برنامه مطالعه روزانه
۲ اکتبر
اول تواریخ باب ۱۶
16:1 پس ایشان صندوق خدا را آورده، آن را در خیمهای که داوود برای آن بر پا کرده بود نهادند، و قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت به حضور خدا تقدیم کردند.
2چون داوود از گذراندن قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت فارغ شد، قوم را در نام خداوند برکت داد.
3او سپس به هر یک از تمامی اسرائیلیان، از زن و مرد، یک قرص نان، یک تکه گوشت و یک قرص کشمش داد.
4او برخی از لاویان را تعیین کرد تا پیش روی صندوق خداوند خدمت کنند، و یهوه خدای اسرائیل را خوانده، او را سپاس گویند و بستایند.
5آساف رئیس بود، زکریا دوّم، و سپس یِعیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، مَتّیتیا، اِلیاب، بِنایا، عوبیداَدوم، و یِعیئیل، که چنگ و عود مینواختند؛ آساف نیز سنجها را به صدا درمیآورد.
6بِنایا و یَحَزیئیل نیز که کاهن بودند، پیوسته در برابر صندوق عهد خدا شیپور مینواختند.
7در آن روز داوود نخست مقرر داشت که این سرود شکرگزاری به دستِ آساف و برادرانش برای خداوند سراییده شود:
8خداوند را سپاس گویید، و نام او را بخوانید! ملتها را از اَعمال او باخبر سازید.
9او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید! همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!
10در نام قدوس او فخر کنید؛ دل جویندگان خداوند شادمان گردد!
11خداوند و قوّت او را بطلبید؛ پیوسته جویای روی او باشید!
12عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید، آیات او و داوریهای دهانش را.
13ای نسل خادم او اسرائیل، ای پسران یعقوب، که برگزیدۀ اویید!
14اوست یهوه خدای ما! داوریهای او در تمام جهان است!
15عهد خود را تا به ابد یاد میدارد، کلامی را که فرموده است، تا هزاران پشت؛
16عهدی را که با ابراهیم بست، و سوگند خود را به اسحاق!
17آن را چون فریضهای برای یعقوب استوار فرمود، و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.
18گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید، تا قلمروِ میراث شما شود.»
19آنگاه که شمارشان اندک بود، و انگشتشمار بودند و در آنجا غریب،
20آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند، و از مملکتی به ملت دیگر،
21نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد، بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:
22«دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید، و انبیای مرا آزار مرسانید!»
23ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید؛ روز به روز نجات او را بشارت دهید!
24جلال او را در میان ملتها بازگویید، و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها!
25زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان.
26زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند، اما خداوند آسمانها را بساخت.
27فرّ و شکوه به حضور وی است، و توانایی و شادی در مکان سکونت وی.
28ای طوایفِ قومها، وصف خداوند را بگویید! وصفِ جلال و قوّت خداوند را بگویید!
29وصفِ جلال نام خداوند را بگویید! هدیه بیاورید و به حضور او بیایید! خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
30ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید! آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد.
31آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛ باشد که در میان قومها بگویند، «خداوند پادشاهی میکند!»
32دریا و هرآنچه آن را پر میسازد، غرّش کند؛ صحرا و هرآنچه در آن است، به وجد آید.
33آنگاه درختان جنگل پیش روی خداوند بانگ شادی بر خواهند آورد، زیرا که میآید تا زمین را داوری کند.
34خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست، و محبتش تا ابدالآباد است.
35گویید: «ای خدای نجات ما، نجاتمان ده، از میان قومها ما را گرد آور و رهاییمان ده، تا نام قدوس تو را سپاس گوییم و در ستایش تو فخر کنیم.
36متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل، از ازل تا ابدالآباد.» آنگاه تمامی قوم گفتند: «آمین!» و خداوند را ستایش کردند.
37سپس داوود، آساف و برادرانش را آنجا پیش صندوق عهد خداوند گذاشت تا بر حسب نیازهای روزانه، پیوسته پیش صندوق خدمت کنند؛
38و نیز عوبیداَدوم و شصت و هشت تن از خویشانش را. عوبیداَدوم پسر یِدوتون، و حوسَه، محافظ دروازهها بودند.
39نیز داوود، صادوقِ کاهن و برادرانش را که کاهن بودند پیش مسکنِ خداوند، در مکان بلندِ واقع در جِبعون گذاشت
40تا پیوسته، صبحگاه و شامگاه، قربانیهای تمامسوز بر مذبح قربانی تمامسوز تقدیم کنند، بنا بر آنچه در شریعت خداوند که آن را به اسرائیل امر فرموده بود، نوشته شده است.
41همراهِ ایشان، هیمان و یِدوتون و سایر برگزیدگانی بودند که نام برده شده بودند تا خداوند را سپاس گویند، «زیرا که محبتش تا ابدالآباد است».
42هیمان و یِدوتون وظیفۀ نواختن کَرِنا و سنج و آلات موسیقی برای سرودهای خدا را بر عهده داشتند. پسران یِدوتون کنار دروازه قرار داده شده بودند.
43آنگاه تمامی قوم روانه شده، هر یک به خانههای خود رفتند؛ داوود نیز بازگشت تا اهل خانهاش را برکت دهد.
حزقیال باب ۲۸
28:1 کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:
2«ای پسر انسان، به حاکم صور بگو، خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: «از آن رو که دلت مغرور شده، و میگویی، ”خدا هستم! و در دلِ دریا بر سَریر خدایان مینشینم!“ حال آنکه نه خدا، بلکه انسانی، هرچند دل خویش را همچون دل خدایان میشماری؛
3بهدرستی که از دانیال حکیمتری، و هیچ رازی بر تو پوشیده نیست.
4به حکمت و بصیرت خویش برای خود ثروت اندوختهای، و خزاینت را به طلا و نقره انباشتهای.
5به فراوانیِ حکمتِ خویش در تجارت، دولت خود را افزون ساختهای، و دلت به سبب توانگریات مغرور گشته است.
6بنابراین خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: از آن رو که دل خویش را همچون دل خدایان میشماری،
7اینک من بیگانگان را بر تو خواهم آورد، ستمپیشهترینِ قومها را؛ تا بر ضد زیباییِ حکمت تو شمشیر از نیام به در آورند و فرّ و شکوه تو را بیالایند.
8آنان تو را به هاویه فرو~خواهند افکند، و به مرگِ هولناک در دل دریا جان خواهی سپرد.
9آیا در حضور قاتلانت همچنان خواهی گفت که: ”خدا هستم؟“ حال آنکه در دستان قاتلانت، نه خدا، بلکه انسان خواهی بود و بس؟
10به دست بیگانگان، به مرگ نامختونان خواهی مرد؛ زیرا خداوندگارْ یهوه میفرماید که من سخن گفتهام.»
11کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:
12«ای پسر انسان، بر پادشاه صور مرثیهای بسرا و او را بگو، خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: «تو الگوی کمال بودی، آکنده از حکمت و کامل در زیبایی.
13تو در عدن بودی، در باغ خدا، و هر گونه سنگ گرانبها زینت تو بود: لعل و یاقوت زرد و الماس، زِبَرجَد و عقیق و یشب، یاقوت کبود و فیروزه و زمرّد. نگیندانها و کندهکاریهایت از صنعت طلا بود؛ اینها همه، در روز آفرینشت مهیا شده بود.
14تو کروبیِ مسح شدۀ سایهگستر بودی، و من تو را برقرار داشته بودم؛ تو بر کوهِ مقدسِ خدا بودی، و در میان سنگهای آتشین میخرامیدی.
15از روزی که آفریده شدی، تا روزی که شرارت در تو یافت شد، در طریقهایت کامل بودی.
16اما از کثرت سوداگریت، بطن تو از خشونت آکنده شد، و گناه ورزیدی. پس تو را چون چیزِ نجس از کوه خدا بیرون افکندم، و تو را ای کروبیِ سایهگستر، از میان سنگهای آتشین نابود کردم.
17دلت از زیباییات مغرور گشت، و به سبب فّر و شکوهت، حکمت خویش را فاسد گردانیدی. پس تو را بر زمین افکندم و در معرض تماشای پادشاهان نهادم.
18به واسطۀ کثرتِ گناهت و بیانصافیِ سوداگریات، مکانهای مقدسِ خویش را مُلَوّث ساختی؛ پس آتشی از میانت بیرون آوردم که تو را سوزانید، و در برابر دیدگان همۀ نظارهگرانت، تو را بر روی زمین خاکستر ساختم.
19جملۀ آنان، از میان قومها، که تو را میشناختند، از تو در شگفت شدند؛ سرانجامی دهشتناک رسیدهای، و دیگر تا به ابد نخواهی بود.»
20کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:
21«ای پسر انسان، روی به جانب صیدون کرده، بر ضدش نبوّت کن.
22بگو خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: «ای صیدون، اینک من بر ضد توام، و در میان تو جلال خواهم یافت. و چون بر تو داوری کنم و قدوسیت خویش را در تو آشکار سازم، آنگاه همه خواهند دانست که من یهوه هستم.
23زیرا طاعون بر تو خواهم فرستاد و خون در کوچههایت روان خواهم کرد. آری، به شمشیری که از هر سو بر تو فرود خواهد آمد کشتگان در میانت خواهند افتاد؛ آنگاه همه خواهند دانست که من یهوه هستم.
24«دیگر برای خاندان اسرائیل، در میان مردمان پیرامونش که ایشان را تحقیر میکردند، نه خَلَنگی خراشنده خواهد بود و نه خاری آزاردهنده. آنگاه همه خواهند دانست که من یهوه هستم.
25«خداوندگارْ یهوه چنین میفرماید: هنگامی که خاندان اسرائیل را از میان مردمانی که میان آنها پراکنده شدهاند، گِرد آورم و در برابر دیدگانِ قومها قدوسیتم را در آنها آشکار سازم، آنگاه در زمین خودشان که به خادم خویش یعقوب دادم، ساکن خواهند شد
26و آنجا در امنیت مأوا گزیده، خانهها خواهند ساخت و تاکستانها غرس خواهند کرد. و چون داوری خود را بر مردمان پیرامونش که ایشان را تحقیر میکردند، اجرا کنم، آنگاه در امنیت ساکن شده، خواهند دانست که من یهوه خدای ایشان هستم.»
غلاطیان باب ۱ , ۲
1:1 از پولس، رسولی که رسالتش نه از جانب انسانها و نه به واسطۀ انسان، بلکه به واسطۀ عیسی مسیح و خدای پدر است که او را از مردگان برخیزانید،
2و نیز از همۀ برادرانی که با منند، به کلیساهای غَلاطیه:
3فیض و سلامتی بر شما باد، از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح
4که جان خود را در راه گناهان ما داد تا ما را به ارادۀ خدا و پدر ما، از عصرِ شریرِ حاضر رهایی بخشد.
5او را تا ابد جلال باد. آمین.
6در شگفتم که شما بدین زودی از آن که شما را به واسطۀ فیض مسیح فرا~خوانده است رویگردان شده، به سوی انجیلی دیگر میروید.
7البته انجیلی دیگر وجود ندارد، امّا کسانی هستند که شما را مشوش میسازند و برآنند که انجیل مسیح را تحریف کنند.
8امّا حتی اگر ما یا فرشتهای از آسمان، انجیلی غیر از آنچه ما به شما بشارت دادیم موعظه کند، ملعون باد!
9چنانکه پیشتر گفتیم، اکنون باز میگویم: اگر کسی انجیلی غیر از آنچه پذیرفتید به شما موعظه کند، ملعون باد!
10آیا تأیید مردم را میخواهم یا تأیید خدا را؟ آیا میکوشم مردم را خشنود سازم؟ اگر همچنان در پی خشنودی مردم بودم، خادم مسیح نمیبودم.
11ای برادران، میخواهم بدانید انجیلی که من بدان بشارت دادم، انجیلی بشری نیست،
12زیرا من آن را از انسان نیافتم، و کسی نیز آن را به من نیاموخت؛ بلکه آن را از طریق مکاشفۀ عیسی مسیح دریافت کردم.
13شما وصف زندگی گذشتۀ مرا در دین یهود شنیدهاید، که چه بسیار کلیسای خدا را آزار میرسانیدم و آن را ویران میکردم.
14و در یهودیگری از بسیاری از هَمسالانِ قوم خود پیشی گرفته، در اجرای سنّتهای پدران خویش بینهایت غیور بودم.
15امّا چون خشنودی او که مرا از رَحِم مادرم وقف کار خود کرد و به واسطۀ فیض خود مرا فرا~خواند در این بود
16که پسر خود را در من آشکار سازد تا بدو در میان غیریهودیان بشارت دهم، در آن زمان با جسم و خون مشورت نکردم،
17و به اورشلیم نیز، نزد آنان که پیش از من رسول بودند، نرفتم؛ بلکه راهی عربستان شدم و سپس به دمشق بازگشتم.
18آنگاه پس از سه سال، به اورشلیم رفتم تا پطرس را دیدار کنم، و پانزده روز نزد او ماندم.
19امّا از سایر رسولان، بهجز یعقوب، برادر خداوند، کسی دیگر را ندیدم.
20در حضور خدا به شما اطمینان میدهم که آنچه مینویسم دروغ نیست.
21پس از آن، به نواحی سوریه و کیلیکیه رفتم.
22در آن زمان هنوز کلیساهای یهودیه که در مسیح هستند، مرا به چهره نمیشناختند.
23آنها فقط شنیده بودند، «آن مردی که پیشتر آزار بر ما روا میداشت، اکنون به همان ایمان بشارت میدهد که در گذشته به نابودی آن کمر بسته بود.»
24و آنان بهخاطر من خدا را تمجید میکردند.
2:1 پس از چهارده سال، دیگر بار همراه برنابا به اورشلیم رفتم و تیتوس را نیز با خود بردم.
2امّا رفتنم در نتیجۀ دریافت مکاشفهای بود. در آنجا انجیلی را که در میان غیریهودیان موعظه میکنم بدیشان عرضه داشتم؛ البته در خلوت، و نیز تنها به رهبران سرشناس، مبادا بیهوده بدوم یا دویده باشم.
3امّا حتی همسفرم تیتوس، با اینکه یونانی بود، مجبور نشد ختنه شود.
4این از آن سبب پیش آمد که بعضی از برادرانِ دروغین را با مقاصد نهانی به جمع ما درآوردند، و آنان به جمع ما رخنه کردند تا آن آزادی را که در مسیحْ عیسی داریم جاسوسی کنند و ما را به بندگی بکشانند.
5ولی ما دمی هم تسلیم آنها نشدیم تا حقیقت انجیل نزد شما محفوظ بماند.
6امّا آن رهبران سرشناس- آنان هر که بودند مرا تفاوتی نمیکند، زیرا خدا بر صورت ظاهر قضاوت نمینماید - آری، آن رهبران سرشناس چیزی بر من نیفزودند،
7بلکه بهعکس، ایشان دریافتند که وظیفۀ رسانیدن انجیل به غیریهودیان به من سپرده شده است، همانگونه که وظیفۀ رسانیدن انجیل به یهودیان به پطرس سپرده شده بود.
8زیرا او که از طریق پطرس چون رسولِ یهودیان عمل کرد، از طریق من نیز چون رسولِ غیریهودیان عمل نمود.
9پس چون یعقوب و پطرس و یوحنا که مشهور به ارکان بودند فیضی را که نصیب من شده بود مشاهده کردند، به من و برنابا دست رفاقت دادند و توافق شد که ما نزد غیریهودیان برویم و آنان نزد یهودیان.
10فقط خواستند که فقرا را به یاد داشته باشیم، که البته این بهواقع کاری بود که من خود نیز مشتاق انجامش بودم.
11امّا چون پطرس به اَنطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیرکار بود.
12زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب یعقوب درآیند، با غیریهودیان همسفره میشد، امّا همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت.
13سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند، به گونهای که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد.
14امّا من چون دیدم آنان در راستای حقیقتِ انجیل، استوار گام نمیزنند، در حضور همه پطرس را گفتم: «اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان زندگی میکنی نه چون یهودیان، چگونه است که غیریهودیان را وامیداری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟»
15ما که یهودیزادهایم و نه به اصطلاح ’غیریهودی گناهکار‘،
16میدانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده میشود. پس ما خود نیز به مسیحْ عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمیشود.
17امّا اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به واسطۀ مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ به هیچ روی!
18زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان میدهم که به شریعت نافرمانم.
19زیرا من به واسطۀ خودِ شریعت، نسبت به شریعت مُردم تا برای خدا زیست کنم.
20با مسیح بر صلیب شدهام، و دیگر من نیستم که زندگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند؛ و این زندگی که اکنون در جسم میکنم، با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را بهخاطر من داد.
21فیض خدا را باطل نمیشمارم، زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست میآمد، پس مسیح بیهوده مرد.