برنامه مطالعه روزانه
۹ دسامبر
ایوب باب ۱۱
11:1 آنگاه صوفَرِ نَعَماتی در پاسخ گفت:
2«آیا کثرت سخنان را بیپاسخ باید گذاشت، و مردِ زیادهگو را برحق باید شمرد؟
3آیا یاوهگوییِ تو مردمان را ساکت کند؟ و چون ریشخند زنی، کسی شرمسارت نسازد؟
4تو به خدا میگویی: ”تعلیم من بیعیب است، و در نظر تو پاکم.“
5اما کاش خدا سخن گوید و لبهای خویش بر تو بگشاید،
6تا اَسرارِ حکمت را بر تو بنماید! زیرا خردمندی را دو جانب است. پس بدان که خدا کمتر از گناهانت تو را سزا داده است.
7«آیا عمقهای خدا را کشف توانیکرد؟ یا به کُنهِ قادر مطلق توانی رسید؟
8به بلندی آسمانهاست؛ چه توانی کرد؟ از هاویه ژرفتر است؛ چه توانی دانست؟
9طول آن از زمین درازتر است، و عرض آن از دریا وسیعتر.
10«اگر به میان آید و حبس کند، و به محاکمه کِشد، کیست که مانع شود؟
11زیرا او مردمان فریبکار را میشناسد، و چون شرارت بیند، آیا بدان توجه نخواهد کرد؟
12هرگاه کُرّه خرِ وحشیْ انسان زاده شود، مردِ تهیمغز نیز عاقل میشود!
13«و اما تو، اگر دل خویش آماده سازی، و دستانت را به سوی او دراز کنی،
14و اگر گناه دستانت را از خود دور کنی، و نگذاری شرارت در خیمههای تو ساکن شود،
15آنگاه بهیقین روی خود را بیعیب بر خواهی افراشت، و پایدار شده، نخواهی ترسید.
16مشقّت خویش را از یاد خواهی برد، و آن را چون آبِ رفته به یاد خواهی آورد.
17زندگی برایت روشنتر از روشنایی نیمروز خواهد بود، و تاریکی برایت همچون بامدادان.
18احساس امنیت خواهی کرد، زیرا که امید داری؛ به اطراف خواهی نگریست، و در امنیت خواهی آرَمید.
19خواهی آرَمید و کسی هراسانت نخواهد ساخت، و بسیاری تو را تملّق خواهند گفت.
20اما چشمان شریران تار خواهد شد؛ هیچ راه گریزی برای آنها نخواهد بود، و امیدشان جان دادنِ ایشان خواهد بود.»
میکاه باب ۷
7:1 وای بر من! زیرا همچون گردآورندۀ میوۀ تابستانی شدهام، و مانند کسی که انگورچینی میکند؛ نه خوشۀ انگوری برای خوردن یافت میشود و نه نوبر انجیری، که جان من مشتاق آن است.
2سرسپردگان از زمین نابود شدهاند، و صالحی در میان آدمیان بر جا نمانده است؛ همگی برای ریختن خون در کمین مینشینند، و همنوع خود را به دام صید میکنند.
3در شرارتورزی چیرهدستند؛ حاکمْ رشوه میطلبد و قاضی نیز همچنین؛ قدرتمندانشان به هرآنچه میخواهند حکم میکنند، و ایشان آن را به هم میبافند.
4بهترینشان مانند خارند، و صالحترینشان همچون خاربست. روز دیدبانان توست، و مجازاتت فرا~رسیده؛ اکنون زمان پریشانیِ ایشان است.
5بر دوست خود اعتماد مکن و به یار خویش اطمینان مدار؛ نزد همآغوش خود نیز عنان دهان خویش نگاه دار؛
6زیرا پسر بر پدر بیحرمتی میکند، دختر بر ضد مادر، قیام و عروس علیه مادرشوهر؛ و دشمنان شخص، اهل خانۀ اویند.
7اما من به سوی خداوند چشم میدوزم، و برای خدای نجاتِ خویش انتظار میکشم؛ خدای من مرا اجابت خواهد کرد.
8ای دشمن من بر من شادی مکن، زیرا اگرچه بیفتم، بر خواهم خاست، و اگرچه در تاریکی بنشینم، خداوند نور من خواهد بود.
9غضب خداوند را متحمل خواهم شد، زیرا که به او گناه ورزیدهام، تا آنگاه که به دفاع از من برخیزد و دادرسیام کند. او مرا به روشناییْ بیرون خواهد آورد، و من عدالت او را نظاره خواهم کرد.
10آنگاه دشمنم این را خواهد دید، و غرقِ شرمساری خواهد شد؛ همان که به من میگفت: «یهوه خدایت کجاست؟» چشمانم بر او خواهد نگریست، و حال مانند گِل کوچهها پایمال خواهد شد.
11روز ساختن دیوارهایت فرا~خواهد رسید؛ در آن روز مرزها گسترش خواهد یافت.
12در آن روز، از آشور و شهرهای مصر نزد تو خواهند آمد، از مصر تا رود فرات؛ از دریا تا دریا و از کوه تا کوه.
13اما زمین ویران خواهد شد، به سبب ساکنانش و ثمرۀ اعمالشان.
14قوم خویش و گلۀ میراث خود را به عصای خویش شبانی کن، آنان را که به تنهایی در جنگل، میان سرزمینی حاصلخیز ساکنند؛ باشد که چون روزگاران پیشین، در باشان و جِلعاد بچرند.
15همچون روزهایی که از سرزمین مصر به در آمدی، بدیشان چیزهای شگفتانگیز نشان خواهم داد.
16قومها چون این را بینند، از همۀ قوّت خویش شرمسار خواهند شد؛ دست بر دهان خواهند نهاد، و گوشهایشان کر خواهد شد؛
17مانند مار خاک را خواهند لیسید، مانند موجوداتی که بر زمین میخزند؛ از دژهای خود لرزان بیرون خواهند آمد، و هراسان رو به سوی یهوه خدای ما خواهند نهاد، و از تو خواهند ترسید.
18کیست خدایی همانند تو، که گناه را میآمرزد و از نافرمانیِ باقیماندۀ میراث خویش درمیگذرد؟ خشم خود را تا به ابد نگاه نمیدارد، زیرا از محبت کردن لذت میبرد.
19بار دیگر بر ما رحم خواهد کرد، و بر گناهان ما چیره خواهد شد. تو تمامی گناهان ما را به قعر دریا خواهی افکند.
20امانت را برای یعقوب و محبت را برای ابراهیم به جا خواهی آورد، چنانکه در روزگاران کهن برای پدران ما سوگند خوردی.
یعقوب باب ۳ , ۴
3:1 برادران من، مباد که بسیاری از شما در پی معلّم شدن باشند، زیرا میدانید که بر ما معلّمان، داوریِ سختتر خواهد شد.
2ما همه بسیار میلغزیم. اگر کسی در گفتار خود نلغزد، انسانی کامل است و میتواند تمامی وجودِ خود را مهار کند.
3ما با لگام نهادن بر دهان اسب، آن را مطیع خود میسازیم و بدین وسیله میتوانیم تمامی بدن حیوان را به هر سو هدایت کنیم.
4همچنین سُکانی کوچک میتواند کشتی بزرگی را که فقط بادهای نیرومند آن را به حرکت درمیآورد، به هر سمتی که ناخدا بخواهد هدایت کند.
5به همینسان، زبان نیز عضوی کوچک است، امّا ادعاهای بزرگ دارد. جرقهای کوچک میتواند جنگلی بزرگ را به آتش کِشد.
6زبان نیز آتش است؛ دنیایی است از نادرستی در میان اعضای بدن ما که همۀ وجود انسان را آلوده میکند و دایرۀ کائنات را به آتش میکشد - آتشی که جهنم آن را افروخته است!
7انسان همه گونه حیوان و پرنده و خزنده و جاندار دریایی را رام میکند و کرده است،
8امّا هیچ انسانی قادر به رام کردن زبان نیست. زبان شرارتی است سرکش و پر از زهرِ کشنده!
9با زبان خود خداوند و پدر را متبارک میخوانیم و با همان زبان انسانهایی را که به شباهت خدا آفریده شدهاند، لعن میکنیم.
10از یک دهان، هم ستایش بیرون میآید، هم نفرین! ای برادران من، شایسته نیست چنین باشد.
11آیا میشود از چشمهای هم آب شیرین روان باشد، هم آب شور؟
12برادرانِ من، آیا ممکن است درخت انجیر، زیتون بار آوَرَد؟ یا درخت مو، انجیر بَر دهد؟ به همینسان نیز چشمۀ شور نمیتواند آب شیرین روان سازد.
13کیست حکیم و خردمند در میان شما؟ بگذارید آن را با شیوۀ زندگی پسندیدۀ خود نشان دهد، با اعمالی توأم با حِلم که از حکمت سرچشمه میگیرد.
14امّا اگر در دل خود حسدِ تلخ و جاهطلبی دارید، به خود مبالید و خلاف حقیقت سخن مگویید.
15چنین حکمتی از بالا نازل نمیشود، بلکه زمینی و نفسانی و شیطانی است.
16زیرا هر جا حسد و جاهطلبی باشد، در آنجا آشوب و هر گونه کردار زشت نیز خواهد بود.
17امّا آن حکمت که از بالاست، نخست پاک است، سپس صلحآمیز و ملایم و نصیحتپذیر، و سرشار از رحمت و ثمرات نیکو، و بَری از تبعیض و ریا!
18پارسایی، محصولی است که در صلح و صفا، و به دست صلحجویان کاشته میشود.
4:1 از کجا در میان شما جنگ و جدال پدید میآید؟ آیا نه از امیالتان که درون اعضای شما به ستیزه مشغولند؟
2حسرت چیزی را میخورید، امّا آن را به دست نمیآورید. از طمع مرتکب قتل میشوید، امّا باز به آنچه میخواهید نمیرسید. جنگ و جدال بر پا میکنید، امّا به دست نمیآورید، از آن رو که درخواست نمیکنید!
3آنگاه نیز که درخواست میکنید، نمییابید، زیرا با نیّت بد درخواست میکنید تا صرف هوسرانیهای خود کنید.
4ای زناکاران، آیا نمیدانید دوستی با دنیا دشمنی با خداست؟ هر که در پی دوستی با دنیاست، خود را دشمن خدا میسازد.
5آیا گمان میبرید کتاب بیهوده گفته است: «روحی که خدا در ما ساکن کرده، تا به حدِ حسادت مشتاق ماست؟»
6امّا فیضی که او میبخشد، بس فزونتر است. از همین رو کتاب میگوید: «خدا در برابر متکبّران میایستد، امّا فروتنان را فیض میبخشد.»
7پس تسلیم خدا باشید. در برابر ابلیس ایستادگی کنید، که از شما خواهد گریخت.
8به خدا نزدیک شوید، که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران، دستهای خود را پاک کنید، و ای دو دلان، دلهای خود را طاهر سازید.
9به حالِ زار بیفتید و نُدبه و زاری کنید. خندۀ شما به ماتم، و شادی شما به اندوه بَدل گردد.
10در حضور خدا فروتن شوید تا شما را سرافراز کند.
11ای برادران، از یکدیگر بدگویی مکنید. هر که از برادر خود بد گوید و یا او را محکوم کند، در واقع از شریعت بد گفته و شریعت را محکوم کرده است. و هر گاه شریعت را محکوم کنی، دیگر نه مجری، بلکه داورِ آن هستی!
12امّا تنها یک شریعتگذار و داور هست، همان که قادر است برهاند یا هلاک کند. پس تو کیستی که همسایۀ خود را محکوم کنی!
13و امّا شما که میگویید: «امروز یا فردا به این شهر یا آن شهر خواهیم رفت و سالی را در آنجا به سر خواهیم برد و به تجارت خواهیم پرداخت و سود فراوان خواهیم کرد،» خوب گوش کنید:
14شما حتی نمیدانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد.
15پس باید چنین بگویید: «اگر خداوند بخواهد، زنده میمانیم و چنین و چنان میکنیم.»
16حال آنکه شما با تکبّر فخر میکنید. هر فخری از اینگونه، بد است!
17بنابراین، هر که بداند چه کاری درست است و آن را انجام ندهد، گناه کرده است.