برنامه مطالعه روزانه
۲۳ سپتامبر
اول تواریخ باب ۶
6:1 پسران لاوی، جِرشون، قُهات و مِراری بودند.
2پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
3فرزندان عَمرام، هارون و موسی و مریم بودند. پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند.
4اِلعازار پدر فینِحاس بود، فینِحاس پدر اَبیشوَع،
5اَبیشوَع پدر بُقّی، بُقّی پدر عُزّی،
6عُزّی پدر زِرَحیا، زِرَحیا پدر مِرایوت،
7مِرایوت پدر اَمَریا، اَمَریا پدر اَخیطوب،
8اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر اَخیمَعَص،
9اَخیمَعَص پدر عَزَریا، عَزَریا پدر یوحانان،
10و یوحانان پدر عَزَریا؛ عَزَریا در معبدی که سلیمان در اورشلیم بنا کرد، کاهن بود.
11عَزَریا پدر اَمَریا بود، اَمَریا پدر اَخیطوب،
12اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر شَلّوم،
13شَلّوم پدر حِلقیا، حِلقیا پدر عَزَریا،
14عَزَریا پدر سِرایا، و سِرایا پدر یِهوصاداق.
15یِهوصاداق، آنگاه که خداوند یهودا و اورشلیم را به دست نبوکدنصر به تبعید فرستاد، به تبعید رفت.
16پسران لاوی، جِرشوم، قُهات و مِراری بودند.
17پسران جِرشوم، لِبنی و شِمعی نام داشتند.
18پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
19پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. اینانند طایفههای لاویان بر حسب اجدادشان:
20از جِرشوم: پسرش لِبنی، پسر او یَحَت، پسر او زِمَّه،
21پسر او یوآخ، پسر او عِدّو، پسر او زِراح، و پسر او یِاَتِرای.
22نسل قُهات: پسرش عَمّیناداب، پسر او قورَح، پسر او اَسّیر،
23پسر او اِلقانَه، پسر او اِبیاساف، پسر او اَسّیر،
24پسر او تاحَت، پسر او اوریئیل، پسر او عُزّیا، و پسر او شائول.
25پسران اِلقانَه، عَماسای و اَخیموت بودند؛
26پسر او اِلقانَه، پسر او صوفای، پسر او نَخَت،
27پسر او اِلیاب، پسر او یِروحام، پسر او اِلقانَه، و پسر او سموئیل.
28پسران سموئیل، نخستزادهاش یوئیل و پسر دوّمش اَبیّا بودند.
29نسل مِراری: مَحْلی، پسر او لِبنی، پسر او شِمعی، پسر او عُزَّه،
30پسر او شِمِعا، پسر او حَجّیا، و پسر او عَسایا.
31اینانند مردانی که داوود پس از استقرارِ صندوق عهد در خانۀ خداوند، ایشان را به خدمت سراییدن در خانۀ خداوند برگماشت.
32اینان تا پیش از آنکه سلیمان خانۀ خداوند را در اورشلیم بنا کند، در برابر مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، به خدمتِ سراییدن مشغول بودند. ایشان وظایف خود را مطابق قوانینِ مربوط به خدمتشان انجام میدادند.
33اینان بودند مردانی که خدمت میکردند، و نیز پسرانشان: از پسران قُهاتیان: هیمانِ سراینده پسر یوئیل، پسر سموئیل،
34پسر اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیئیل، پسر تُوَخ،
35پسر صوف، پسر اِلقانَه، پسر مَخَت، پسر عَماسای،
36پسر اِلقانَه، پسر یوئیل، پسر عَزَریا، پسر صَفَنیا،
37پسر تاحَت، پسر اَسّیر، پسر اِبیاساف، پسر قورَح،
38پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی، پسر اسرائیل؛
39و نیز برادرش آساف که به طرفِ راست او میایستاد، یعنی آساف پسر بِرِکیا، پسر شِمِعا،
40پسر میکائیل، پسر بَعَسیا، پسر مَلْکیا،
41پسر اِتنی، پسر زِراح، پسر عَدایا،
42پسر ایتان، پسر زِمَّه، پسر شِمعی،
43پسر یَحَت، پسر جِرشوم، پسر لاوی.
44و به طرفِ چپ، برادرانشان، یعنی پسران مِراری بودند: ایتان پسر قیشی، پسر عَبدی، پسر مَلّوک،
45پسر حَشَبیا، پسر اَمَصیا، پسر حِلقیا،
46پسر اَمْصی، پسر بانی، پسر شِمِر،
47پسر مَحْلی، پسر موشی، پسر مِراری، پسر لاوی.
48برادرانِ لاویِ آنها به خدمتِ تمامی دیگر وظایف مسکن، یعنی خانۀ خدا، گماشته شدند.
49اما هارون و نسل او بودند که بر مذبح قربانی تمامسوز و مذبح بخور، به جهت هرآنچه در قُدسالاقداس انجام میشد قربانی میگذرانیدند، تا مطابق هرآنچه موسی خادم خدا امر فرموده بود، برای اسرائیل کفّاره کنند.
50اینانند نسل هارون: پسرش اِلعازار، پسر او فینِحاس، پسر او اَبیشوَع،
51پسر او بُقّی، پسر او عُزّی، پسر او زِرَحیا،
52پسر او مِرایوت، پسر او اَمَریا، پسر او اَخیطوب،
53پسر او صادوق، و پسر او اَخیمَعَص.
54مسکنهای ایشان بر حسب مکانهای سکونتشان در سرحدات آنها از این قرار است: از آنجا که قرعۀ اوّل از آنِ نسل هارون از طوایف قُهاتیان بود،
55حِبرون در سرزمین یهودا با چراگاههای اطرافش به ایشان داده شد.
56ولی کشتزارهای شهر و روستاهایش را به کالیب پسر یِفُنّه دادند.
57به پسران هارون شهرهای پناهگاه را دادند، یعنی حِبرون، لِبنَه با چراگاههایش، یَتّیر، اِشتِموعَ با چراگاههایش،
58حیلِن با چراگاههایش، دِبیر با چراگاههایش،
59عاشان با چراگاههایش، یوتا، و بِیتشمس با چراگاههایش.
60همچنین از قبیلۀ بِنیامین، جِبعون، جِبَع با چراگاههایش، عَلِمِت با چراگاههایش و عَناتوت با چراگاههایش. پس تمامی شهرهای ایشان بر حسب طایفههایشان، سیزده شهر بود.
61به بقیۀ قُهاتیان، به قید قرعه ده شهر از طوایف نیمقبیلۀ مَنَسی داده شد.
62به جِرشومیان بر حسب طوایفشان سیزده شهر از قبایل یِساکار، اَشیر، نَفتالی و مَنَسی که در باشانند، اختصاص یافت.
63به مِراریان بر حسب طوایفشان دوازده شهر از قبایل رِئوبین، جاد و زِبولون اختصاص یافت.
64پس بنیاسرائیل این شهرها را با چراگاههایشان به لاویان دادند.
65آنان شهرهای نامبرده را از قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین، به قید قرعه بدیشان دادند.
66برخی از طوایف قُهاتیان، شهرهای قلمرو خود را از قبیلۀ اِفرایِم داشتند.
67بدیشان شهرهای پناهگاه داده شد، یعنی شِکیم با چراگاههایش در مناطق مرتفع اِفرایِم، جازِر با چراگاههایش،
68یُقمِعام با چراگاههایش، بِیتحورون با چراگاههایش،
69و اَیَلون و جَترِمّون با چراگاههایشان؛
70و از نیمقبیلۀ مَنَسی، عانِر و بلعام را با چراگاههایشان به سایر طایفههای قُهاتیان دادند.
71به جِرشومیان این مناطق داده شد: از طایفۀ نیمقبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان با چراگاههایش و عَشتاروت با چراگاههایش.
72از قبیلۀ یِساکار، قِدِش با چراگاههایش، دابِرَت با چراگاههایش،
73راموت با چراگاههایش و عَنِم با چراگاههایش.
74از قبیلۀ اَشیر، مَشال با چراگاههایش، عَبدون با چراگاههایش،
75حُقّوق با چراگاههایش و رِحوب با چراگاههایش.
76از قبیلۀ نَفتالی، قِدِش در جَلیل با چراگاههایش، حَمّون با چراگاههایش و قَریهتایِم با چراگاههایش.
77به سایر مِراریان این مناطق داده شد: از قبیلۀ زِبولون، رِمّون با چراگاههایش و تابور با چراگاههایش.
78از قبیلۀ رِئوبین، در آن سوی اردن، نزدیک اَریحا واقع در جانب شرقی اردن، باصِر در بیابان با چراگاههایش، یَهْصَه با چراگاههایش،
79قِدیموت با چراگاههایش و میفَعَت با چراگاههایش.
80و از قبیلۀ جاد، راموت در جِلعاد با چراگاههایش، مَحَنایِم با چراگاههایش،
81حِشبون با چراگاههایش و یَعزیر با چراگاههایش.
حزقیال باب ۱۹
19:1 و اما تو مرثیهای برای رهبران اسرائیل بسرا
2و بگو: مادر شما چه بود؟ مادهشیری در میان شیران! در میان شیران ژیان میخوابید، و بچههایش را میپرورْد!
3یکی از بچههایش را بزرگ کرد، و او شیر ژیانی شد؛ شکار کردن آموخت، و آدمیان را خورد.
4قومها دربارهاش شنیدند، و او در حفرۀ آنان گرفتار شد؛ و به قلابها او را به سرزمین مصر بردند.
5چون مادهشیر دید که عبث انتظار کشیده، و امیدش بر باد رفته است، یکی دیگر از شیربچگان خود را برگرفت و او را شیر ژیانی ساخت.
6او با شیران گشته، شیری ژیان شد، و شکار کردن آموخت و آدمیان را خورد؛
7قلعههای ایشان را فرو~ریخت، و شهرهایشان را ویران ساخت. زمین و هر چه در آن بود، از آوای غرش او به وحشت افتادند.
8پس قومها از ولایات پیرامونش به ضد او برآمدند، و تور خود را برایش گستردند، و او در حفرۀ ایشان گرفتار شد.
9به قلابها او را کشیده، در قفس نهادند و نزد پادشاه بابِل بردند. او را در حبس نهادند، تا آوایش دیگر بر کوههای اسرائیل شنیده نشود.
10مادرت همچون تاکی بود در تاکستان، نشانده بر کنارۀ آب؛ پر میوه بود و پر شاخه، از فراوانی آب.
11شاخههای نیرومند داشت، مناسب به جهت عصای سلاطین؛ قامتش بلند بود، بلندتر از دیگر شاخههای ستبر؛ نمایان در بلندایش، با انبوه شاخهها.
12اما در غضب از ریشه کنده شد، و بر زمین افکنده گردید؛ باد شرقی میوههایش را خشکانید و شاخههای نیرومندش شکسته، خشک شدند، و آتش آنها را سوزانید.
13حال در بیابان نشانده شده است، در زمینی خشک و تشنه.
14آتش از ساقهاش برآمد و میوهاش را سوزانید، آنسان که دیگر شاخۀ نیرومندی در آن نماند، و نه عصایی به جهت سلاطین. این مرثیه است و مرثیه شده است.
لوقا باب ۱۶
16:1 آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: «توانگری را مباشری بود. چون شکایت به او رسید که مباشر اموال او را بر باد میدهد،
2وی را فرا~خواند و پرسید: ”این چیست که دربارۀ تو میشنوم؟ حساب خود بازپس ده که دیگر مباشر من نتوانی بود.“
3«مباشر با خود اندیشید: ”چه کنم؟ ارباب میخواهد از کار برکنارم کند. یارای زمینکندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.
4دانستم چه باید کرد تا چون از مباشرت برکنار شدم، کسانی باشند که مرا در خانههایشان بپذیرند.“
5پس، بدهکاران ارباب خویش را یک به یک به حضور فرا~خواند. از اوّلی پرسید: ”چقدر به سرورم بدهکاری؟“
6پاسخ داد: ”صد خمره روغن زیتون.“ گفت: ”صورتحساب خود را بگیر، و زود بنشین و بنویس، پنجاه خمره!“
7سپس از دوّمی پرسید: ”تو چقدر بدهکاری؟“ پاسخ داد: ”صد خروار گندم.“ گفت: ”صورتحساب خود را بگیر و بنویس هشتاد خروار!“
8«ارباب، مباشرِ متقلب را تحسین کرد، زیرا عاقلانه عمل کرده بود؛ چرا که فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند.
9به شما میگویم که مال این دنیای فاسد را برای یافتن دوستان صرف کنید تا چون از آن مال اثری نمانَد، شما را در خانههای جاودانی بپذیرند.
10«آن که در امور کوچک امین باشد، در امور بزرگ نیز امین خواهد بود، و آن که در امور کوچک امین نباشد، در امور بزرگ نیز امین نخواهد بود.
11پس اگر در به کار بردن مال این دنیای فاسد امین نباشید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟
12و اگر در به کار بردن مال دیگری امین نباشید، کیست که مال خود شما را به شما بدهد؟
13هیچ غلامی دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.»
14فَریسیانِ پولدوست با شنیدن این سخنان، عیسی را به ریشخند گرفتند.
15به آنها گفت: «شما آن کسانید که خویشتن را به مردم پارسا مینمایید، امّا خدا از دلتان آگاه است. آنچه مردم ارج بسیارش نهند، در نظر خدا کراهتآور است!
16«تورات و انبیا تا زمان یحیی بود. از آن پس، به پادشاهی خدا بشارت داده میشود و هر کس به جَبر و زور راه خود بدان میگشاید.
17با این حال، آسانتر است آسمان و زمین زایل شود تا اینکه نقطهای از تورات فرو~افتد!
18«هر که زن خویش را طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است، و نیز هر که زنی طلاق داده شده را به زنی بگیرد، مرتکب زنا شده است.
19«توانگری بود که جامه از ارغوان و کتان لطیف به تن میکرد و همهروزه به خوشگذرانی مشغول بود.
20فقیری ایلعازَر نام را بر درِ خانۀ او مینهادند که بدنش پوشیده از جراحت بود.
21ایلعازَر آرزو داشت با خردههای غذا که از سفرۀ آن توانگر فرو~میافتاد، خود را سیر کند. حتی سگان نیز میآمدند و زخمهایش را میلیسیدند.
22باری، آن فقیر مُرد و فرشتگان او را به جوار ابراهیم بردند. توانگر نیز مُرد و او را دفن کردند.
23امّا چون چشم در جهانِ مردگان گشود، خود را در عذاب یافت. از دور، ابراهیم را دید و ایلعازَر را در جوارش.
24پس با صدای بلند گفت: ”ای پدر من ابراهیم، بر من ترحم کن و ایلعازَر را بفرست تا نوک انگشت خود را در آب تَر کند و زبانم را خنک سازد، زیرا در این آتش عذاب میکشم.“
25امّا ابراهیم پاسخ داد: ”ای فرزند، به یاد آر که تو در زندگی، از چیزهای نیکوی خود بهرهمند شدی، حال آنکه چیزهای بد نصیب ایلعازَر شد. اکنون او اینجا در آسایش است و تو در عذاب.
26از این گذشته، میان ما و شما پرتگاهی هست؛ آنان که بخواهند از اینجا نزد تو آیند نتوانند، و آنان نیز که آنجایند نتوانند نزد ما آیند.“
27گفت: ”پس، ای پدر، تمنا اینکه ایلعازَر را به خانۀ پدرم بفرستی،
28زیرا مرا پنج برادر است. او را بفرست تا برادرانم را هشدار دهد، مبادا آنان نیز به این مکان عذاب درافتند.“
29ابراهیم پاسخ داد: ”آنها موسی و انبیا را دارند، پس به سخنان ایشان گوش فرا~دهند.“
30گفت: ”نه، ای پدر ما ابراهیم، بلکه اگر کسی از مردگان نزد آنها برود، توبه خواهند کرد.“
31ابراهیم به او گفت: ”اگر به موسی و انبیا گوش نسپارند، حتی اگر کسی از مردگان زنده شود، مجاب نخواهند شد.“»