برنامه مطالعه روزانه
۲۲ جولای
دوم سموییل باب ۷
7:1 چون داوود پادشاه در خانۀ خود ساکن شد و خداوند او را از تمامی دشمنان اطرافش آسودگی بخشید،
2به ناتان نبی گفت: «ببین چگونه من در خانهای از چوب سرو آزاد ساکنم، حال آنکه صندوق خدا در خیمهای سکونت دارد.»
3ناتان به پادشاه گفت: «برو و هرآنچه در دل داری به جای آور، زیرا خداوند با توست.»
4اما همان شب، کلام خداوند بر ناتان نازل شده، گفت:
5«برو و به خادم من داوود بگو، ”خداوند چنین میفرماید: آیا تو برای سکونت من خانهای بنا میکنی؟
6از روزی که بنیاسرائیل را از مصر برآوردم تا به امروز در خانهای ساکن نشدهام، بلکه در خیمۀ مسکن خود از جایی به جای دیگر نقل مکان کردهام.
7آیا در همۀ نقاطی که با تمامی بنیاسرائیل نقل مکان کردم، به هیچیک از پیشوایان اسرائیل که ایشان را به شبانی قوم خویش اسرائیل امر فرمودم، کلمهای گفتم که، ’چرا برای من خانهای از چوب سرو آزاد نساختهاید؟“‘
8پس اکنون به خدمتگزارم داوود بگو: ”یهوه، خدای لشکرها چنین میفرماید: من تو را از چراگاه، از پی گوسفندان برگرفتم تا پیشوای قوم من اسرائیل باشی.
9من هر جا که میرفتی، با تو بودم و دشمنانت را جملگی از پیش رویت منقطع ساختم. اکنون نام تو را بزرگ خواهم ساخت، همچون نام بزرگمردان جهان.
10من برای قوم خود اسرائیل مکانی تعیین خواهم کرد و ایشان را غرس خواهم نمود تا در مکان خویش سکونت گزینند و دیگر جا به جا نشوند. شریران دیگر همچون گذشته بر ایشان ستم نخواهند کرد،
11چنانکه از آن هنگام که داوران بر قوم خود اسرائیل برگماشتم. و تو را از همۀ دشمنانت آسودگی خواهم بخشید. افزون بر این، خداوند به تو اعلام میکند که او برایت خانهای خواهد ساخت.
12آنگاه که روزهای عمرت به سر آید و نزد پدران خود بیارامی، کسی را که از نسل تو و پارۀ تنَت باشد پس از تو بر خواهم افراشت، و سلطنتش را استوار خواهم ساخت.
13اوست که برای نام من خانهای بنا خواهد کرد، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد استوار خواهم ساخت.
14من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر. چون خطا ورزد، او را به عصای آدمیان و به تازیانههای بنیآدم ادب خواهم کرد،
15اما محبت من از او دور نخواهد شد، چنانکه آن را از شائول دور کردم و او را از برابر تو برگرفتم.
16خاندان و پادشاهی تو تا ابد نزد من پایدار خواهد بود و تخت سلطنتت جاودانه استوار خواهد ماند.“»
17پس ناتان مطابق تمامی این سخنان و این رؤیا، با داوود سخن گفت.
18آنگاه داوود پادشاه داخل شده، در حضور خداوند بنشست و گفت: «ای خداوندگارْ یهوه، من کیستم و خاندان من چیست که مرا تا بدینجا رساندی؟
19و حتی این نیز، ای خداوندگارْ یهوه، در نظرت کم بود چندان که دربارۀ آیندۀ خاندان خدمتگزارت نیز برای ایام طویل سخن گفتی. آیا این، ای خداوندگارْ یهوه، شیوۀ معمول تو با بنیآدم است؟
20داوود دیگر تو را چه تواند گفت، ای خداوندگارْ یهوه، زیرا تو خود خدمتگزارت را میشناسی،
21و بر حسب وعدهات و موافق دل خود، تمامی این کار عظیم را به جا آورده و خدمتگزارت را از آن آگاهانیدهای.
22ای خداوندگارْ یهوه، تو چه عظیمی! زیرا چنانکه به گوشهایمان شنیدهایم، کسی چون تو نیست و خدایی جز تو نِی.
23و کدام قوم است مانند قوم تو اسرائیل، تنها قوم بر روی زمین که خدا آمده، آنان را فدیه داد تا قوم او باشند؟ تو مردمان و خدایانشان را از پیش روی قومت که از مصر برای خود فدیه دادی، بیرون راندی و بدینسان، خویشتن را نامور ساختی و اعمال عظیم برای ایشان و کارهای مَهیب برای زمین خود به عمل آوردی.
24و تو قوم خود اسرائیل را برای خود استوار ساختی تا ایشان تا به ابد قوم تو باشند؛ و تو ای خداوند، خدای ایشان شدی.
25«پس حال، ای یهوه خدا، کلامی را که دربارۀ خدمتگزارت و خاندان او فرمودی، تا به ابد استوار گردان و بر حسب وعدهات عمل نما.
26باشد که نام تو تا به ابد بزرگ مانَد و مردمان بگویند: ”یهوه، خدای لشکرها، بر اسرائیل خداست،“ و خاندان خدمتگزارت داوود نیز در حضورت پایدار مانَد.
27زیرا، ای خداوند لشکرها، ای خدای اسرائیل، تو خود این را بر خدمتگزارت آشکار کرده، گفتی: ”من خانهای برای تو خواهم ساخت.“ پس حال خدمتگزارت به خود جرأت داده، این دعا را به درگاه تو میآورد.
28اکنون، ای خداوندگارْ یهوه، تو خدایی و کلام تو راست است، و تو این نیکویی را به خدمتگزارت وعده دادهای.
29پس حال، باشد که تو را پسند آید که خاندان خدمتگزارت را برکت دهی تا در حضورت تا به ابد باقی بماند؛ زیرا که تو ای خداوندگارْ یهوه سخن گفتهای و با برکت تو، خاندان خدمتگزارت تا به ابد مبارک خواهد بود.»
ارمیا باب ۱۲
12:1 تو عادلی، ای خداوند، هرگاه شکایتی به حضورت میآورم؛ با این حال، با تو از عدالت سخن خواهم گفت. چرا طریق شریران کامیاب میشود؟ چرا خیانتپیشگان جملگی در آسایشند؟
2تو آنان را غرس میکنی، و ریشه میدوانند؛ نمو میکنند و میوه میآورند. تو به دهان ایشان نزدیکی، اما از قلبشان دور.
3اما تو، ای خداوند، مرا میشناسی؛ مرا میبینی و اندیشههایم را دربارۀ خود میآزمایی. ایشان را همچون گوسفندانِ کُشتاری بیرون بِکِش، و برای روزِ کشتار جدایشان کن.
4تا به کی این سرزمین به ماتم نشیند و گیاهان همۀ صحراها خشک مانَد؟ به سبب شرارت ساکنان آن، چارپایان و پرندگان هلاک گشتهاند؛ زیرا میگویند: «او به عاقبتِ ما توجهی ندارد.»
5«اگر وقتی با پیادگان دویدی تو را خسته کردند، پس چگونه با اسبان برابری توانی کرد؟ و اگر اعتمادت را بر سرزمینی ایمن نهادهای، در بیشههای اطراف اردن چه خواهی کرد؟
6زیرا حتی برادران و خاندان پدرت به تو خیانت ورزیدهاند، و فریاد خویش بر ضد تو بلند کردهاند؛ پس گرچه سخنان نیکو با تو بگویند، به ایشان اعتماد مکن.»
7«من خانۀ خویش را ترک گفتهام، و میراث خود را بهدور افکندهام؛ من محبوب جانم را به دست دشمنانش تسلیم کردهام.
8میراث من برایم همچون شیرِ جنگل گشته است؛ او بر من میغرّد، پس از او بیزار گشتهام.
9آیا میراث من برایم همچون مرغ شکاری یا کَفتار نگشته است؟ آیا دیگر مرغانِ شکاری از هر سو بر او حمله نمیآورند؟ بروید و جانوران درّنده را جملگی گرد آورید، تا بیایند و بخورند.
10شبانانِ بسیار تاکستان مرا ویران کرده، و زمین مرا پایمال نمودهاند؛ آنان زمین مرغوب مرا، به بیابانی متروک بَدَل کردهاند.
11آن را بهکل ویران ساختهاند، و آن ویران شده، نزد من به ماتم نشسته است. این سرزمین یکسره ویران گشته، اما کسی را پروای آن نیست.
12به فراز همۀ بلندیهای خشکِ بیابان، ویرانگران هجوم آوردهاند، زیرا که شمشیر خداوند این سرزمین را از کران تا کران نابود میکند، و هیچکس ایمن نخواهد ماند.
13آنان گندمْ کاشته و خار دِرَویدهاند؛ خویشتن را خسته کرده، اما سودی نبردهاند. پس به سبب خشمِ آتشین خداوند، از محصول خویش شرمسار خواهند شد.»
14خداوند دربارۀ تمامی همسایگانِ شریرِ خود که بر میراثِ او برای قومش اسرائیل دستِ تطاول دراز کردهاند، چنین میفرماید: «من آنان را از سرزمینشان بر خواهم کَند و خاندان یهودا را از میان ایشان بر خواهم کَند.
15اما پس از بَرکَندنشان، بار دیگر بر ایشان رحم خواهم کرد و هر یک را به میراث و سرزمین خویش باز خواهم گردانید.
16و اگر ایشان طریقهای قوم مرا نیکو فرا~گیرند و به نام من سوگند یاد کرده، بگویند، ”به حیات خداوند سوگند“، چنانکه به قوم من آموختند تا به بَعَل سوگند یاد کنند، آنگاه ایشان در میان قوم من بنا خواهند شد.
17اما اگر قومی گوش نگیرد، آن قوم را بهکل بَرکَنده، نابود خواهم ساخت»، این است فرمودۀ خداوند.
متی باب ۲۳
23:1 آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت:
2«علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشستهاند.
3پس آنچه به شما میگویند، نگاه دارید و به جا آورید؛ امّا همچون آنان عمل نکنید! زیرا آنچه تعلیم میدهند، خود به جا نمیآورند.
4بارهای توانفرسا را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند.
5هر چه میکنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: آیهدانهای خود را بزرگتر و دامن ردای خویش را پهنتر میسازند.
6دوست دارند در ضیافتها بر صدر مجلس بنشینند و در کنیسهها بهترین جای را داشته باشند،
7و مردم در کوچه و بازار آنها را سلام گویند و ’استاد‘ خطاب کنند.
8امّا شما ’استاد‘ خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید.
9هیچکس را نیز بر روی زمین ’پدر‘ مخوانید، زیرا تنها یک پدر دارید که در آسمان است.
10و نیز ’معلم‘ خوانده مشوید، زیرا فقط یک معلم دارید که مسیح است.
11آن که در میان شما از همه بزرگتر است، خدمتگزار شما خواهد بود.
12زیرا هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.
13«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما درِ پادشاهی آسمان را به روی مردم میبندید؛ نه خود داخل میشوید و نه میگذارید کسانی که در راهند، داخل شوند. [
14«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از سویی خانۀ بیوهزنان را غارت میکنید و از دیگر سو، برای تظاهر، دعای خود را طول میدهید. از همین رو، مکافاتتان بسی سختتر خواهد بود.]
15«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما دریا و خشکی را درمینوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید و وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم میسازید.
16«وای بر شما ای راهنمایان کور که میگویید: ”اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست، امّا اگر به طلای معبد سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“
17ای نابخردانِ کور! کدام برتر است؟ طلا یا معبدی که طلا را تقدیس میکند؟
18و نیز میگویید: ”اگر کسی به مذبح سوگند خورَد، باکی نیست، امّا اگر به هدیهای که بر آن گذاشته میشود سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“
19ای کوران! کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس میکند؟
20پس، کسی که به مذبح سوگند میخورد، همانا به مذبح و هرآنچه بر آن است سوگند خورده است.
21و هر که به معبد سوگند میخورد، به معبد و به آن که در آن ساکن است سوگند خورده است.
22و هر که به آسمان سوگند میخورد، به تخت خدا و به آن که بر آن نشسته است سوگند خورده است.
23«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از نعناع و شِوید و زیره دهیک میدهید، امّا احکام مهمترِ شریعت را که همانا عدالت و رحمت و امانت است، نادیده میگیرید. اینها را میبایست به جای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید.
24ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی میکنید، امّا شتر را فرو~میبلعید!
25«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا درون آن مملو از طمع و ناپرهیزی است.
26ای فَریسی کور، نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد.
27«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده که از بیرون زیبا به نظر میرسند، امّا درون آنها پُر است از استخوانهای مردگان و انواع نجاسات!
28به همینسان، شما نیز خود را به مردم پارسا مینمایید، امّا در باطن مملو از ریاکاری و شرارتید.
29«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما برای پیامبران مقبره میسازید و آرامگاه پارسایان را میآرایید
30و میگویید: ”اگر در روزگار پدران خود بودیم، هرگز در کشتن پیامبران با ایشان شریک نمیشدیم.“
31بدینسان، بر ضد خود شهادت میدهید که فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید.
32حال که چنین است، پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما به کمال رسانید!
33ای ماران! ای افعیزادگان! چگونه از مجازات جهنم خواهید گریخت؟
34چرا که من انبیا و حکیمان و علما نزد شما میفرستم و شما برخی را خواهید کشت و بر صلیب خواهید کشید، و برخی را در کنیسههای خود تازیانه خواهید زد و شهر به شهر تعقیب خواهید کرد.
35پس، همۀ خون پارسایان که بر زمین ریخته شده است، از خون هابیلِ پارسا گرفته تا خون زکریا بن بَرَخیا، که او را بین محرابگاه و مذبح کشتید، بر گردن شما خواهد بود.
36آمین، به شما میگویم، همۀ اینها دامنگیر این نسل خواهد شد.
37«ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتلِ پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزد تو فرستاده میشوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خویش جمع میکند، فرزندان تو را گِرد آورم، امّا نخواستی!
38اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود.
39زیرا به شما میگویم که از این پس مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: ”مبارک است آن که به نام خداوند میآید.“»