهد زد، و اینگونه من خود را از همهمۀ دائمی بنیاسرائیل بر ضد شما خلاص خواهم کرد.»
6پس موسی با بنیاسرائیل سخن گفت و همۀ رهبران ایشان او را عصاها دادند، یک عصا برای هر رهبر؛ یعنی دوازده عصا، بر حسب خاندانهای ایشان. عصای هارون نیز در میان عصاهای آنان بود.
7موسی عصاها را در پیشگاه خداوند در خیمۀ شهادت قرار داد.
8فردای آن روز چون موسی به خیمۀ شهادت درآمد، اینک دید عصای هارون که برای خاندان لاوی بود، نه تنها جوانه زده و شکوفه آورده و گل داده، بلکه بادام رسیده نیز بار آورده است!
9پس موسی همۀ عصاها را از حضور خداوند نزد همۀ بنیاسرائیل بیرون آورد، و آنان نگاه کرده، هر یک عصای خود را گرفتند.
10و خداوند به موسی گفت: «عصای هارون را باز مقابل شهادت بگذار تا چون نشانهای برای طغیانگران حفظ گردد، تا اینگونه همهمۀ ایشان را بر من پایان دهی، مبادا بمیرند.»
11پس موسی چنین کرد و طبق آنچه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود.
12بنیاسرائیل به موسی گفتند: «اینک کارمان تمام است و هلاک خواهیم شد؛ آری، همگی ما هلاک خواهیم شد.
13هر که نزدیک آید، هر که به مسکن خداوند نزدیک آید، خواهد مرد. آیا همه هلاک خواهیم شد؟»
18:1 پس خداوند به هارون گفت: «تو و پسران و خاندانت با تو، تقصیرات مربوط به قُدس را بر خواهید گرفت، و تو و پسرانت با تو، تقصیرات مربوط به کهانت خویش را بر خواهید گرفت.
2برادران خود یعنی قبیلۀ لاوی را که قبیلۀ آبای توست، با خود نزدیک بیاور تا به تو ملحق شوند و در حینی که تو و پسرانت جلوی خیمۀ شهادت هستید، تو را خدمت کنند.
3آنان خدمتگزار تو و تمامی خیمه خواهند بود، اما نباید به ظروف قُدس یا مذبح نزدیک شوند، مبادا هم خودشان بمیرند و هم شما.
4آنها به شما ملحق شوند و خدمتگزارِ خیمۀ ملاقات در همۀ کارهای مربوط به خیمه باشند؛ و هیچ شخص عادی به شما نزدیک نشود.
5بر شماست که در خدمت قُدس و مذبح انجام وظیفه کنید، تا دیگر غضب بر بنیاسرائیل نازل نشود.
6اینک من خودْ برادران شما، لاویان را از میان بنیاسرائیل برگزیدهام. آنان هدیهای برای شما هستند که وقف خداوند شدهاند تا خدمت خیمۀ ملاقات را انجام دهند.
7و اما در خصوص تو و پسرانت با تو، شما وظایف کهانت خود را در قبال امور مذبح و درون حجاب انجام دهید. من خدمت کهانت را چون هدیه به شما میبخشم. هر شخص دیگر که نزدیک بیاید، باید کشته شود.»
8آنگاه خداوند به هارون گفت: «من خودْ مسئولیت هدایای وقف شده به خود یعنی تمامی هدایای مقدس بنیاسرائیل را به شما سپردم؛ آنها را به تو و پسرانت به عنوان سهم شما به فریضۀ ابدی دادم.
9از هدایای بسیار مقدس که بر آتش نهاده نمیشود، سهم تو این خواهد بود: هر هدیۀ ایشان، یعنی هر هدیۀ آردی و هر قربانی گناه و هر قربانی جبران که به عنوان هدایای بسیار مقدس به من اهدا کنند، سهم تو و پسرانت خواهد بود.
10آنها را به عنوان هدایای بسیار مقدس بخورید؛ هر ذکور از آنها بخورد و برای تو مقدّس باشد.
11این نیز از آن توست: هدایایی که بنیاسرائیل به دستان خود تقدیم میکنند، یعنی همۀ هدایای تکاندادنی آنها. من این را نیز به تو و به پسران و دخترانت به عنوان فریضۀ ابدی بخشیدهام. هر که در خانۀ تو طاهر باشد، میتواند از آنها بخورد.
12بهترین روغن و بهترین شراب و غله یعنی نوبر محصول را نیز که به خداوند تقدیم میکنند، به تمامی به تو بخشیدهام.
13نخستین محصولات زمین ایشان نیز که برای خداوند میآورند، از آنِ تو خواهد بود. هر که در خانۀ تو طاهر باشد، میتواند از آنها بخورد.
14هر چیز وقف شده در اسرائیل از آنِ تو خواهد بود.
15هر چه رَحِم را بگشاید، از همۀ جاندارانی که به خداوند تقدیم میگردد، خواه انسان و خواه حیوان، از آنِ تو خواهد بود. اما نخستزادۀ انسان را البته فدیه بده، همچنین نخستزادۀ چارپایان نجس را.
16در خصوص فدیۀ آنها چنین کنید: چون یک ماهه شوند، آنها را بر حسب برآورد انجام شده به پنج مثقال نقره، مطابقِ مثقال قُدس، که بیست قیراط است، فدیه دهید.
17اما نخستزادۀ گاو یا نخستزادۀ گوسفند یا نخستزادۀ بز را فدیه ندهید، زیرا آنها مقدّسند. خون آنها را بر مذبح بپاشید و چربی آنها را به عنوان هدیۀ اختصاصی به جهت رایحۀ خوشایند برای خداوند بسوزانید.
18اما گوشت آنها، همچون سینۀ هدیۀ تکاندادنی و ران راست، از آنِ تو خواهد بود.
19از هدایای مقدّسی که بنیاسرائیل به خداوند تقدیم میکنند، هرآنچه را که کنار گذاشته میشود به عنوان فریضۀ ابدی به تو و به پسران و دخترانت با تو، بخشیدهام. این به حضور خداوند برای تو و برای نسل تو با تو، تا به ابد عهد نمک خواهد بود.»
20و خداوند به هارون گفت: «تو میراثی در زمین ایشان نخواهی داشت و در میان ایشان تو را نصیبی نخواهد بود؛ نصیب و میراث شما در میان بنیاسرائیل من هستم.
21«اینک به لاویان، در عوض خدمتی که میکنند، یعنی خدمت خیمۀ ملاقات، تمامی دهیکِ اسرائیل را به میراث بخشیدهام.
22از این پس، بنیاسرائیل به خیمۀ ملاقات نزدیک نیایند، مبادا متحمل جزای گناه شده، بمیرند!
23اما لاویان خدمت خیمۀ ملاقات را انجام خواهند داد و تقصیرات ایشان را بر خواهند گرفت. این در تمامی نسلهای شما فریضۀ ابدی خواهد بود. ایشان را در میان بنیاسرائیل میراثی نخواهد بود.
24زیرا دهیکِ بنیاسرائیل را که به عنوان هدیه به خداوند تقدیم میکنند، به لاویان به میراث بخشیدهام. بنابراین، دربارۀ ایشان گفتم که ایشان را در میان بنیاسرائیل میراثی نخواهد بود.»
25خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
26«نیز لاویان را بگو، ”چون دهیکی را که به عنوان میراث به شما بخشیدهام، از بنیاسرائیل میگیرید، هدیهای از آن به خداوند تقدیم کنید، یعنی دهیکِ دهیک را.
27هدایای شما برایتان همچون غلۀ خرمن و شرابِ چَرخُشت محسوب خواهد شد.
28اینگونه شما نیز از همۀ دهیکهایی که از بنیاسرائیل میگیرید، هدیهای به خداوند تقدیم خواهید کرد. هدیۀ خود به خداوند را از آن دهیکها به هارون کاهن بدهید.
29هدیۀ شما به خداوند باید از نیکوترین قسمتِ همۀ هدایایی که دریافت میکنید، یعنی قسمت مقدس آنها باشد.“
30بنابراین، لاویان را بگو: ”آنگاه که نیکوترین قسمت آن را تقدیم کردید، مابقی آن همچون محصول خرمن و محصول چَرخُشت برای شما محسوب خواهد شد.
31شما و اهل خانۀ شما میتوانید آن را در هر کجا که خواستید بخورید، زیرا که این است آنچه در ازای خدمت خود در خیمۀ ملاقات دریافت میکنید.
32چون نیکوترین قسمت هدایا را تقدیم میکنید، به سبب آنها متحمل گناه نخواهید شد؛ اما نباید هدایای مقدّسِ بنیاسرائیل را بیحرمت سازید، مبادا بمیرید.“»
امثال سلیمان باب ۱۳
13:1 پسر حکیم تأدیب را از پدرش میپذیرد، اما تمسخرگر به توبیخ گوش فرا~نمیدهد.
2انسان از ثمرۀ لبهای خود نصیب نیکو میبرد، اما اشتیاق خیانتپیشگان به خشونت است.
3آن که مراقب زبان خویش است، مراقب جان خویش است، اما آن که نسنجیده سخن میگوید، خود را هلاک میسازد.
4کاهل حسرت غذا را میخورد و چیزی به دست نمیآورد، اما شخص سختکوش فربه خواهد شد.
5پارسا از دروغ نفرت دارد، اما شریر رسوایی و خجالت به بار میآورد.
6پارسایی، راستان را حفظ میکند، اما گناه، شریران را سرنگون میسازد.
7یکی با وجود بیچیزی تظاهر به دولتمندی میکند؛ دیگری با ثروتی عظیم تظاهر به فقر!
8ثروتمند میتواند فدیۀ جان خویش را بپردازد، اما فقیر را حتی کسی تهدید هم نخواهد کرد!
9نورِ پارسایان شادی میکند، اما چراغِ شریران خاموش میشود.
10از تکبر چیزی جز نزاع برنخیزد اما حکمت با کسانی است که مشورتپذیرند.
11ثروتِ بادآورده آسان بر باد میرود، اما آن که اندک اندک اندوزد، مالش افزون میشود.
12امیدِ به تعویق افتاده، دل را بیمار میسازد، اما آرزوی برآورده، درخت حیات است.
13آن که کلام را خوار شمارد زیان خواهد دید، اما آن که حُکم را حرمت نهد پاداش خواهد یافت.
14رهنمودِ حکیمان چشمۀ حیات است، تا آدمی خویشتن را از دامهای مرگ دور بدارد.
15عقل سلیم مقبول میسازد، اما راهِ خیانتپیشگان به جایی نمیرسد.
16شخص عاقل با دانش عمل میکند، اما جاهل، حماقت را به نمایش میگذارد!
17قاصدِ شریر به دردسر میافتد، اما پیکِ امین شفا به ارمغان میآورد.
18فقر و رسوایی نصیب کسی است که تأدیب را ترک گوید، عزّت نصیب آن که به توبیخ گوش بسپارد.
19آرزوی برآورده برای جان شیرین است، اما جاهلان از ترک بدی کراهت دارند.
20همنشینِ حکیمان حکیم گردد، اما رفیق جاهلان زیان بیند.
21بلا در پی گنهکاران خواهد بود، اما نیکبختی پاداش پارسایان است.
22شخص نیکو برای فرزندانِ فرزندانِ خویش نیز میراثی بر جا میگذارد، اما ثروت گنهکاران برای پارسایان اندوخته شده است.
23مزرعۀ کوچکِ شخص فقیر چه بسا محصول فراوان دهد، اما بیعدالتی آن را از میان میبرد!
24آن که چوب را بازمیدارد، از فرزندش نفرت میکند، اما آن که فرزندش را دوست میدارد، به سعی تمام او را ادب خواهد کرد.
25پارسایان تا به سیری طعام خواهند خورد، اما شکم شریران گرسنه میماند.
غلاطیان باب ۳ , ۴
3:1 ای غَلاطیان نادان، چه کسی شما را افسون کرده است؟ زیرا در برابر چشمان خود شما عیسی مسیح بهروشنی چون کسی که بر صلیب شد، ترسیم گردید.
2فقط میخواهم این را بدانم: آیا روح را با انجام اعمال شریعت یافتید یا با ایمان به آنچه شنیدید؟
3آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردید و اکنون میخواهید با تلاش انسانی به مقصد برسید؟
4آیا همۀ آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است؟ مگر اینکه براستی بیهوده بوده باشد!
5آیا خدا از آن جهت روح را به شما عطا میکند و معجزات در میان شما ظاهر میسازد که اعمال شریعت را به جا میآورید، یا از آن رو که به آنچه شنیدید ایمان دارید؟
6چنانکه ابراهیم «به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده شد.»
7پس میبینید کسانی فرزند ابراهیماند که به ایمان تکیه دارند.
8و کتاب چون پیشتر دید که خدا غیریهودیان را بر پایۀ ایمان پارسا خواهد شمرد، از این رو، پیشاپیش به ابراهیم بشارت داد که «همۀ قومها به واسطۀ تو برکت خواهند یافت.»
9پس آنها که به ایمان اتکا دارند، با ابراهیمِ ایماندار برکت مییابند.
10زیرا آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند، همگی زیر لعنتاند، چرا که نوشته شده است: «ملعون باد هر که در به جا آوردن تمام آنچه در کتاب شریعت نوشته شده ثابت نماند.»
11واضح است که هیچکس به واسطۀ شریعت نزد خدا پارسا شمرده نمیشود، زیرا «پارسا به ایمان زیست خواهد کرد.»
12امّا شریعت بر ایمان متکی نیست، بلکه «کسی که اینها را به عمل آوَرَد، به واسطۀ آنها حیات خواهد داشت.»
13مسیح به جای ما لعن شد و اینگونه ما را از لعنت شریعت بازخرید کرد، زیرا نوشته شده که «هر که به دار آویخته شود ملعون است.»
14او چنین کرد تا برکت ابراهیم در مسیحْ عیسی نصیب غیریهودیان گردد، و تا ما آن روح را که وعده داده شده بود، از راه ایمان دریافت کنیم.
15ای برادران، بگذارید از زندگی روزمره مثالی بیاورم. هیچکس نمیتواند حتی عهدی بشری را که رسمیت یافته باشد، لغو کند یا چیزی بدان بیفزاید.
16حال، وعدهها به ابراهیم و به نسل او داده شد. نمیگوید «و به نسلها،» چنانکه گویی دربارۀ بسیاری باشد، بلکه میگوید «به نسل تو،» که مقصود یک تن یعنی مسیح است.
17سخن من این است: شریعتی که چهارصد و سی سال بعد آمد، عهدی را که خدا پیشتر بسته بود لغو نمیکرد، به گونهای که وعده باطل گردد.
18زیرا اگر میراث بر شریعت استوار باشد، دیگر بر وعده استوار نیست؛ امّا خدا آن را از راه وعده به ابراهیم عطا فرمود.
19پس مقصود از شریعت چه بود؟ شریعت به سبب نافرمانیها افزوده شد، آن هم تنها تا زمانی که آن ’نسل‘ که وعده به او اشاره داشت، بیاید. شریعت به وسیلۀ فرشتگان و به دست واسطهای مقرر گردید.
20امّا هیچ واسطهای تنها نمایندۀ یک طرف نیست، حال آنکه خدا یکی است.
21پس آیا شریعت برخلاف وعدههای خداست؟ به هیچ روی! زیرا اگر شریعتی داده شده بود که میتوانست حیات ببخشد، در آن صورت بهیقین پارسایی نیز از راه شریعت فراهم میآمد.
22امّا کتاب اعلام داشت که همه در بند گناه اسیرند، تا آنچه وعده داده شده بود بر پایۀ ایمان به عیسی مسیح به ایمانداران عطا شود.
23ما پیش از آمدن ایمان، تحت مراقبت شریعت به سر میبردیم و تا ظهور ایمان در بند نگاه داشته میشدیم.
24پس شریعت مربی ما شد تا زمانی که مسیح بیاید و به وسیلۀ ایمان پارسا شمرده شویم.
25امّا اکنون که ایمان آمده، دیگر زیر دستِ آن مربی نیستیم.
26زیرا در مسیحْ عیسی، شما همه به واسطۀ ایمان، پسران خدایید.
27چرا که همگی شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر کردید.
28دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیحْ عیسی یکی هستید.
29و حال اگر شما از آنِ مسیح هستید، پس نسل ابراهیماید و بنا بر وعده، وارثان نیز هستید.
4:1 باری سخن من این است: تا زمانی که وارث صغیر است، با غلام فرقی ندارد، هرچند مالک همه چیز باشد.
2و تا زمانی که پدرش تعیین کرده است زیر دست قیّمان و وکلاست.
3در مورد ما نیز به همینگونه است: تا زمانی که ما صغیر بودیم، در غلامی اصول ابتدایی دنیا به سر میبردیم.
4امّا چون زمان مقرر به کمال فرا~رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زنی زاده شد و زیر شریعت به دنیا آمد،
5تا آنان را که زیر شریعت بودند بازخرید کند، و بدینگونه ما مقام پسرخواندگی را به دست آوریم.
6پس چون پسرانید، خدا روح پسر خود را در دلهای ما فرستاده است که ندا در میدهد «اَبّا! پدر!»
7بدینسان، دیگر غلام نیستی، بلکه پسری؛ و چون پسری، خدا تو را وارث نیز گردانیده است.
8پیش از این، زمانی که خدا را نمیشناختید، چیزهایی را بندگی میکردید که در حقیقت خدا نیستند.
9امّا اکنون که خدا را میشناسید، یا بهتر بگویم، خدا شما را میشناسد، چگونه است که دیگر بار به سوی آن اصول سست و بیارزش بازمیگردید؟ آیا میخواهید آنها را از سر نو بندگی کنید؟
10روزها و ماهها و فصلها و سالها را نگاه میدارید!
11میترسم زحماتی که برایتان کشیدم به هدر رفته باشد.
12ای برادران، از شما تمنا دارم که همچون من بشوید، زیرا من نیز همانند شما شدهام. در حقّم هیچ بدی نکردید.
13چنانکه میدانید، نخستین بار، بیماری جسمیام سبب شد که بشارت انجیل را به شما برسانم.
14امّا هرچند وضع جسمی من برای شما آزمایشی بود، لیکن به من به دیدۀ تحقیر یا با کراهت نگاه نکردید. بلکه مرا همچون فرشتهای از جانب خدا و یا خود مسیح عیسی پذیرا شدید.
15پس کجاست آن شور و شعف شما؟ زیرا میتوانم شهادت دهم که اگر میتوانستید، حتی چشمان خود را بیرون آورده به من میدادید.
16آیا اکنون چون حقیقت را به شما میگویم دشمنتان شدهام؟
17آن اشخاص برای شما غیرت دارند، امّا نه با قصد نیکو. آنان میخواهند شما را از ما جدا کنند تا برای خودشان غیرت داشته باشید.
18غیرت داشتن نیکوست، به شرطی که با قصد نیکو باشد و همیشگی، نه فقط زمانی که من با شما هستم.
19فرزندان عزیزم، که برایتان باز دردِ زایمان دارم تا مسیح در شما شکل بگیرد،
20کاش هماکنون نزدتان بودم تا لحن خود را تغییر میدادم، زیرا از شما در شگفتم.
21شما که میخواهید زیر شریعت باشید، مرا بگویید، آیا از آنچه شریعت میگوید آگاه نیستید؟
22زیرا نوشته شده که ابراهیم دو پسر داشت، یکی از کنیز و دیگری از زنی آزاد.
23پسر کنیز به شیوۀ معمولِ بشری تولد یافت؛ امّا تولد پسرِ زنِ آزاد، حاصل وعده بود.
24این را میتوان تمثیلوار تلقی کرد: این دو زن، به دو عهد اشاره دارند. یکی از کوه سیناست، که فرزندانی برای بندگی میزاید: او هاجَر است.
25هاجَر کوه سیناست، در عربستان، و بر شهر اورشلیم کنونی انطباق دارد، زیرا با فرزندانش در بندگی به سر میبَرد.
26امّا اورشلیمِ بالا آزاد است، که مادر همۀ ماست.
27چرا که نوشته شده است: «ای نازا که نزادهای، شادمانه بسرا! ای که درد زا نکشیدهای، بانگ شادی سر ده و فریاد بلند برآور! زیرا فرزندان زن بیکس از فرزندان زن شوهردار زیادتر خواهند بود.»
28امّا شما ای برادران، همچون اسحاق فرزندان وعدهاید.
29در آن زمان، پسری که به شیوۀ معمولِ بشری زاده شد، او را که به مدد روح به دنیا آمد آزار میداد. امروز نیز چنین است.
30امّا کتاب چه میگوید؟ «کنیز و پسرش را بیرون کن، زیرا پسر کنیز هرگز با پسر زن آزاد میراث نخواهد برد.»
31پس ای برادران، ما فرزندان کنیز نیستیم، بلکه از زن آزادیم.