برنامه مطالعه روزانه
۸ آوریل
اعداد باب ۲۶
26:1 پس از آن بلا، خداوند به موسی و به اِلعازار، پسر هارونِ کاهن، گفت:
2«تمامی جماعت بنیاسرائیل را از بیست ساله و بالاتر که با سپاه اسرائیل به جنگ بیرون میروند، بر حسب خاندانهایشان سرشماری کنید.»
3پس موسی و اِلعازارِ کاهن ایشان را در همواریهای موآب، نزد اردن، و مقابل اَریحا خطاب کرده، گفتند:
4«قوم را از بیست ساله و بالاتر سرشماری کنید، همانند آن سرشماری که خداوند به موسی و بنیاسرائیل فرمان داد، هنگامی که از سرزمین مصر بیرون آمدند.»
5رِئوبین، نخستزادۀ اسرائیل؛ نسل رِئوبین: از خَنوخ، طایفۀ خَنوخیان؛ از فَلّو، طایفۀ فَلّوئیان؛
6از حِصرون، طایفۀ حِصرونیان؛ و از کَرْمی، طایفۀ کَرْمیان.
7اینانند طایفههای رِئوبینیان، و شمارششدگان آنان ۴۳۷۳۰ تن بودند.
8نسل فَلّو: اِلیاب.
9نسل اِلیاب: نِموئیل، داتان و اَبیرام. داتان و اَبیرام همانان بودند که از سوی جماعت برگزیده شدند و در زمرۀ همراهان قورَح بر ضد موسی و هارون مخاصمه کردند، آنگاه که ایشان به مخاصمه با خداوند برخاسته بودند.
10اما زمین دهان گشود و ایشان را همراه با قورَح فرو~بلعید، هنگامی که آن گروه مردند و آتش دویست و پنجاه تن را در کام کشید، و عبرتی شدند برای دیگران.
11ولی پسران قورَح نمردند.
12نسل شمعون بر حسب طایفههایشان: از نِموئیل، طایفۀ نِموئیلیان؛ از یامین، طایفۀ یامینیان؛ از یاکین، طایفۀ یاکینیان؛
13از زِراح، طایفۀ زِراحیان؛ و از شائول، طایفۀ شائولیان.
14اینانند طایفههای شمعونیان، ۲۲۲۰۰ تن.
15نسل جاد بر حسب طایفههایشان: از صِفون، طایفۀ صِفونیان؛ از حَجّی، طایفۀ حَجّیان؛ از شونی، طایفۀ شونیان؛
16از اُزنی، طایفۀ اُزنیان؛ از عِری، طایفۀ عِریان؛
17از اَرود، طایفۀ اَرودیان؛ و از اَرئیلی، طایفۀ اَرئیلیان.
18اینانند طایفههای نسل جاد بر حسب شمارش آنان، ۴۰۵۰۰ تن.
19پسران یهودا، عیر و اونان بودند. عیر و اونان در سرزمین کنعان مردند.
20نسل یهودا بر حسب طایفههایشان اینان بودند: از شیلَه، طایفۀ شیلَهیان؛ از فِرِص، طایفۀ فِرِصیان؛ و از زِراح، طایفۀ زِراحیان.
21نسل فِرِص اینان بودند: از حِصرون، طایفۀ حِصرونیان؛ و از حامول، طایفۀ حامولیان.
22اینانند طایفههای یهودا بر حسب شمارش آنان، ۷۶۵۰۰ تن.
23نسل یِساکار بر حسب طایفههایشان: از تولَع، طایفۀ تولَعیان؛ از فُوَّه، طایفۀ فوئیان؛
24از یاشوب، طایفۀ یاشوبیان؛ و از شِمرون، طایفۀ شِمرونیان.
25اینانند طایفههای یِساکار بر حسب شمارش آنان، ۶۴۳۰۰ تن.
26نسل زِبولون بر حسب طایفههایشان: از سِرِد، طایفۀ سِرِدیان؛ از ایلون، طایفۀ ایلونیان؛ و از یاحلِئیل، طایفۀ یاحلِئیلیان.
27اینانند طایفههای زِبولونیان بر حسب شمارش آنان، ۶۰۵۰۰ تن.
28پسران یوسف بر حسب طایفههایشان: مَنَسی و اِفرایِم.
29نسل مَنَسی: از ماکیر، طایفۀ ماکیریان؛ و ماکیر پدر جِلعاد بود؛ و از جِلعاد، طایفۀ جِلعادیان.
30اینانند نسل جِلعاد: از ایعِزِر، طایفۀ ایعِزِریان؛ از حِلِق، طایفۀ حِلِقیان؛
31از اَسْریئیل، طایفۀ اَسْریئیلیان؛ از شِکیم، طایفۀ شِکیمیان؛
32از شِمیداع، طایفۀ شِمیداعیان؛ و از خِفِر، طایفۀ خِفِریان.
33و اما صِلُفِحاد پسر خِفِر را پسری نبود، اما دختران داشت. نامهای دختران او مَحلَه، نوعَه، حُجلَه، مِلکَه و تِرصَه بود.
34اینانند طایفههای مَنَسی، و شمارششدگان آنان ۵۲۷۰۰ تن بودند.
35اینانند نسل اِفرایِم بر حسب طایفههایشان: از شوتِلاح، طایفۀ شوتِلاحیان؛ از باکِر، طایفۀ باکِریان؛ و از تاحَن، طایفۀ تاحَنیان.
36اینانند نسل شوتِلاح: از عِران، طایفۀ عِرانیان.
37اینانند طایفههای نسل اِفرایِم بر حسب شمارششدگان آنان، ۳۲۵۰۰ تن. اینانند نسل یوسف بر حسب طایفههایشان.
38نسل بِنیامین بر حسب طایفههایشان: از بِلاع، طایفۀ بِلاعیان؛ از اَشبیل، طایفۀ اَشبیلیان؛ از اَحیرام، طایفۀ اَحیرامیان؛
39از شِفوفام، طایفۀ شِفوفامیان؛ و از حوفام، طایفۀ حوفامیان.
40پسران بِلاع، اَرْد و نَعَمان بودند: از اَرْد، طایفۀ اَرْدیان؛ و از نَعَمان، طایفۀ نَعَمانیان.
41اینانند نسل بِنیامین بر حسب طایفههایشان، و شمارششدگان آنان ۴۵۶۰۰ تن بودند.
42اینانند نسل دان بر حسب طایفههایشان: از شوحام، طایفۀ شوحامیان. اینانند طایفههای دان بر حسب طایفههایشان.
43تمامی طایفههای شوحامیان بر حسب شمارششدگان آنان ۶۴۴۰۰ تن بودند.
44نسل اَشیر بر حسب طایفههایشان: از یِمنَه، طایفۀ یِمنَئیان؛ از یِشْوی، طایفۀ یِشْویان؛ و از بِریعَه، طایفۀ بِریعَئیان.
45از نسل بِریعَه: از حِبِر، طایفۀ حِبِریان؛ و از مَلکیئیل، طایفۀ مَلکیئیلیان.
46نام دختر اَشیر، سِراخ بود.
47اینانند طایفههای نسل اَشیر بر حسب شمارششدگان آنان، ۵۳۴۰۰ تن.
48نسل نَفتالی بر حسب طایفههایشان: از یَحصِئیل، طایفۀ یَحصِئیلیان؛ از جونی، طایفۀ جونیان؛
49از یِصِر، طایفۀ یِصِریان؛ و از شیلِم، طایفۀ شیلِمیان.
50اینانند طایفههای نَفتالی بر حسب طایفههایشان، و شمارششدگان آنان ۴۵۴۰۰ تن بودند.
51اینان بودند شمارششدگان بنیاسرائیل، ۶۰۱۷۳۰ تن.
52خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
53«زمین بر حسب شمار نامها میان اینان به ارثیت تقسیم شود.
54میراث قبیلۀ پرشمارتر را فزونتر کن، و میراث قبیلۀ کمشمارتر را کمتر؛ به هر قبیله بر حسب شمارششدگانش میراث داده شود.
55اما زمین بر حسب قرعه تقسیم شود و افراد مطابق نامهای قبایل اجدادشان میراث یابند.
56میراث آنان به حسب قرعه میان پرشمار و کمشمار تقسیم شود.»
57اینانند شمارششدگان لاویان بر حسب طایفههایشان: از جِرشون، طایفۀ جِرشونیان؛ از قُهات، طایفۀ قُهاتیان؛ و از مِراری، طایفۀ مِراریان.
58اینانند طایفههای لاوی: طایفۀ لِبنیان، طایفۀ حِبرونیان، طایفۀ مَحْلیان، طایفۀ موشیان و طایفۀ قورَحیان. و اما قُهات، پدر عَمرام بود.
59زن عَمرام، یوکابِد نام داشت. او دختر لاوی بود و در مصر برای وی زاده شد. او برای عَمرام، هارون و موسی و خواهرشان مریم را بزاد.
60برای هارون، ناداب و اَبیهو و اِلعازار و ایتامار زاده شدند.
61ناداب و اَبیهو هنگامی که با آتشِ غریب در پیشگاه خداوند قربانی تقدیم میکردند، مردند.
62شمارششدگان لاویان، یعنی ذکوران یک ماهه و بالاتر، ۲۳۰۰۰ تن بودند. آنان در میان بنیاسرائیل شمارش نشدند، زیرا میراثی در میان بنیاسرائیل بدیشان داده نشد.
63اینان بودند کسانی که موسی و اِلعازارِ کاهن شمردند، آنگاه که بنیاسرائیل را در همواریهای موآب، نزد اردن، و مقابل اَریحا شمارش کردند.
64در میان اینان، از کسانی که موسی و هارونِ کاهن پیشتر در صحرای سینا شمارش کرده بودند، کسی نبود.
65زیرا خداوند دربارۀ آنان گفته بود که، «بهیقین در بیابان خواهند مرد.» پس جز کالیب پسر یِفُنّه و یوشَع پسر نون، اَحَدی از ایشان باقی نماند.
امثال سلیمان باب ۱۸
18:1 شخص انزواطلب در پی اهداف خودخواهانۀ خویش است؛ او با هر قضاوت صحیح میستیزد.
2نادان را از فهم هیچ لذتی نیست، بلکه تنها فاش کردن همۀ مکنونات دل خویش را خوش میدارد.
3چون شریر میآید، دیدۀ حقارت نیز میآید، و با قباحت، تقبیح فرا~میرسد.
4آبِ عمیق است سخنان دهان آدمی، نهر جوشان است چشمۀ حکمت.
5نشاید جانبداری از مجرمان یا منحرف ساختن دادرسی بیگناهان.
6لبهای جاهل درگیر نزاع میشود، زبانش به استقبال کتک میشتابد.
7زبان جاهل نابودی اوست، لبانش دام برای جان او.
8سخنان سخنچین همچون لقمههای لذیذ است که به اعماق وجود انسان فرو~میرود.
9آن که در کار خود سستی میکند، برادر خرابکار است.
10نام خداوند برج مستحکم است، که پارسا به درون آن میدود و در بلندی ایمن میماند.
11توانگریِ ثروتمند، شهر مستحکم اوست؛ همچون حصاری است بلند در خیال او!
12پیش از نابودی، دل آدمی متکبر میشود، اما فروتنی پیش از عزّت میآید.
13پاسخ دادن پیش از شنیدن، نادانی است و شرمساری.
14روح آدمی او را در بیماری بر پا نگاه میدارد اما روح افسرده را کیست که تحمل تواند کرد؟
15دل فهیمان خریدار معرفت است، گوش حکیمان، جویندۀ دانش.
16هدیه، راه بر شخص میگشاید و او را به محضر بزرگان میرساند.
17آن که نخست به قاضی میرود برحق مینماید، تا آنگاه که طرف دیگر میآید و او را میآزماید.
18قرعه افکندن نزاعها را پایان میبخشد، و حریفان قوی را از هم جدا میسازد.
19برادر رنجیده، از شهر حصاردار تسخیرناپذیرتر است؛ مجادله همچون پشتبندهای دروازۀ بستۀ دِژ است.
20شکم آدمی از میوۀ دهانش پر میشود؛ انسان از محصول لبهایش سیر میگردد.
21مرگ و زندگی در قدرت زبان است آنان که دوستش میدارند، از میوهاش خواهند خورد.
22مردی که همسری بیابد، چیز نیکو یافته و خشنودی خداوند را به دست آورده است.
23فقیر ملتمسانه سخن میگوید، اما ثروتمند با درشتی پاسخ میدهد.
24چه بسا دوستان که یکدیگر را به نابودی میکشند، اما دوستی هم هست که از برادر چسبندهتر است.
فیلیپیان باب ۱ , ۲
1:1 از پولس و تیموتائوس، خادمان مسیحْ عیسی، به همۀ مقدسین فیلیپی که در مسیحْ عیسایند، از جمله ناظران و خادمان:
2فیض و سلامتی از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح، بر شما باد.
3هر گاه شما را به یاد میآورم، خدای خود را شکر میگویم
4و همواره در همۀ دعاهایم برای همگی شما شادمانه دعا میکنم،
5زیرا از روز نخست تا به امروز، در کار انجیل شریک بودهاید.
6یقین دارم آن که کاری نیکو در شما آغاز کرد، آن را تا روز عیسی مسیح به کمال خواهد رسانید.
7بجاست که دربارۀ جمیع شما چنین بیندیشم، چرا که در دل من جای دارید؛ زیرا شما همه با من در فیض خدا شریکید، چه در زنجیر باشم و چه مشغول دفاع از انجیل و اثبات حقانیت آن.
8خدا شاهد است که با عواطف خودِ مسیحْ عیسی، مشتاق همۀ شما هستم.
9دعایم این است که محبت شما هر چه بیشتر فزونی یابد و با شناخت و بصیرت کامل همراه باشد،
10تا بتوانید بهترین را تشخیص دهید و در روز مسیح، پاک و بیعیب
11و آکنده از ثمرات پارسایی باشید که به واسطۀ عیسی مسیح به بار میآید و به تجلیل و سپاس خدا میانجامد.
12ای برادران، میخواهم بدانید که آنچه بر من گذشت، در عمل به پیشرفت انجیل انجامید،
13به گونهای که بر تمامی نگهبانان کاخ سلطنتی و بر همگان عیان شد که من بهخاطر مسیح در زنجیرم؛
14و زنجیرهایم سبب شد که بیشترِ برادران، در خداوند قویدل شوند تا با شهامتِ تمام، کلام خدا را بیواهمه بیان کنند.
15امّا بعضی از حسد و حس رقابت مسیح را وعظ میکنند، حال آنکه بعضی دیگر با حسننیّت.
16اینان از محبت چنین میکنند، زیرا میدانند که من برای دفاع از انجیل در اینجا گذاشته شدهام.
17امّا آنان از سَرِ جاهطلبی به مسیح وعظ میکنند، نه با خلوصنیّت، با این گمان که بر رنجهای من در زندان میافزایند.
18امّا چه باک؟ مهم این است که به هر صورت، مسیح موعظه شود، چه نیّت درست باشد، چه نادرست! و من از این بابت شادمانم. آری، و باز هم شادی خواهم کرد،
19زیرا میدانم که با دعاهای شما و یاری روحِ عیسی مسیح، اینها به نجات من خواهد انجامید،
20چنانکه مشتاقانه انتظار میکشم و امید دارم که در هیچ چیز سرافکنده نخواهم شد، بلکه با کمال دلیری، اکنون نیز چون همیشه، مسیح در بدنم جلال خواهد یافت، خواه در مرگ و خواه در زندگی.
21زیرا مرا زیستن مسیح است، و مردن، سود.
22اگر میباید به حیات خود در این بدن ادامه دهم، این برایم به منزلۀ کار و کوششی پرثمر خواهد بود. و نمیدانم کدام را برگزینم!
23زیرا بین این دو سخت در کشمکشم: چرا که آرزو دارم رَخت از این جهان بربندم و با مسیح باشم، که این به مراتب بهتر است؛
24امّا ماندنم در جسم برای شما ضروریتر است.
25چون از این یقین دارم، میدانم که برای پیشرفت و شادی شما در ایمان، زنده خواهم ماند و با همۀ شما به سر خواهم برد،
26تا با دوباره آمدنم نزد شما، فخرتان در مسیحْ عیسی به سبب من افزون گردد.
27فقط از شما میخواهم که به شیوۀ شایسته انجیل مسیح رفتار کنید، تا خواه بیایم و شما را ببینم و خواه در غیابم از احوالتان بشنوم، خاطرم آسوده باشد که در یک روح استوارید و چون یک تن، دوش به دوش برای ایمان انجیل مجاهده میکنید،
28و در هیچ چیز از مخالفان هراسی ندارید، که همین در مورد آنان نشان هلاکت است، امّا نشان نجات شماست، و این از خداست.
29زیرا این افتخار نصیب شما شده که نه تنها به مسیح ایمان آورید، بلکه در راه او رنج هم ببرید.
30چراکه شما را همان مجاهده است که مرا مشغول به آن دیدید و اکنون میشنوید که هنوز هم بدان مشغولم.
2:1 پس اگر در مسیح دلگرمید، اگر محبت او مایۀ تسلی شماست، اگر در روحْ رفاقت دارید، و اگر از رحم و شفقت برخوردارید،
2بیایید شادی مرا به کمال رسانید و با یکدیگر وحدتنظر و محبت متقابل داشته، یکدل و یکرأی باشید.
3هیچ کاری را از سَرِ جاهطلبی یا تکبّر نکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.
4هیچیک از شما تنها به فکر خود نباشد، بلکه به دیگران نیز بیندیشد.
5همان طرز فکر را داشته باشید که مسیحْ عیسی داشت:
6او که همذات با خدا بود، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
7بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد.
8و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید.
9پس خدا نیز او را بهغایت سرافراز کرد و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
10تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
11و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ ’خداوند‘ است، برای جلال خدای پدر.
12پس ای عزیزان، همانگونه که همیشه مطیع بودهاید، نه تنها در حضور من، بلکه اکنون بسی بیشتر حتی در غیابم، نجات خود را ترسان و لرزان به عمل آورید؛
13زیرا خداست که با عمل نیرومند خود، هم تصمیم و هم قدرت انجام آنچه را که خشنودش میسازد، در شما پدید میآورد.
14هر کاری را بدون غرغر و مجادله انجام دهید،
15تا بیپیرایه و بیآلایش، و فرزندان بیعیب خدا باشید، در بین نسلی کجرو و منحرف که در میانشان همچون ستارگانْ در این جهان میدرخشید،
16همچنان که کلام حیات را استوار نگاه داشتهاید. در این صورت، میتوانم در روز مسیح مباهات کنم که بیهوده ندویده و عبث محنت نکشیدهام.
17امّا حتی اگر چون هدیهای ریختنی، بر قربانی و خدمت ایمانتان ریخته شوم، خوشحالم و با همۀ شما شادی میکنم.
18و شما نیز باید همینگونه خوشحال باشید و با من شادی کنید.
19در خداوندْ عیسی امید دارم تیموتائوس را بهزودی نزد شما بفرستم تا با آگاهی از احوالتان دلشاد گردم.
20زیرا کسی دیگر را همدل ندارم که خالصانه به فکرتان باشد.
21چرا که همه در پی نفع خویشند، نه امور عیسی مسیح.
22امّا شما میدانید که تیموتائوس آزمایش خود را پس داده، زیرا با من، همچون پسری با پدر خود، در کار انجیل خدمت کرده است.
23پس امیدوارم به محض روشن شدن تکلیفم، او را نزد شما بفرستم؛
24و در خداوند اطمینان دارم که خود نیز بهزودی خواهم آمد.
25افزون بر این، لازم میدانم اِپافْرودیتوس را نزد شما باز پس فرستم، او را که از یک سو برادر، همکار و همرزم من است، و از سوی دیگر، فرستادۀ شما برای رسیدگی به نیازهای من.
26زیرا مشتاق دیدار همۀ شماست و از بابت اینکه شنیدید بیمار شده بود، غمگین است.
27براستی که بیمار و حتی در آستانۀ مرگ بود. امّا خدا بر او رحم کرد، و نه تنها بر او، بلکه بر من نیز، تا غمی بر غمهایم افزوده نشود.
28پس میخواهم او را هر چه زودتر بفرستم، تا دیگر بار با دیدنش شادمان شوید و از غم من نیز کاسته شود.
29در خداوند، او را با شادی تمام بپذیرید و چنین کسان را گرامی بدارید،
30زیرا در راه خدمت به مسیح تا سرحدّ مرگ پیش رفت و برای جبران کاستی خدمت شما به من، جان خود را به خطر انداخت.