برنامه مطالعه روزانه
۲۶ نوامبر
استر باب ۱
1:1 در روزگار خشایارشا، همان خشایارشا که از هند تا حَبشه، بر صد و بیست و هفت ولایت سلطنت میکرد،
2در آن روزگار، هنگامی که خشایارشای پادشاه در مقر پادشاهی شوش بر تخت شاهی نشسته بود،
3در سوّمین سال سلطنت خویش، ضیافتی برای تمامی صاحبمنصبان و خدمتگزاران خویش به پا کرد. فرماندهان نظامی پارس و ماد، و نیز نجیبزادگان و فرماندارانِ ولایتها در محضر وی بودند.
4پس، روزهای بسیار، یعنی صد و هشتاد روز، دولتِ جلالِ شاهانۀ خویش و فرّ و شکوهِ عظمت خود را به نمایش گذاشت.
5چون آن روزها به انجام رسید، پادشاه برای همۀ کسانی که در مقر پادشاهی شوش بودند، از خُرد و بزرگ، در صحنِ باغِ کاخِ خود ضیافت هفت روزه به پا کرد.
6پردههایی از کتان سفید و لاجوردی با ریسمانهایی از کتان نازک و ارغوان، در حلقههایی نقرهای بر ستونهای مرمر در آنجا آویخته بود، و تختهایی از طلا و نقره بر سنگفرشی از سنگهای سُماک و مرمر و دُرّ و سنگهای گرانبهای دیگر فراهم بود.
7آشامیدن از جامهای زرّین بود که شکل هر یک با دیگری تفاوت داشت، و از کَرَم ملوکانه، شراب شاهانه به فراوانی موجود بود.
8نوشیدن شراب طبق این قانون بود که ’اجباری در کار نیست!‘ زیرا پادشاه به تمامی خدمتگزارانِ دربار فرمان داده بود که با هر کس مطابق میل خودش رفتار کنند.
9شهبانو وَشتی نیز ضیافتی برای زنان کاخ سلطنتی که متعلق به خشایارشا بود، به پا کرد.
10در روز هفتم، چون پادشاه سرمستِ شراب بود، به هفت خواجهسرا، به نامهای مِهومان، بِزتا، حَربونا، بِغتا، اَبَغتا، زِتار و کَرکَس که در حضورش خدمت میکردند، فرمان داد
11تا شهبانو وَشتی را تاج شاهی بر سر، به حضور پادشاه بیاورند تا زیبایی او را به مردمان و امیران بنمایاند، زیرا که زیباروی بود.
12اما شهبانو وَشتی نخواست بنا به فرمانی که پادشاه توسط خواجهسرایان فرستاده بود، نزد او بیاید. پس پادشاه بسیار خشمناک شده، غضبش در درونش افروخته گشت.
13آنگاه پادشاه با حکیمانی که از زمانها آگاهی داشتند، سخن گفت. زیرا رسم پادشاه با همۀ عالِمان حقوق و قضا چنین بود.
14نزدیکانِ وی کَرشِنا، شیتار، اَدماتا، تَرشیش، مِرِس، مَرسِنا و مِموکان بودند. این هفت تن، صاحبمنصبان پارس و ماد بودند که روی پادشاه را میدیدند و در مملکت مقام نخست را داشتند.
15پادشاه فرمود: «بنا بر قانون، با شهبانو وَشتی چه باید کرد؟ زیرا او فرمان خشایارشای پادشاه را که توسط خواجهسرایان فرستاده است، به جا نیاورده است.»
16آنگاه مِموکان در حضور پادشاه و صاحبمنصبان چنین گفت: «شهبانو وَشتی نه تنها به پادشاه، بلکه به همۀ صاحبمنصبان و تمامی قومهایی که در همۀ ولایتهای خشایارشای پادشاه هستند، خطا ورزیده است.
17زیرا این رفتارِ شهبانو به گوش همۀ زنان خواهد رسید و آنان بر شوهران خویش به دیدۀ حقارت نگریسته، خواهند گفت: ”خشایارشای پادشاه فرمان داده که شهبانو وَشتی را به حضورش بیاورند، اما او نیامده است.“
18همین امروز بانوانِ نجیبزادۀ پارس و ماد که شنیدهاند شهبانو چه کرده است، به همینگونه با تمامی صاحبمنصبان شاه سخن خواهند گفت، و تحقیر و غضب را پایانی نخواهد بود.
19پس اگر پادشاه را پسند آید، فرمانی ملوکانه از حضور وی صادر شود و در قوانین پارس و ماد به ثبت رسد، تا تبدیل نشود، که وَشتی دیگر هیچگاه به حضور خشایارشای پادشاه شرفیاب نشود. پادشاه مقام سلطنتی وی را نیز به شخصی دیگر که از او شایستهتر باشد، عطا فرماید.
20آنگاه چون حکم پادشاه در سرتاسر قلمرو پهناور وی اعلام شود، همۀ زنان، شوهران خویش را از خُرد و بزرگ حرمت خواهند نهاد.»
21این مشورت، پادشاه و امیران را پسند آمد و پادشاه طبق رأی مِموکان عمل کرد.
22او به تمام ولایتهای مملکت، به هر ولایت به خط آن و به هر قوم به زبان آن، نامهها فرستاد که هر مرد در خانۀ خویش سروَر باشد و به زبان قوم خود سخن گوید.
عاموس باب ۶
6:1 «وای بر شما که در صَهیون آسودهخیالید، و بر شما که در کوهستان سامِرِه احساس امنیت میکنید، شما مردان سرشناسِ سرآمدِ قومها، که خاندان اسرائیل به شما روی میآورند!
2به کَلنِه گذر کنید و بنگرید، و از آنجا به حَماتِ بزرگ بروید، و سپس به جَتِ فلسطین فرود آیید. آیا آنها از مملکتهای شما نیکوترند؟ آیا قلمرو آنان وسیعتر از قلمرو شماست؟
3شما فکر روز بلا را دور میسازید، و مسند خشونت را نزدیک میآورید.
4بر تختهای عاج میخوابید، و بر بسترهایتان لَم میدهید؛ برهها را از گله و گوسالهها را از آغل میخورید؛
5بیدغدغه با نوای چنگ میسرایید و همچون داوود سازهای موسیقی برای خود اختراع میکنید؛
6شراب را در جامها مینوشید و خود را با بهترین عطرها تدهین میکنید، اما از ویرانی یوسف اندوهگین نمیشوید!
7بنابراین شما نخستین کسانی خواهید بود که به تبعید میروند، و عیشِ کسانی که لَم میدهند پایان خواهد یافت.»
8خداوندگارْ یهوه به ذات خود قسم خورده است؛ یهوه خدای لشکرها چنین میفرماید: «من از تکبر یعقوب بیزارم و از کاخهای وی نفرت دارم، پس شهر را با هرآنچه در آن است، تسلیم خواهم کرد.»
9اگر ده تن در خانهای باقی مانده باشند، آنان نیز خواهند مرد.
10و چون خویشاوند کسی که میباید جسد او را بسوزاند، وی را برگیرد تا استخوانهایش را از خانه بیرون برد، به کسی که در اندرون خانه است خواهد گفت: «آیا کسی دیگر با توست؟» او پاسخ خواهد داد: «نه»! آنگاه آن شخص خواهد گفت: «خاموش باش! زیرا نام یهوه نباید بر زبان آورده شود.»
11زیرا اینک خداوند فرمان میدهد، و خانۀ بزرگ ویرانهای خواهد شد و خانۀ کوچک خرابهای خواهد گردید.
12آیا اسبان میتوانند بر صخرهها بتازند؟ آیا کسی میتواند با گاوان در آنجا شخم بزند؟ اما شما انصاف را به زهر و میوۀ عدالت را به اَفسَنتین بدل کردهاید،
13ای شما که در لودِبار شادی میکنید و میگویید: «آیا به قوّت خویش کَرنایِم را برای خود تسخیر نکردیم؟»
14زیرا یهوه خدای لشکرها چنین میفرماید: «ای خاندان اسرائیل، اینک قومی را بر ضد شما بر خواهم انگیخت که شما را از لِبوحَمات تا وادی عَرَبَه به تنگ آورند.»
دوم تیماتیوس باب ۳ , ۴
3:1 امّا آگاه باش که در روزهای آخر، زمانهای سخت پیش خواهد آمد.
2مردمانْ خودپرست، پولدوست، لافزن، متکبر، ناسزاگو، نافرمان به والدین، ناسپاس، ناپاک،
3بیعاطفه، بیگذشت، غیبتگو، بیبندوبار، وحشی، دشمن نیکویی،
4خیانتکار، بیمبالات و خودپسند خواهند بود. لذت را بیش از خدا دوست خواهند داشت
5و هرچند صورتِ ظاهرِ دینداری را دارند، منکر قدرت آن خواهند بود. از چنین کسان دوری گزین.
6اینان کسانی هستند که به درون خانۀ مردم رخنه کرده، زنان سبکمغز را اسیر خود میسازند، زنانی را که زیر بار گناهان خم شدهاند و هوسهای گوناگونْ آنان را به هر سو میکشد،
7و با اینکه همواره تعلیم میگیرند، هرگز به شناخت حقیقت نتوانند رسید.
8همانگونه که یَنّیس و یَمْبْریس به مخالفت با موسی برخاستند، این مردان نیز که فکری فاسد و ایمانی مردود دارند، با حقیقت مخالفت میکنند.
9امّا راه به جایی نخواهند برد، بلکه حماقتشان بر همگان آشکار خواهد شد، چنانکه حماقت آن دو نیز عیان گردید.
10ولی تو تعلیم و رفتار و هدف و ایمان و صبر و محبت و تحمّل مرا
11و آزارهایی را که دیدم و رنجهایی را که کشیدم، نظارهگر بودهای و از آنچه در اَنطاکیه، قونیه و لِستْره بر سرم آمد و آزارهایی که به من رسید، نیک آگاهی. امّا خداوند مرا از آن همه رهانید.
12براستی، همۀ کسانی که بخواهند در مسیحْ عیسی با دینداری زیست کنند، آزار خواهند دید؛
13امّا شرارتپیشگان و شیّادان در بدی پیش خواهند رفت؛ فریب خواهند داد و فریب خواهند خورد.
14امّا تو در آنچه آموخته و بدان ایمان آوردهای پایدار باش، چرا که میدانی آنها را از چه کسان فرا~گرفتهای،
15و چگونه از کودکی کتب مقدّس را دانستهای که میتواند تو را حکمت آموزد برای نجاتی که از راه ایمان به مسیحْ عیسی است.
16تمامی کتبِ مقدّس الهام خداست و برای تعلیم و تأدیب و اصلاح و تربیت در پارسایی سودمند است،
17تا مرد خدا به کمال برای هر کارِ نیکو تجهیز گردد.
4:1 در برابر خدا و مسیحْ عیسی که بر زندگان و مردگان داوری خواهد کرد، و نظر به ظهور او و پادشاهیاش، تو را مکلّف میسازم که
2کلام را موعظه کنی و به گاه و به بیگاه آمادۀ این کار باشی و با صبر بسیار و تعلیم دقیق، به اصلاح و توبیخ و تشویق بپردازی.
3زیرا زمانی خواهد آمد که مردم به تعلیم صحیح گوش فرا~نخواهند داد، بلکه بنا به میل خویش، معلّمان بسیار گِرد خود خواهند آورد تا آنچه را که گوشهایشان طالب شنیدن آن است، از آنان بشنوند؛
4و از گوش فرا~دادن به حقیقت رویگردان شده، به سوی افسانهها منحرف خواهند گشت.
5امّا تو در همه حال بههوش باش؛ سختیها را بر خود هموار کن؛ کار مبشّر را انجام ده و خدمت خویش را به کمال به انجام رسان.
6زیرا من، هماکنون، همچون هدیهای ریختنی، در حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرا~رسیده است.
7جنگِ نیکو را جنگیدهام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشتهام.
8اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد - نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بودهاند.
9بکوش تا هر چه زودتر نزد من آیی.
10زیرا دیماس بهخاطر عشق این دنیا مرا ترک کرده و به تَسالونیکی رفته است. کْریسکیس به غَلاطیه و تیتوس هم به دَلماتیه رفته.
11تنها لوقا با من است. مَرقُس را برگیر و با خود بیاور، زیرا در خدمتم مرا سودمند است.
12تیخیکوس را به اَفِسُس فرستادم.
13هنگام آمدنت، قبایی را که در تْروآس نزد کارپوس بر جا گذاشتم با خود بیاور، و نیز طومارهایم را و بخصوص نوشتههای پوستین را.
14اسکندر مِسگر، با من بسیار بدیها کرد. خداوند سزای کارهایش را خواهد داد.
15تو نیز از او برحذر باش، زیرا با پیام ما سخت به مخالفت برخاسته است.
16در نخستین دفاع من، هیچکس به پشتیبانی از من برنخاست، بلکه همه مرا وانهادند. مباد که این به حسابشان گذاشته شود.
17امّا خداوند در کنار من ایستاد و مرا نیرو بخشید تا کلام به واسطۀ من به کمال موعظه شود و همۀ غیریهودیان آن را بشنوند. پس، از دهان شیر رستم.
18خداوند مرا از هر عمل شریرانه خواهد رهانید و برای پادشاهی آسمانی خود نجات خواهد بخشید. جلال بر او باد تا ابدالآباد. آمین!
19سلام مرا به پْریسکیلا و آکیلا و خانوادۀ اونیسیفوروس برسان.
20اِراستوس در قُرِنتُس ماند، و من تْروفیموس را در میلیتوس، بیمار، بر جا گذاشتم.
21بکوش تا پیش از زمستان به اینجا برسی. یوبولوس برای تو سلام میفرستد، و نیز پودِنْس، لینوس، کْلودیا و همۀ برادران.
22خداوند با روح تو باشد. فیض با شما باد.