برنامه مطالعه روزانه
۱۹ سپتامبر
اول تواریخ باب ۲
2:1 پسران اسرائیل از این قرار بودند: رِئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یِساکار، زِبولون،
2دان، یوسف، بِنیامین، نَفتالی، جاد و اَشیر.
3پسران یهودا، عیر، اونان و شیلَه بودند. این سه پسر را بَتشوعَۀ کنعانی برای یهودا زایید. اما عیر، نخستزادۀ یهودا، در نظر خداوند شریر بود. پس خداوند او را کشت.
4همچنین تامار، عروس یهودا، فِرِص و زِراح را برای وی زایید. یهودا بر روی هم پنج پسر داشت.
5پسران فِرِص، حِصرون و حامول بودند.
6پسران زِراح، زِمری و ایتان و هیمان و کَلکول و دارَع بودند، یعنی بر روی هم پنج تن.
7پسر کَرْمی، عَخار، آزاردهندۀ اسرائیل بود که در خصوص اشیاء وقفی خیانت ورزید.
8پسر ایتان، عَزَریا بود.
9پسران حِصرون که برایش زاده شدند، یِرَخمِئیل، رام و کالیب بودند.
10رام پدرِ عَمّیناداب، و عَمّیناداب پدر نَحشون بود که بنییهودا را رهبری کرد.
11نَحشون پدر سَلما، و سَلما پدر بوعَز بود.
12بوعَز پدر عوبید، و عوبید پدر یَسا بود.
13پسرانِ یَسا اینها بودند: نخستزادهاش اِلیاب، دوّم، اَبیناداب، سوّم شِمِعا،
14چهارم نِتَنئیل، پنجم رَدّای،
15ششم اوصِم، و هفتم داوود.
16خواهران ایشان، صِرویَه و اَبیجایِل بودند. پسران صِرویَه، اَبیشای و یوآب و عَسائیل بودند، یعنی سه پسر.
17اَبیجایِل، عَماسا را زایید، و پدرِعَماسا، یِتِرِ اسماعیلی بود.
18کالیب پسر حِصرون از همسر خود عَزوبَه و نیز از یِریعوت صاحب فرزندانی شد. پسران او اینها بودند: یِشِر، شوباب و اَردون.
19کالیب پس از مرگِ عَزوبَه، اِفرات را به زنی گرفت، و او حور را برایش زایید.
20حور پدرِ اوری بود، و اوری پدرِ بِصَلئیل.
21پس از آن، حِصرون با دختر ماکیر پدر جِلعاد همبستر شد؛ حِصرون در سن شصت سالگی وی را به زنی گرفته بود، و او برایش سِجوب را زایید.
22سِجوب پدر یائیر بود، که در سرزمین جِلعاد بیست و سه شهر داشت.
23اما جِشور و اَرام، حَووتیائیر و قِنات و توابعش را که شصت شهر بود، از ایشان گرفتند. اینان همگی نوادگان ماکیر پدر جِلعاد بودند.
24پس از مرگ حِصرون در کالیبِ اِفراتَه، اَبیّا زن حِصرون، اَشحور پدر تِقوعَ را برایش زایید.
25پسران یِرَخمِئیل، نخستزادۀ حِصرون، از این قرار بودند: نخستزادهاش رام، بونَه، اورِن، اوصِم و اَخیّا.
26نیز یِرَخمِئیل زن دیگری داشت به نام عَطارَه، که مادرِ اونام بود.
27پسران رام نخستزادۀ یِرَخمِئیل، مَعَص و یامین و عِقِر بودند.
28پسران اونام، شَمّای و یاداع بودند. پسران شَمّای، ناداب و اَبیشور بودند.
29نام زن اَبیشور، اَبیحایِل بود، که اَحبان و مولید را برای وی زایید.
30پسران ناداب، سِلِد و اَفّایِم بودند. سِلِد بیاولاد مُرد.
31پسر اَفّایِم، یِشعی بود. پسر یِشعی، شیشان بود و پسر شیشان، اَحلای.
32پسران یاداع برادرِ شَمّای، یِتِر و یوناتان بودند. یِتِر بیاولاد مُرد.
33پسران یوناتان، فِلِت و زازا بودند. اینها نوادگان یِرَخمِئیل بودند.
34و اما شیشان را پسری نبود، بلکه تنها دختران داشت. اما او را غلامی مصری بود، یَرحاع نام.
35پس شیشان دخترش را به غلام خود یَرحاع به زنی داد، و او عَتّای را برای وی زایید.
36عَتّای پدر ناتان بود، و ناتان پدرِ زاباد.
37زاباد پدر اِفلال، اِفلال پدر عوبید،
38عوبید پدر یِیهو، یِیهو پدر عَزَریا،
39عَزَریا پدر حالِص، حالِص پدر اِلِعاسَه،
40اِلِعاسَه پدر سِسمای، سِسمای پدر شَلّوم،
41شَلّوم پدر یِقَمیا، و یِقَمیا پدر اِلیشَمَع بود.
42پسران کالیب، برادر یِرَخمِئیل، از این قرار بودند: نخستزادهاش میشَع که پدر زیف بود، و پسرش مَریشَه که پدر حِبرون بود.
43پسران حِبرون، قورَح، تَپُّواَخ، راقِم و شِمَع بودند.
44شِمَع، پدر راحَم و راحَم پدر یُرقِعام بود. راقِم پدر شَمّای بود.
45پسر شَمّای، مَعون بود، و مَعون پدر بِیتصور بود.
46همچنین عِفَه، مُتَعِۀ کالیب، حَران، موصا و جازیز را زایید. پدر جازیز، حَران بود.
47پسران یَهدای، رِجِم، یوتام، جِشان، فِلِط، عِفَه و شاعَف بودند.
48مَعَکاه، مُتَعِۀ کالیب، شِبِر و تِرحَنَه را زایید.
49او همچنین شاعَف پدر مَدمَنَّه، شِوا پدر مَکبینا، و پدر جِبْعا را زایید. دختر کالیب، عَکسَه بود.
50اینها نوادگان کالیب بودند. پسران حور، نخستزادۀ اِفراتَه، از این قرار بودند: شوبال پدر قَریهیِعاریم،
51سَلما پدر بِیتلِحِم و حاریف پدر بِیتجادِر.
52نوادگان شوبال پدر قَریهیِعاریم، هَرُواِه، یعنی نیمی از مِنوحوت بودند.
53و طایفههای قَریهیِعاریم از این قرار بودند: یِتریان، فوتیان، شوماتیان و مِشراعیان. از این طایفهها، صُرعاتیان و اِشتائُلیان پدید آمدند.
54پسران سَلما، بِیتلِحِم، نطوفاتیان، عَطروتبِیتیوآب، نیمی از مَنَحَتیان، و صُرعیان بودند.
55طایفههای کاتبانی که در یَعبیص سکنی داشتند، از این قرار بودند: تِرعاتیان، شیمِعاتیان و سوکاتیان. اینان قینیانی بودند که از حَمَّت پدر خاندان رِکاب پدید آمدند.
حزقیال باب ۱۵
15:1 و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت:
2«ای پسر انسان، چوب تاک را بر چوب شاخۀ دیگر درختان جنگل چه مزیت است؟
3آیا چوب آن برای ساختن چیزی به کار میآید؟ و یا از چوب آن میخی برای آویزان کردن چیزی میتوان ساخت؟
4اینک آن را به عنوان هیزم در آتش میافکنند. و چون آتش دو سرش را سوزانْد، و میانش نیمسوز شد، آیا دیگر به کاری میآید؟
5براستی که وقتی سالم بود، به کاری نمیآمد؛ چقدر بیشتر اکنون که آتش آن را سوزانده و نیمسوز شده است؟
6پس خداوندگارْ یهوه چنین میگوید: همچون چوب تاک که آن را از میان درختان جنگل به عنوان هیزم به آتش تسلیم کردهام، ساکنان اورشلیم را نیز تسلیم خواهم کرد.
7و بر ضد آنان خواهم بود. اگرچه از آتشی جان به در بَرَند، آتشی دیگر آنان را خواهد سوزانید، و چون بر ضد ایشان باشم آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم.
8و من این سرزمین را به سبب بیوفایی ایشان ویران خواهم ساخت. این است فرمودۀ خداوندگارْ یهوه.»
لوقا باب ۱۱
11:1 روزی عیسی در مکانی دعا میکرد. چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به او گفت: «ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همانگونه که یحیی به شاگردانش آموخت.»
2به ایشان گفت: «هرگاه دعا میکنید، بگویید: «”ای پدر، نام تو مقدّس باد، پادشاهی تو بیاید،
3نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما.
4گناهان ما را ببخش، زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را میبخشیم. و ما را در آزمایش میاور.“»
5سپس به ایشان گفت: «کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمهشب نزد وی برود و بگوید: ”ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده،
6زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده، و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم،“
7و او از درون خانه جواب دهد: ”زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمیتوانم از جای برخیزم و چیزی به تو بدهم.“
8به شما میگویم، هرچند بهخاطر دوستی برنخیزد و به او نان ندهد، بهخاطر آبرو بر خواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد.
9«پس به شما میگویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد.
10زیرا هر که بخواهد، به دست آورد؛ و هر که بجوید، یابد؛ و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود.
11کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو میبخشد؟
12یا اگر تخممرغ بخواهد، عقربی به او عطا میکند؟
13حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هر که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.»
14عیسی دیوی لال را از کسی بیرون میکرد. چون دیو بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند.
15امّا برخی گفتند: «او دیوها را به یاری بِعِلزِبول، رئیس دیوها، بیرون میکند.»
16دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند.
17او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: «هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو~خواهد ریخت.
18اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا مانَد؟ زیرا میگویید من دیوها را به یاری بِعِلزِبول بیرون میرانم.
19اگر من به یاری بِعِلزِبول دیوها را بیرون میرانم، شاگردان شما به یاریِ کهِ آنها را بیرون میکنند؟ پس ایشان، بر شما داوری خواهند کرد.
20امّا اگر من به انگشت خدا دیوها را بیرون میرانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا بر شما وارد آمده است.
21هرگاه مردی نیرومند و مسلّح از خانۀ خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود.
22امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد و چیره شود، سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد.
23هر که با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.
24«هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید، به مکانهای خشک و بایر میرود تا جایی برای استراحت بیابد. امّا چون نمییابد با خود میگوید: ”به خانهای که از آن آمدم، بازمیگردم.“
25امّا چون به آنجا میرسد و خانه را رُفته و آراسته میبیند،
26میرود و هفت روح بدتر از خود نیز میآورد، و همگی داخل میشوند و در آنجا سکونت میگزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود.»
27هنگامی که عیسی این سخنان را میگفت، زنی از میان جمعیت به بانگ بلند گفت: «خوشا به حال زنی که تو را زایید و به تو شیر داد.»
28امّا عیسی در پاسخ گفت: «خوشا به حال آنان که کلام خدا را میشنوند و آن را به جای میآورند.»
29چون بر شمار جمعیت افزوده میشد، عیسی گفت: «این نسل، نسلی است بس شرارتپیشه. خواستار آیتی هستند! امّا آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس.
30زیرا همانگونه که یونس آیتی بود برای مردم نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خواهد بود.
31در روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل بر خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد، زیرا او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست.
32مردم نینوا در روز داوری با این نسل بر خواهند خاست و محکومشان خواهند کرد، زیرا آنها در اثر موعظۀ یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست.
33«هیچکس چراغ را برنمیافروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسهای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند تا هر که داخل شود روشنایی را ببیند.
34چشم تو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را تاریکی فرا~خواهد گرفت.
35پس بههوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد.
36چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نورِ چراغ بر تو میتابد، بهتمامی در روشنایی خواهی بود.»
37چون عیسی سخنان خود را به پایان رسانید، یکی از فَریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانۀ او رفت و بنشست.
38امّا فَریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد.
39آنگاه خداوند خطاب به او گفت: «شما فَریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا از درون آکنده از طمع و خباثت هستید!
40ای نادانان، آیا آن که بیرون را آفرید، درون را نیز نیافرید؟
41پس از آنچه در درون است صدقه دهید تا همه چیز برایتان پاک باشد.
42«وای بر شما ای فَریسیان! شما از نعناع و سُداب و هر گونه سبزی دهیک میدهید، امّا عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میبایست به جای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید.
43وای بر شما ای فَریسیان! زیرا دوست دارید در بهترین جای کنیسهها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند.
44وای بر شما! زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه میروند.»
45یکی از فقیهان در پاسخ گفت: «استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت میکنی.»
46عیسی فرمود: «وای بر شما نیز، ای فقیهان، که بارهایی توانفرسا بر دوش مردم مینهید، امّا خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید.
47وای بر شما که برای پیامبرانی که به دست پدرانتان کشته شدند، مقبره میسازید!
48براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید میزنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را میسازید.
49از این رو حکمت خدا میفرماید که ”من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. امّا بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.“
50پس، خون همۀ پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تا کنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود -
51از خون هابیل تا خون زکریا که بین مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما میگویم که این نسل برای این همه حساب پس خواهد داد.
52وای بر شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کردهاید. خود داخل نمیشوید و داخلشوندگان را نیز مانع میگردید.»
53چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فَریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند و با سؤالات بسیار بر او تاختند
54و در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند.